اخبار فرهنگی هنری در این بخش اخبار و موضوعات مرتبط با فرهنگ و هنر
نمایشگاهها سمینارها همایشهاو.... بحث خواهند شد... |

05-05-2010
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ساعت کار نمایشگاه کتاب
ساعت کار نمایشگاه کتاب
ساعت کار بیست وسومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از سوی روابط عمومی نمایشگاه 10 صبح تا 20 اعلام شد. در روزهای جمعه 17 و 24 اردیبهشت ماه نیز یک ساعت به کار غرفههای ناشران داخلی افزوده می شود.
ساعت کار بیست وسومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از سوی روابط عمومی نمایشگاه 10 صبح تا 20 اعلام شد.
به گزارش كتاب تبیان به نقل از ستاد خبری بیست وسومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران:
ساعت کار سالن نمایش کتابهای لاتین یارانهای و سالن فروش کارت خرید کتاب خارجی از 10 صبح تا 18، ساعت کار انبار تحویل کتابهای لاتین یارانهای از 10 صبح تا 19 و ساعت کار سالن ناشران داخلی و فروش مستقیم کتابهای خارجی از 10 صبح تا 20 اعلام شده است.
در روزهای جمعه 17 و 24 اردیبهشت ماه نیز یک ساعت به کار غرفههای ناشران داخلی افزوده می شود.
بیست وسومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران 15 تا 25 اردیبهشت ماه سال جاری در مصلای امام خمینی (ره) برگزار می شود.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|

05-05-2010
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
توزیع کارت یارانهای خرید کتاب خارجی
توزیع کارت یارانهای خرید کتاب خارجی
توزیع کارت های یارانهای خرید کتابهای خارجی که از چند روز پیش آغاز شده است تا پایان بیست و سومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران ادامه دارد. علاقهمندان برای تهیه این کارتها می توانند به شعب منتخب بانک صادرات مراجعه کنند. اسامی این شعب در روزنامههای کثیرالانتشار اعلام شدهاست.
توزیع کارت های یارانهای مخصوص خرید کتاب از بخش ناشران خارجی که از روز سوم اردیبهشت در تهران و از اول اردیبهشت در شهرستانها آغاز شده است تا پایان نمایشگاه ادامه دارد.
به گزارش به گزارش كتاب تبیان،مسئول توزیع سهمیهای یارانهای خرید کتاب های خارجی در گفت و گو با ستاد خبری بیست و سومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران گفت: توزیع کارت های یارانهای مخصوص خرید کتاب از بخش ناشران خارجی که از روز سوم اردیبهشت در تهران و از اول اردیبهشت در شهرستانها آغاز شده است تا پایان نمایشگاه ادامه دارد.
وی گفت: علاقهمندان برای تهیه این کارتها می توانند به شعب منتخب بانک صادرات مراجعه کنند؛ اسامی این شعب در روزنامههای اطلاعات،کیهان و سیاست روز اعلام شدهاند.
بیست و سومین نمایشگاه بینالمللی كتاب تهران از 15 تا 25 اردیبهشتماه در مصلای امام خمینی(ره) برگزار میشود.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|

05-05-2010
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
وضعیت شارژ بن کارت کتاب دانشجو
وضعیت شارژ بن کارت کتاب دانشجو
مدیرکل امور فرهنگی وزارت علوم در آستانه بیست و سومین نمایشگاه بین المللی کتاب از شارژ بن کارتهای الکترونیکی دانشجویان خبر داد و گفت: بن کارت کتاب هر دانشجو به اندازه مبلغی که خودش وارد بن کارت می کند توسط وزارت ارشاد شارژ می شود.
بن کارت کتاب هر دانشجو به اندازه مبلغی که خودش وارد بن کارت می کند توسط وزارت ارشاد شارژ می شود.
جلیل دارا در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان این مطلب افزود: روال شارژ بن کارتهای الکترونیکی کتاب دانشجویان بر این بوده که بن کارتها به همان مقداری که دانشجو در این زمینه هزینه می کرد توسط وزارت ارشاد اعتبار به آن افزوده می شد. یعنی اگر دانشجویی بن کارت کتابش را 100 هزار تومان شارژ می کرد وزارت ارشاد 100 هزار تومان دیگر به شارژ بن کارت اضافه می کرد.
مدیرکل امور فرهنگی وزارت علوم خاطرنشان کرد: تا کنون وزارت علوم سهمی در شارژ بن کارتهای الکترونیکی کتاب برای دانشجویان نداشته است اما امسال سعی می شود وزارت علوم نیز در مبلغی که دانشجو می خواهد برای شارژ بن کارت هزینه کند با دانشجو مشارکت داشته باشد و سهم دانشجو تقلیل پیدا کند و دانشجویان از تسهیلات بیشتری بهره مند شوند.
دارا از قول های مساعد برای مشارکت وزارت علوم در شارژ بن کارتهای الکترونیکی کتاب برای دانشجویان خبر داد و گفت: تا عملیاتی شدن و نهایی شدن این قولها فاصله وجود دارد.
جلیل دارا درباره تکلیف دانشجویانی که بن کارت الکترونیکی کتاب برایشان صادرنشده است نیز به مهر گفت: سیستم صدور بن کارت الکترونیکی کتاب پیش از این متمرکز بود و وزارت علوم طی توافقاتی که با بانک ها داشت این بن کارتها را صادر می کرد اما به این سمت می رویم که صدور بن کارتهای الکترونیکی کتاب برای دانشجویان به ادارات ارشاد استانها واگذار شود تا ضمن تسریع در صدور بن کارتها کلیه دانشجویان بتوانند با تعامل دانشگاههای هر استان با اداره ارشاد استان دارنده بن کارت شوند.
حدود 400 هزار دانشجو از بن کارتهای الکترونیکی کتاب برخوردار هستند.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|

05-05-2010
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
مسابقه «دوست كاغذی» در نمایشگاه كتاب
مسابقه «دوست كاغذی» در نمایشگاه كتاب
بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان، نخستین دوره مسابقه داستان كوتاه «دوست كاغذی» را ویژه نمایشگاه بینالمللی كتاب تهران برگزار میكند. موضوع این مسابقه كتاب و كتابخوانی است.
به گزارش كتاب تبیان، براساس اعلام روابط عمومی بنیاد ادبیات داستانی ایران و فراخوان شركت در مسابقه «دوست كاغذی»، علاقهمندان برای شركت در این مسابقه میتواتند در ایام برپایی نمایشگاه بینالمللی كتاب تهران، به غرفه ادبیات داستانی مراجعه و فرم شركت در مسابقه را دریافت كنند.
علاقهمندان برای شركت در این مسابقه میتواتند در ایام برپایی نمایشگاه بینالمللی كتاب تهران، به غرفه ادبیات داستانی مراجعه و فرم شركت در مسابقه را دریافت كنند.
این مسابقه در دو بخش كودک و نوجوان و بزرگسال برگزار میشود. ارزیابی و داوری آثار راه یافته به دبیرخانه این مسابقه بعد از اتمام نمایشگاه انجام و به برگزیدگان طی مراسمی، جوایزی اهدا میشود.
غرفه ادبیات داستانی در «شبستان» مصلای تهران است و در ایام برگزاری نمایشگاه همه روزه آماده پاسخگویی و دریافت آثار شركتكنندگان خواهد بود.
بیسستوسومین نمایشگاه بینالمللی كتاب تهران از 15 تا 25 اردیبهشت در مصلای تهران برپا میشود.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|

05-05-2010
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
روزانه 3 نشست در سرای اهل قلم كودک و نوجوان
روزانه 3 نشست در سرای اهل قلم كودک و نوجوان
مسوول برگزاری نشستهای سرای اهل قلم كودک و نوجوان نمایشگاه بینالمللی كتاب تهران از برگزاری روزانه سه نشست ادبی در این سرا خبر داد و گفت كه روزهای پنجشنبه و جمعه به احتمال فراوان چهار نشست در این سرا برگزار میشود.
جواد محقق در گفتوگو با ستاد خبری بیست و سومین نمایشگاه بینالمللی كتاب تهران گفت: امسال بر خلاف سال گذشته به جای برگزاری سه نشست در عصر، دو نشست در سرای اهل قلم كودك و نوجوان برگزار میشود و صبحها نیز طبق روال یک نشست برگزار خواهد شد.
تمركز اصلی نشستها، نقد و بررسی كتابهای كودک و نوجوانی خواهد بود كه سال گذشته موفق به دریافت جوایز ادبی شدهاند.
محقق تصریح كرد: تجربه سالهای قبل نشان میداد برگزاری سه نشست در عصر موجب تداخل در برنامههای مهمانان میشد، از اینرو برای بهبود كیفیت نشستها تصمیم به برگزاری روزانه سه نشست گرفتیم.
محقق با بیان اینكه امسال نیز از نهادهای مختلف برای برگزاری نشست در سرای اهل قلم كودک و نوجوان دعوت شده است گفت: تمركز اصلی نشستها، نقد و بررسی كتابهای كودک و نوجوانی خواهد بود كه سال گذشته موفق به دریافت جوایز ادبی شدهاند.
بیست و سومین نمایشگاه بینالمللی كتاب تهران 15 تا 25 اردیبهشت برگزار میشود.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|

05-05-2010
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
سالهای تولد یک نویسنده
سالهای تولد یک نویسنده
سیدمهدی شجاعی، چه کتاب فوق العاده ای چاپ کند و مخطاب را مثل سال های «آفتاب در حجاب» و «پدر، عشق، پسر» حیرت زده کند، چه به انتشار کتاب های دیگران در «برگ» و «نیستان» مشغول باشد، نامی نیست که بشود از کنار آن گذشت. نویسنده، مترجم و نمایشنامه نویس سال های طولانی – به اندازه همه جوانی نسل فرهنگ انقلاب – بیشتر
عمرش را برای به راه انداختن کارهایی گذرانده که نمی شود از خیرشان گذشت. اما در میان همه این کارها، راه اندازی و انتشار ماهنامه نیستان بیشتر به خاطر و داغ تعطیلی اش بیشتر بر دل مخاطب آن مانده است.
حرف های مکتوب سید مهدی شجاعی در پاسخ به این سوال ما است که «بعضی ها می گویند اصلی ترین کار برای حفظ و ادامه انقلاب اسلامی، یک انقلاب فرهنگی – هنری است. با گذشت سه دهه از انقلاب چرا یک انقلاب جدی در حوزه های فرهنگ و هنر و ادبیات اتفاق نمی افتد و این اتفاق ضروی چگونه قابل پیگیری است؟» حرف هایی که صمیمانه و البته خواندنی است.
صورت مساله دقیقا به همین قطعیت و روشنی است یعنی نه در مورد ضرورت وقوع این اتفاق شبهه ای وجود دارد و نه در مورد عدم وقوع آن، تردیدی. در این صورت، مسلما این سوال پیش می آید که این حرکت توسط چه فرد یا افراد یا چه سازمان و سیستم و نهادی باید شکل می گرفت و محقق می شد؟
گمان نمی کنم پاسخ این سؤال از چهار گزینه تجاوز کند:
1- مدیران و سیاستگذاران فرهنگی و هنری
2- منتقدان و نظریه پردازان عرصه فرهنگ و هنر
3- هنرمندان و ادیبان
4- ترکیب هر سه گزینه پیشین.
در مورد دو گزینه اول که طبیعتاً بیشترین حجم توقع و انتظار را هم به خود اختصاص می دهند، متأسفانه عرصه فرهنگ و هنر دچار بیشترین خلأ و کاستی و مظلومیت بوده است.
وقتی بحث سیاستگذاری و مدیریت در عرصه فرهنگ و هنر مطرح می شود، اولین انگشت های اشاره به کدام سمت سوق پیدا می کند؟
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، صدا و سیما، حوزه هنری سازمان تبلیغات و... شما با کمترین تامل روی هر کدام از این مراکز و نهادها می توانید دلایل ناکامی را در ذات خودشان پیدا کنید.
صیغه سیاسی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که قاعدتا باید فرهنگی ترین و فعال ترین پایگاه برای طراحی و انجام چنین عملیاتی بوده باشد، در تمام این سه دهه آن بر وجه فرهنگی و هنری اش غلبه داشته یا به تعبیر دقیق تر، مقوله فرهنگ و هنر تحت الشعاع وجه سیاسی قرار گرفته و تازه این سیاسی ای که عرض می
کنم نه به مفهوم یک بینش یا نگرش یا گرایش سیاسی مبتنی بر اندیشه؛ نه، دقیقا به مفهوم حزبی و جناحی. جالب اینجاست که این سیر نزولی – یعنی مغفول ماندن اصل مساله فرهنگ و هنر و استیلای مصالح و منافع جناحی – سال به سال شتاب بیشتری گرفته؛ تا جای یکه در دوره ها یاخیر، حتی آشنایی با این مقوله هم از شرایط تصدی گری این وزارتخانه حذف شده – تخصص و کارشناسی و کارآمدی و مدیریت فرهنگی و اینها که ذاتا مذموم است. حرفش را هم نزنید – مهم این است که آدم ما اینجا باشد. مثل دفتر حفظ منافع. و می بینی که برای خود طرف هم این قضیه کاملا جا افتاده و تبیین شده؛ یعنی احساس می کند همین که این سنگر دست جناح مقابل نیست و دست ماست کافی است. فکر نمی کند که حالا کاری هم باید بکند. مدتی بروبچه های آن طرف بهره مند می شدند، حالا نوبت بروبچه های این طرف است. به همین جهت، طرف حتی در دوران چند ساله وزارت، احساس نیاز نمی کند که دو کلام چیز یاد بگیرد. مصداق کامل: پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت (با عذرخواهی از دوست با صفایم محمدکاظم کاظمی به خاطر مصادره نامطلوب از شعر زیبا و مشهورش).
ما سابقاً یک کار قشنگی که می کردیم این بود که مسؤولیت های بزرگ و کوچک و پایین و بالا را به افراد مطلقاً بی اطلاع می سپردیم و وقتی طرف طی سه – چهار سال، یک آشنایی نسبی با مقوله پیدا می کرد، او را بر می داشتیم و نفر بعدی را برای طی همین دوره جایش می گذاشتیم. خب این اگرچه ضررش در خراب شدن آن خطه بود ولی این نفع را هم داشت که لااقل یک نفر یک چیزی یاد می گرفت؛ هر چند به قیمت پیوند ابروباد و مه و خورشید و فلک. ولی حالا در ازای خرابی آن منطقه، همین مقدار منفعت را هم نمی بریم. به این دلیل که اصلا احساس نیاز به دانستن نمی کنیم.
رسما اعلام می کنیم که مجله های زرد تعطیل و با احکام شداد و غلاظ در همه آنها را تخته می کنیم و بعد یادمان می آید که از وای! دو تا از این مجلات متعلق به بچه های خودمان است است و باز به همان قرص و محکمی اعلام می کنیم که همه مجله های زرد تعطیل به استثنای دو مورد؛ آنهم باز نه به این دلیل که اینها مثلا زرد کمرنگند؛ به این دلیل موجه که از خود مانند!!
رسما اعلام می کنیم که مجله های زرد تعطیل و با احکام شداد و غلاظ در همه آنها را تخته می کنیم و بعد یادمان می آید که ای وای! دو تا از این مجلات متعلق به بچه های خودمان است است و باز به همان قرص و محکمی اعلام می کنیم که همه مجله های زرد تعطیل به استثنای دو مورد؛ آنهم باز نه به این دلیل که اینها مثلا زرد کمرنگند؛ به این دلیل موجه که از خود مانند. در همایش نمایش های عاشورایی ای که این بنده هم عضو هیات داوران بودم، با کاری مواجه شدیم که با اسم عاشورا و کربلا و امام حسین(ع) بیشترین وهن و بی حرمتی را به این ساحت روا داشته بود. همه داوران بالاتفاق نه فقط این کار را رد کردیم که معترض شدیم چرا چنین کاری از صافی هیات انتخاب عبور کرده و اجازه اجرا و شرکت در مسابقه گرفته و... . گفتیم که به هیچ وجه این کار نباید اجرا شود ولی دیدیم که کار همچنان با اتکا به تنها نقطه قوت خود – یعنی پشتیبانی مقامات عالی – پیش می رود. عاقبت نه تلاش آنها برای القای نظرشان به داوران موثر واقع شد و نه تلاش داوران برای تفهیم مساله و متقاعد ساختن آنان به نتیجه رسید.
کاش در مقابل دلایل متقن کارشناسان هنری و دینی در رد کار، یک دلیل سست و ساده برای تایید آن آورده می شد تا داوران و کارشناسان احساس کنند که با اختلاف نظر و سلیقه مواجهند؛ صرف اینکه اینها بچه های خودی اند و باید حمایت شوند که نمی تواند شاخص و ملاک ارزیابی قرار بگیرد.
کاش در مقابل دلایل متقن کارشناسان هنری و دینی در رد کار، یک دلیل سست و ساده برای تایید آن آورده می شد تا داوران و کارشناسان احساس کنند که با اختلاف نظر و سلیقه مواجهند؛ صرف اینکه اینها بچه های خودی اند و باید حمایت شوند که نمی تواند شاخص و ملاک ارزیابی قرار بگیرد. جالب اینجاست که حتی عوام هم که ماخذ و مرجع کارشناسی این دوستان هستند، با این کار ارتباط برقرار نکردند و روی خوش نشان ندادند و نهایتاً به همان اندازه که کار مورد استقبال مخاطبان در سطوح مختلف قرار نگرفت از عنایت و حمایت مسؤولان برخوردار نشد و به مدیر تئاتر دستور داده شد که بهترین سالن را در بهترین زمان برای چند شب جهت اجرای عمومی در اختیار این گروه قرار دهد و مدیر بیچاره هم اگر چه نمایش را مغایر با مبانی اعتقادی اش می دید، ناگزیر به اطاعت از دستور شد تا بتواند ابزار خدمت به مردم – یعنی پست و مقام و متعلقاتش – را حفظ کند. این نمونه کوچک را به این دلیل قدری توضیح دادم که معلوم شود آنچه عرض می کنم براساس اخبار واصله و گفته اند و می گویند نیست. در بخش کتاب و ضوابط و ممیزی اش ده ها نمونه هم الان در خاطرم هست که حتی بیان فهرست وارشان در این مقال و مجال نمی گنجد و از آن دردناک تر و گاهی مضحک تر نمونه های عدیده یک بام و دو هوا در زمان واحد است. شما یک وقت ها پای اخبار و گزارش های صدا و سیما – رضی الله عنهما – می نشینید، ممکن است بتوانید دامنه تخیلتان را تا گستره آمار و ارقام و ادعاهای مطروحه وسعت بخشید و شب هم خوشحال و آرام بخوابید ولی وقتی برخورد عینی و ملموس با واقعیات دارید، فقدان نور رستگاری را بر چبین این کشتی، با همه وجود درک می کنید و البته جز متارکه با خواب و آرام و قرار بهره دیگری نمی برید.
وقتی شما در قبال ابتدایی ترین و طبیعی ترین سوالتان یعنی همین که برنامه شما چیست؟ یا آمده اید که چه بکنید؟ یا در این مدت چه کرده اید؟ شما که بیست و چند سال، همه رسالت خود را در محکوم و منکوب کردن همه گذشته و گذشتگان می دیدید، حالا که خوش به حالتان شده و سررشته همه امور فرهنگی و هنری مملکت را در دست گرفته اید، چه گلی بر سر این مقوله زده اید یا بناست که بزنید و... سوالاتی از این دست، جز سکوت بهت آمیز ناشی از بی خبری، چیز دیگری نمی بینید یا حداکثر اگر توان لب خوانی زبان حال را داشته باشید، ممکن است به این جواب برسید که: همین قدر که از دست آنها در آورده ایم و در دست خودمان گرفته ایم، همه کار است. چه کاری مهم تر از این؟!
یا: آن قبلی ها پول زبان بسته و امکانات بیت المال را بین رفقای بی دین خودشان تقسیم می کردند ولی ما آن را میان رفقای با دین خودمان تقسیم می کنیم و... البته شاقول و شاخص هم در این مورد خودمان هستیم؛ با نمایندگی تام الاختیار از سوی خداوند متعال...
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|

05-05-2010
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
کنجکاوی؟1بار امتحان کن!
کنجکاوی؟1بار امتحان کن!
برعكس كتابهای الكترونیك، كه گفته ام چندان خواندنشان به صورت "روی مانیتور" آسان نیست، با
كتابهای صوتی میشود صفا کرد. این البته شاید به خاطر آن است كه متعلق به نسلی هستم كه قصههای خوبی گوش میكرده!
<H3>فایل های وحشتناک جالب و جذاب!</H3>
اگر کنجکاوی اولین بار را مهمانت میکنم ،مطمئن باش لذت فراوان میبری ،1بار را که میشود امتحان کرد،هان؟! وحشتناک این فایل ها جالب و جذاب اند با کیفیت عالی و آهنگین.
«آ» بعد هم «ب»
کتاب «کودکی نیمهتمام» شرححال و زندگی "کیومرث پوراحمد" است، به قلم خودش، آنچه که در اینجا خواهید شنید، خاطرهای است که او از اولین روز مدرسه، به یاد دارد، و در کتاب «کودکی نیمهتمام» آمده. خاطرهای که شنیدنش گرچه شاید دردآور، ولی بهرحال، و در ضمن، یادآور ایامی است که چه بسا برای خیلی از ما هنوز آشنا و زنده است ، وحشتناک این فایل ها جالب و جذاب اند.
«. . . «آ» بعد هم «ب». نقطۀ «ب» را که گذاشتم، ضربۀ چوب آمد توی سرم. یعنی اشتباه نوشته بودم؟
کلمۀ «آب» را؟ نه، اشتباه نبود. با آنهمه شور و شوق آموختن، «آب»، «بابا» و چند کلمۀ دیگر را پیش از مدرسه یاد گرفته بودم. پس چرا چوب میخوردم؟ این راه و رسم مدرسه است که روز اول، کلمۀ اول،بزنند توی سرت؟
نمیدانم آنروز، روز چندم مهر بود هر روزی بود، برای من روز اول مدرسه بود. . .»
کتاب های صوتی (کودکی نیمه تمام) زندگی کیومرث پوراحمد به قلم خودش
« پیروزی بزرگ! »
خانم عاطفی، عامل پیوند من شد با رادیو و برنامۀ کودک رادیو و مسابقههای آن. یکبار سوال مسابقۀ برنامۀ کودک در بارۀ حیوانی بود که شاخهای بلند پیچپیچ دارد و در جنگل زندگی میکند. گوینده که سوال را مطرح کرد، فریاد کشیدم «گوزن!».
مادر که شاهد شوق و ذوق من بود، تشویق کرد جواب را برای برنامۀ کودک بنویسم. نوشتم و فرستادم. چندی بعد اسمم جزو برندهها درآمد. یک پیروزی بزرگ.
مادر با همۀ گرفتاری که داشت واقعا همت کرد، کفش و چادر کرد، من هم بهترین لباسم را پوشیدم و با هم رفتیم به سالن ناباوری! یک پیروزی بزرگ!
دیر رسیدیم. وقتی رسیدیم سالن تاریک بود و بچهها بر صحنه نمایشی اجرا میکردند. کورمالکورمال دو تا صندلی خالی پیدا کردیم و نشستیم. . .
« شهرزاد قصهگو »
شهرزاد قصهگوی ما، کم دستو دل باز نبود. بهجز داستانهای شب، داستانهای دیگری هم روایت میکرد که هر یک در جای خود دنیای دیگرتری میساخت برای ما. دنیای «جانیدالر» که میتوانستی با رمز و رازهایش همراه شوی، سرنخ تبهکاریها را بگیری و بروی جلو و کشف کنی که واقعا جانیدالر از کجا فهمید. . .؟»
« سنتور »
اصلا نمیتوانستم تصور کنم توی گونی کنفی که معمولا کلهقندو پیاز و سیبزمینی میریزند، چه چیز ممکن است باشد. آهسته و با احتیاط در گونی را باز کرد؛ جعبهای شکیل و چوبی بیرون آورد. ویلن نبود. ویلن را قبلا دیده بودم. ولی میدانستم یک جور ساز است. سنتور بود. درش را باز کرد. به سیمهایش دست کشید. مضرابها را برداشت و نواخت. معلوم بود تمرین داشته است. . .
« عشق ممنوع! »
خانوادۀ صباحی که قوم و خویش پدر بودند روز سوم عید از شیراز رسیدند اصفهان و دیدارها تازه شد. آنها تا سیزده فروردین مهمان ما بودند.
آقای صبحی با پدر، طوبی خانم ـ همسر صباحی ـ با مادر و دو پسر بزرگ صباحی با برادرها، هر کدام جفت خود را پیدا کرده بودند و سرگرمیهای خود را داشتند. گلچهره دختر آقای صباحی مانده بود بین من و خواهرم.
گلچهره ده ساله بود، من یازده ساله، خواهرم نه ساله. گلچهره کلاس چهارم بود. من کلاس پنجم، خواهرم کلاس سوم...
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|

05-09-2010
|
 |
کاربر فعال  
|
|
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14
95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
عادل فردوسيپور ؛ساعت شلوغی در نمايشگاه كتاب
عادل كه حالا جزو سلبريتيهاي ايران محسوب ميشود در شرايطي پشت اين كتاب 8000 توماني را امضا ميكرد كه علاقمندان بيشتر دوست داشتند بدانند او پرسپوليسي است يا استقلالي؟
سايت گل ـ طبيعتاً وقتي پاي عادل فردوسيپور وسط باشد، سروصدا هم قسمتي از كار است. عادل كه خبر انتشار كتابي با ترجمه او تيتر او بسياري از نشريات امروز بوده است در نمايشگاه كتاب تهران حضور يافت و غرفه نشرچشمه را به حد انفجار رساند.
عادل كه كتاب سايمون كوپر با عنوان فوتبال عليه دشمن را براي نمايشگاه كتاب تهران آماده كرد، امروز در غرفه نشر چشمه حضور يافت و اين كتاب را براي خريدارانش امضا كرد. در حالي كه خبرنگاران و عكاسان مختلفي اين ازدحام هيجانانگيز را پوشش ميدادند، به گفته مسئول غرفه فروش اين كتاب به دليل حضور خود او بسيار چشمگير و بيشتر از فروش همه كتابهاي اين غرفه بوده است.
عادل كه حالا جزو سلبريتيهاي ايران محسوب ميشود در شرايطي پشت اين كتاب 8000 توماني را امضا ميكرد كه علاقمندان بيشتر دوست داشتند بدانند او پرسپوليسي است يا استقلالي؟
يادداشتي بر كتاب
ياسر نوروزي روزنامهنگار فعال در حوزه كتاب در سایت 1000 کتاب در اينباره مقاله كوتاهي نوشته است:
در اولین روزِ توزیعِ کتابِ فوتبال علیه دشمن در نمایشگاه، به توصیهی دوستِ دیرینم مهدی یزدانی خرم، و به خاطر نامِ دوستداشتنیِ مترجم، فوراً کتاب را خریدم و چند فصلی خواندم. به جهتِ حجمِ زیادِ کتاب و مسئولیتِ معرفیِ کتابهای دیگر، در حال حاضر فرصتِ مطالعهی کامل را ندارم اما کتاب چنان جذاب است که بعید میدانم تا پایانِ نمایشگاه، با وجود مشغلهای که ذکرش رفت و هرساله به آن مبتلا هستم، تمامش نکنم. نخستین جملاتِ مترجمِ کتاب، عادل فردوسیپور را بخوانید:
«زندگی و دیگر هیچ بخشی از عنوانِ کتابِ مشهورِ اوریانا فالاچیست. معادل واژهی زندگی در این نامِ زیبا، برای من فوتبال است...»
این نخسیتن جملاتِ مقدمهی مترجم بر کتاب است و بعید میدانم نویسندهی فرهیختهی کتابِ فوتبال علیه دشمن (سایمون کوپر) در کشورش، شهرت و محبوبیتی همطراز با مترجمِ کتابش، یعنی فردوسیپور، در ایران داشته باشد. فردوسیپور در بخشِ کوتاهِ مقدمهی مترجم، از عشق و علاقهاش نسبت به فوتبال میگوید و به پرسشی تأملبرانگیز و نامُکَرَّر میرسد:
فوتبال و اینهمه عشق؛ چرا؟
بَری ریچاردز در کتاب روانکاویِ فرهنگِ عامّه (ترجمهی حسین پاینده، نشر ثالث)، تحلیلی درخشان از دلایلِ جذابیتهای فوتبال ارائه میدهد. او از سالهای 1860 انگلستان - زمانیکه زدنِ حریف و استفاده از دست در این ورزش ممنوعیت پیدا میکنند - آغاز میکند و بعد، به تحلیلی روانکاوانه از این ورزشِ فراگیر میرسد؛ تحلیلی که گرچه تمام دلایلِ جذابیتهای فوتبال را نشان نمیدهد اما چشماندازی ناب رو به علاقهمندان میگشاید.
اما روش کارِ سایمون کوپر در این کتاب، بهگونهای دیگر است. او دلایلِ جذابیت و تأثیرگذاریِ فوتبال را همراه با مصداقهای فراوان از کشورهای مختلف پیش میبرد و در ارائهی مصداقها روایتگری بینظیر است. کوپر فصلهای کتاب را چنان آغاز میکند که گویی در حال نوشتنِ داستان است و تعلیقی ایجاد میکند که چیزی کَم از رمانی خوشخوان ندارد. او از نخستوزیریِ برلوسکونی و بهره بردنش از فوتبال میگوید، از نامزدی ژُرژ وآ در انتخابات ریاست جمهوری لیبریا و بالا آمدنش تا مراحل پایانی، از توقف یکروزهی جنگ بینِ نیجریه و بیافرا بهخاطر حضورِ پِله، از تبعید شدن بازیکنِ تیمِ ملیِ شوروری به اردوگاههای کارِ اجباری به خاطر فوتبال و از جنگِ فوتبالیِ السالوادور و هندوراس. و بعد از تمامِ اینها دوباره به پرسشِ نخستین میرسدکه فوتبال و اینهمه عشق؛ چرا؟
نه سایمون کوپر، نه بَری ریچاردز، نه عادل فردوسیپور و نه هیچکسِ دیگر، هرگز نمیتواند پاسخی جامع برای این پرسش ارائه دهد و جالب اینجاست که زندگی، بدونِ فوتبال، همچنان چیزی کم دارد.
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...
======================================
مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|

05-10-2010
|
 |
کاربر فعال  
|
|
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14
95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
چند خبر از نمایشگاه کتاب تهران
مسئول کمیته اطلاع رسانی نمایشگاه کتاب گفت: از 15 تا 17 اردیبهشت حدود 69 هزار و 45 جستجوی کتب در بخش ناشران داخلی و 13 هزار و 127 جستجو در بخش کتاب های خارجی وارد شده است
داریوش مطلبی در مصاحبه با خبرنگار واحد مرکزی خبر همچنین آمار جستجوی اطلاعات محل استقرار ناشران را 105 هزار و 905 مورد اعلام کرد و افزود: تا پایان روز سوم برپایی نمایشگاه حدود 95 هزار و 96نقشه نمایشگاه میان بازدید کنندگان توزیع شده است.
همچنین نشست تخصصی تحولات نشر کشور در 4 سال اخیر با حضور محسن پرویز معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در نمایشگاه کتاب برگزار میشود.
این نشست سهشنبه مقارن با هفتمین روز از برگزاری نمایشگاه کتاب تهران ساعت 10 و 30 دقیقه صبح در سرای اصلی اهل قلم برگزار میشود.
در این نشست که در آن تعدادی از ناشران، نویسندگان و مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حضور دارند تحولات رخ داده در حوزه کتاب و نشر کشور طی چهار سال گذشته بحث و بررسی میشود.
بنابراین گزارش همچنین ویرایش جدید نرم افزار ادبی امین را موسسه حدیث رایانه در بخش بازار جهانی نمایشگاه کتاب تهران با تخفیف 30 درصد عرضه کرده است.
در این نرم افزار 178 اثر منظوم و منثور از صد و یک شاعر و نویسنده جهان گردآوری شده است.
در نرم افزار ادبی امین، نگارخانه تصنیف ها و تصاویر شعرا، تاریخ ادبیات ایران به قلم ادوارد بروان، لغت نامه فارسی، کلمه گلستان سعدی یک میلیون بیت شعر و دو هزار پاراگراف متن نثر را می توان یافت.
غرفه موسسه حدیث رایانه در بازار جهانی بخش بین الملل در طبقه فوقانی شبستان مصلای امام خمینی (ره) واقع است.
همچنین انتشارات فرهنگ معاصر، فرهنگ سه جلدی معاصر شامل 75 هزار واژه و 20 هزار اعلام را به نمایشگاه کتاب آورده است.
فرهنگ سه جلدی فارسی به معرفی کامل مشاهیر و مکان های تاریخی پرداخته و کنار هم قرارگیری واژگان قدیم و جدید از دیگر ویژگی های این کتاب است.
این کتاب همچنین در نسخه ای دیگر منتشر شده که شامل یک مجموعه دو جلدی واژگان و مجموعه دو جلدی اعلام است.
این گزارش حاکی است مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم با سه غرفه در بیست و سومین نمایشگاه بینالمللی کتاب حضور دارد.
مسئول این مرکز در بازدید از این نمایشگاه گفت: این مرکز روزانه با 10 نفر از متخصصان که دارای تحصیلات حوزوی و دانشگاهی هستند پاسخگوی پرسش مراجعان درباره راز و هدف از خلقت، بحث عرفان های نوظهور و تقلیدی و مشاورههای خانوادگی و روانشناسی است.
حجت الاسلام سید ناصری با بیان اینکه میانگین گروه سنی بیشتر مراجعان 18 تا 30 سال است افزود: به لحاظ تفکیک جنسی حدود 60 درصد مراجعان را زنان تشکیل می دهند و از نظر تحصیلات نیز مراجعه کنندگان دارای مدرک کارشناسی هستند.
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...
======================================
مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|

05-14-2010
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
«به همین سادگی» به نمایشگاه رسید
«به همین سادگی» به نمایشگاه رسید
فیلمنامه «به همین سادگی» نوشته رضا میرکریمی و شادمهر راستین به چاپ رسید.این اثر در بیست و سومین نمایشگاه بینالمللی كتاب تهران عرضه میشود.
این فیلمنامه روایت زندگی امیر و طاهره است. امیر روزهای مهمی را میگذراند. او در یك مسابقه بینالمللی معماری شرکت کرده و باید رقابت با شرکتهای خارجی موفق شود. همسر او، طاهره به دنبال آن است که محیطی آرام در خانه برایش ایجاد کند ولی به دلیل سفر دخترشان و مجلس عروسی که در همسایگی آنها در جریان است، طاهره با مشکلات زیادی رو به رو میشود.
هنگامه قاضیانی، مهران کاشانی، صفا آقاجانی، نیره فراهانی، هاله هماپور و پروانه احمدی از جمله بازیگران این فیلمند. این كار در 90 دقیقه به كارگردانی رضا میرکریمی ساخته شده است.
این فیلم، جایزه گئورک طلایی بهترین فیلم جشنواره بینالمللی فیلم مسکو در سال 2008، جایزه بهترین بازیگر زن شانزدهمین جشنواره فیلم وارنا در سال 2008، سیمرغ بلورین بهترین فیلم و سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی از بیست و ششمین جشنواره فیلم فجر، سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی و سیمرغ بهترین فیلمنامه جشنواره فجر بخش آسیا را از آن خود كرده است.
فیلمنامه «به همین سادگی» نوشته رضا میرکریمی و شادمهر راستین به شكل مصور در شمارگان 2500 نسخه و با قیمت 1900 تومان از سوی انتشارات سوره مهر به فروش میرسد.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 12:21 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|