حلالم کن
حلالم کن دم رفتن کمی بعد از پریشونی
تو آوار نگاهی که تو هم با ما نمیمونی
مسیر موندن و رفتن یکی بود و جدا شد باز
تو پایان منو دیدی جدایی سخته از آغاز
حلالم کن غریبونه توي اين دل پر خونه
حلالم کن غریبی که برات دل کندن آسونه
حلالم کن به خونی که غروب ازخاک میجوشه
حلالم کن به نوزادی که شیر از تیر مینوشه
مگه میشه کنارت موند؟ هنوزم عشق بد حاله
صبوری هم کم آورده خود شمشیر میناله
حلالم کن به زخمایی که لب واکرده میخنده
حلالم کن به عشقی که به چشمای تو پایبنده
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
تو كی هستی كه برای رفتنت
من باید از خودمم دل بكنم
تو كی هستی و چی خوندی تو چشام
كه حالا تمام آرزوت منم
نمی خوام نگاه آخرت منو
بسپره به بغض اولین گناه
نمی خوام خدا حدا گفتن من
گم بشه تو غربت یه اشتباه
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
روی صورتم داره خاطره چكه می كنه
یه ترانه می شكفه رو خواب آروم تنم
شب و بردار و برو،ماه بریده نفسش
به ستاره ها بگو رسیده روز رفتنم
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
وقت فریاد شب و گریه نور
خودمو صدا زدم،خدا شنید
پر زدم از سر بام تا لب عشق
هر كی چشاشو نبست خدا رو دید
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
.ديوار اتاقم را بلندتر می سازم
ديواری تا همسایگی آخرین نوار رنگین کمان
ديوار اتاق را با اشک و خاک گل می کنم
وبا بوسه اشتياق شاقول
بلندترين ديوار تا همسايگی پرواز خيال
طولانی ترين ديوار تا رسيدن هر ستون به ستونی ديگر
برای خط زدن نيامدن هايت بازهم اندازه نيست
هرجمعه نيامدنت را با خطی سبز بر سينه ديوارم می کارم
مزرع سبز فلک شد ديوارم
وداس انتظار چيزی ندرويد نيامدی تو
نيامدی
واپسين پيچک نفس انتظار را
به شماره انداخت
تاصفای تو سعی انتظار را هروله می کنيم
نيامدی تو نيامدی.
به قلم فرزاد حسنی
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
فرشتگی کردم سالها,فرشته بودم روزها, ولی یک روز بالم شکست از بس پرزدم برای حوصله پرواز...
به دنبال کپه نوری بودم که درمان بداند از بس که تابیده از ازل تا حالا...
به دنبال چشمه ای بودم که تشنه تشنه سیراب شدن بداند از بس که نوشیده از ازل تا حالا...
به دنبال دستی بودم که انگشت اشاره بداند از بس که نشانه می نداند از ازل تا حالا...
به دنبال برادری بودم که برادری بداند عباس عباس از بس که وفاداری کرده از ازل تا حالا...
فرشتگی کردم سالها,فرشته بودم روزها, ولی یک روز بالم شکست از بس پرزدم برای حوصله پرواز تا پرم به پرت گرفت
ای چراغ کشتی نجات,ای درمان پرپرشدهایم در خستگی پرواز, ای"حسین" برادر"عباس"
"فرزاد حسنی"
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پسرم تیر میبارد، آسمان ابری نیست
پسرم ابر نمیآید، عمو نمیآید، برادر نمیآید، خواهر گریه میکند، میماند
پسرم چرا نمیگویی تشنهام
پسرم چرا دلتنگی نمیکنی برای همه تشنگیها
پسرم دلم روشن است و تو در آغوش نگاه مینوشی و چشم تر میکنی
پسرم گریه کردن همان باریدن است در آسمانی که ابری نیست
پسرم دیدی حتی اگر تیر ببارد، دنیا هنوز به رنگ چشمان توست
اگر دستهای من سرخ است، چشمان تو رنگ پرواز است
تیر میبارد و آسمان دلش گرفته...
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
خدا حافظ همین حالا،همین حالا که من تنهام
خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام
خداحافظ کمی غمگین،به یاد اون همه تردید
به یاد آسمونی که منو از چشم تو می دید
اگه گفتم خداحافظ، نه اینکه رفتنت ساده است
نه اینکه میشه باور کرد دوباره آخر جاده است
خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رویاها
بدونی بی تو و با تو همینه رسم این دنیا
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
ویرایش توسط deltang : 08-05-2010 در ساعت 02:26 PM
|