بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #11  
قدیمی 06-17-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض فروغی بسطامی غزلیات فروغی بسطامی


101
دیری است که دیوانه آن چشم کبودم
سرمستم از این باده ی دیرینه که بودم
102
دوشینه مھی به خواب دیدم
یعنی به شب آفتاب دیدم
103
دیشب به خواب شیرین نوشین لبش مکیدم
در عمر خود همین بود خواب خوشی که دیدم
104
چون سر زلف تو آشفته خیالی دارم
الله الله که چه سودای محالی دارم
105
تا تو به گلشن آمدی، با همه در کشاکشم
وه که تو در کنار گل، من به میان آتشم
106
دوش از در می خانه کشیدند به دوشم
تا روز جزا مست ز کیفیت دوشم
108
من مست می پرستم، من رند باده نوشم
ایمن ز مکر عقلم، فارغ ز قید هوشم
109
ای کعب هی مقصودم، وی قبله ی آمالم
مپسند بدین روزم، مگذار بدین حالم
110
مشغول رخ ساقی، سرگرم خط جامم

در حلقه ی میخواران، نیک است سرانجامم
111
نرگسش گفت که من ساقی می خوارانم
گر چه خود مست ولی آفت هشیارانم
112
تا هست نشانی از نشانم
خاک قدم سبوکشانم
113
گر دست دهد دامن آن سرو روانم
آزاد شود دل ز غم هر دو جھانم
114
به دیر و حرم، فارغ از کفر و دینم
نه در بند آنم، نه در قید اینم
115
زان پرده می گشاید دل بند نازنیم
تا در نظر نیاید زیبا نگار چینم
116
نه به دیر همدمم شد، نه به کعبه هم نشینم
عجبی نباشد از من که بری ز کفر و دینم
117
چنان به کوی تو آسوده از بھشت برینم
که در ضمیر نیامد خیال حوری عینم
118
بخت سیه به کین من، چشم سیاه یار هم
حادثه در کمین من، فتنه ی روزگار هم
119
آخر از کعبه مقیم در خمار شدیم
به یکی رطل گران سخت سبک سار شدیم
120
با آن غزال وحشی گر خواهی آرمیدن
چندین هزار احسنت می بایدت کشیدن
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #12  
قدیمی 06-17-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض فروغی بسطامی غزلیات فروغی بسطامی


121
ای پیک سحرگاهی پیغامی از و سرکن
ور تنگ شکر خواهی این نکته مکرر کن

122
تا به چشمان سیه سرمه درانداخته ای
آهوان را همه خون در جگر انداخته ای

123
امشب ای زلف سیه سخت پریشان شده ای
مگر آگه ز دل بی سر و سامان شد های

124
رهزن ایمان من شد نازنین تازه ای
رفتم از کیش مسلمانی به دین تازه ای

125
تیغ به دست آمدی و مست شرابی
تشنه ی خون کدام خانه خرابی
126
شدم به میکده ساقی مرا نداد شرابی
فغان که چشمه رحمت نزد بر آتشم آبی
127
پرده برانداختی، چھره برافروختی
میکده را ساختی، صومعه را سوختی

128
سر از کمند نپیچم اگر تو صیادی
رخ از هلاک نتابم اگر تو جلادی
129
دامن کشان شبی به کنارم نیامدی
کارم ز دست رفت و به کارم نیامدی

130
این چه دامی است که از سنبل مشکین داری
که به هر حلق هی آن صد دل مسکین داری

131
من به غیر از تو کسی یار نگیرم، آری
همت آن است که الا تو نگیرد یاری

132
گفتی که وقت سحر سویت کنم گذری
ترسم ز پی نرسد این شام را سحری
133
تو پری چھره اگر دست به آیینه بری
آنچنان شیفته گردی که گریبان بدری
134
وه که گر یک شب پس از عمری به خوابت دیدمی
آن هم از بخت سیه گرم عتابت دیدمی
135
به شکر خنده دل بردی ز هر زیبا نگارینی
بنام ایزد، چه زیبایی، تعالی الله چه شیرینی

136
ای سر زلف تو سر رشته ی هر سودایی
خاری از سوزن سودای تو در هر پایی

137
دوش مستانه چه خوش گفت قدح پیمایی
که به از گوش هی می خانه ندیدم جایی

138
خرم آن عاشق که آشوب دل و دینش تویی
کار فرمایش محبت، مصلحت بینش تویی




__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #13  
قدیمی 06-17-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض فروغی بسطامی غزلیات فروغی بسطامی




صف مژگان تو بشکست چنان دل ها را
که کسی نشکند این گونه صف اعدا را
نیش خاری اگر از نخل تو خواهم خوردن
کافرم ، کافر، اگر نوش کنم خرما را
گر ستاند ز صبا گرد رهت را نرگس
ای بسا نور دهد دیده ی نابینا را
بی بھا جنس وفا ماند هزاران افسوس
که ندانست کسی قیمت این کالا را
حالیا گر قدح باده تو را هست بنوش
که نخورده ست کس امروز غم فردا را
کسی از شمع در این جمع نپرسد آخر
کز چه رو سوخته پروانه ی بی پروا را
عشق پیرانه سرم شیفته ی طفلی کرد
که به یک غمزه زند راه دو صد دانا را
سیلی از گریه ی من خاست ولی می ترسم
که بلایی رسد آن سرو سھی بالا را
به جز از اشک فروغی که ز چشم تو فتاد
قطره دیدی که نیارد به نظر دریا را
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #14  
قدیمی 06-17-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض فروغی بسطامی غزلیات فروغی بسطامی


به جان تا شوق جانان است ما را
چه آتش ها که بر جان است ما را
بلای سختی و برگشته بختی
از آن برگشته مژگان است ما را
از آن آلوده دامانیم در عشق
که خون دل به دامان است ما را
حدیث زلف جانان در میان است
سخن زان رو پریشان است ما را
چنان از درد خوبان زار گشتیم
که بیزاری ز درمان است ما را
ز ما ای ناصح فرزانه بگذر
که با پیمانه پیمان است ما را
ز بس خو با خیال او گرفتیم
وصال و هجر یکسان است ما را
سر کوی نگاری جان سپردیم
که خاکش آب حیوان است ما را
شبی بی روی آن مه روز کردن
برون از حد امکان است ما را
گریبان تو تا از دست دادیم
اجل دست و گریبان است ما را
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #15  
قدیمی 06-17-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض فروغی بسطامی غزلیات فروغی بسطامی

کی رفته ای زدل که تمنا کنم تو را
کی بوده ای نھفته که پیدا کنم تو را
غیبت نکرده ای که شوم طالب حضور
پنھان نگشته ای که هویدا کنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدی که من
با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
چشمم به صد مجاهده آیینه ساز شد
تا من به یک مشاهده شیدا کنم تو را
بالای خود در آینه ی چشم من ببین
تا با خبر زعالم بالا کنم تو را
مستانه کاش در حرم و دیر بگذری
تا قبله گاه ممن و ترسا کنم تو را
خواهم شبی نقاب ز رویت بر افکنم
خورشید کعبه، ماه کلیسا کنم تو را
گر افتد آن دو زلف چلیپا به چنگ من
چندین هزار سلسله در پا کنم تو را
طوبی و سدره گر به قیامت به من دهند
یک جا فدای قامت رعنا کنم تو را
زیبا شود به کارگه عشق کار من
هر گه نظر به صورت زیبا کنم تو را
رسوای عالمی شدم از شور عاشقی
ترسم خدا نخواسته رسوا کنم تو را
با خیل غمزه گر به واثاقم گذر کنی
میر سپاه شاه صف آرا کنم تو را
جم دستگاه ناصردین شاه تاجور
کز خدمتش سکندر و دارا کنم تو را
شعرت ز نام شاه، فروغی شرف گرفت
زیبد که تاج تارک شعرا کنم تو را
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #16  
قدیمی 06-17-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض فروغی بسطامی غزلیات فروغی بسطامی



چنین که برده شراب لبت ز دست مرا
مگر به دامن محشر برند مست مرا
چگونه از سرکویت توان کشیدن پای
که کرده هر سر موی تو پای بست مرا
کبود شد فلک از رشک سربلندی من
که عشق سرو بلند تو ساخت پست مرا
بدین امید که یک لحظه با تو بنشینم
هزار ناوک حسرت به دل نشست مرا
به نیم بوسه توان صد هزار جان دادن
از آن دو لعل م یآلود می پرست مرا
کنون نه مست نگاه تو گشتم ای ساقی
که هست مستی این باده از الست مرا
نشسته خیل غمش در دل شکسته ی من
درست شد همه کاری از این شکست مرا
خوشم به سین هی مجروح خویشتن یا رب
جراحتش مرساد آن که سینه خست مرا
پرستش صنمی می کنم فروغی سان
که عشقش از پی این کار کرده هست مرا


__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #17  
قدیمی 07-07-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض فروغی بسطامی غزلیات فروغی بسطامی


ای خوش آنان که قدم در ره میخانه‌ی زدند
بوسه دادند لب شاهد و پیمانه زدند
به حقارت منگر باده‌کشان را کاین قوم
پشت پا بر فلک از همت مردانه زدند

خون من باد حلال لب شیرین دهنان
که به کام دل ما خنده‌ی مستانه زدند
جانم آمد به لب امروز مگر یاران دوش
قدح باده به یاد لب جانانه زدند
مردم از حسرت جمعی که از آن حلقه‌ی زلف
سر زنجیر به پای دل دیوانه زدند
بنده حضرت شاهی شدم از دولت عشق
که گدایان درش افسر شاهانه زدند
عاقبت یک تن از آن قوم نیامد به کنار
که به دریای غمش از پی دردانه زدند
هیچ کس در حرمش راه ندارد کانجا
دست محرومی بر محرم و بیگانه زدند
گرنه کاشانه‌ی دل خلوت خاص غم تست
پس چرا مهر تو را بر در این خانه زدند
کس نجست از دل گم گشته‌ی ما هیچ نشان
مو به مو هر چه سر زلف تو را شانه زدند
آخر از پیرهن شمع فروغی سر زد
آتشی را که نهان بر پر پروانه زدند




__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #18  
قدیمی 07-07-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض فروغی بسطامی غزلیات فروغی بسطامی


مسجد مقام عجب است، می‌خانه جای مستی
زین هر دو خانه بگذر گر مرد حق‌پرستی

کی با تو می‌توان گفت اسرار نیستی را
تا مو به مو اسیری در شهربند هستی
گر بوی زلف او را از باد می‌شنیدی
شب تا سحر ز شادی یک جا نمی‌نشستی
تن به هر بلایی آنجا که مبتلایی
سر کن به هر جفایی آنجا که پای بستی
دستی که دادی آخر از دست من کشیدی
عهدی که بستی آخر در انجمن شکستی
گر علم دوستی را تعلیم می‌گرفتی
پیوند دوستان را هرگز نمی‌گسستی
درمان نمی‌پسندد هر دل که درد دادی
مرهم نمی‌پذیرد هر سینه‌ای که خستی
بر آستان یارم برد آسمان غبارم
بالا گرفت کارم در منتهای پستی
دیدی دلا که آخر با صدهزار کوشش
از قید او نرستی وز بند او نجستی
گر دست من بگیرد پیر مغان عجب نیست
زیرا که من ندادم دستی به هیچ دستی
هشیاریت فروغی معلوم نیست گویا
مدهوش چشم ساقی مست می الستی




__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 09:37 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها