بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > ادبیات طنز

ادبیات طنز در این تالار متون طنز مناسب و بحث در مورد طنز قرار دارند

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #211  
قدیمی 03-24-2012
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض کاریکاتور های ازدواج


کاریکاتور های ازدواج



























__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از behnam5555 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #212  
قدیمی 06-17-2012
ترنم آواتار ها
ترنم ترنم آنلاین نیست.
ناظر و مدیر تالارهای آزاد

 
تاریخ عضویت: Dec 2010
محل سکونت: هرسین
نوشته ها: 5,439
سپاسها: : 7,641

11,675 سپاس در 3,736 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دانشمندان شهر حیف نون اینا کشف کردند :

“انسان هایی که بیشتر عمر می کنند دیرتر می میرند” !

.

.

.

خر کردن چیست ؟

ایجاد اعتماد به نفس کاذب در فرد ، برای انجام کاری احمقانه !

.

.

.

با سلام خدمت عمو زنجیر باف

یه گله ازت داشتم، شما که زحمت کشیدی و زنجیر منو بافتی

آخه مرض داشتی اونو پشت کوه انداختی !؟


.

.

.

دیروز به مردِ عشق گفتی : مرده !

حالا چه شده که او دلت را برده ؟

از کله من هوش و ذکاوت رفته ؟

یا اینکه به کله تو چیزی خورده ؟!

.

.

.

بس که صدا نزدی اسمم را

“جانم” ی که برایت کنار گذاشته بودم ، گندید !

.

.

.

توجه : امتحانات از آنچه در برنامه امتحانی می بینید به شما نزدیکترند !

.

.

.

در سه حالت میتونی برای “دیگران” مهم باشی :

۱٫خوشگل باشی

۲٫پولدار یا مشهور باشی

۳٫بمیری !

.

.

.

حیف نون می ره عیادت مادرزنش. می پرسه “بهتری؟”

مادرزنش می گه: “تبم قطع شده ولی گردنم هنوز درد می کنه…”

حیف نون می گه: “انشاالله اون هم قطع می شه!”

.

.

.

یادم آید روز دیرین

خوب وشیرین

اول ترم

وقت بسیار درس اندک …

حال اینک روز آخر

روز تلخ امتحانات

آخر ترم

وقت اندک

درس بسیار ، درس بسیار ، درس بسیار !

.

.

.

توی رستوران، لیوان رو بر عکس گذاشته بودند روی میز

حیف نون می ره می نشینه سر میز، می گه:

“این چه لیوانیه که سر نداره؟!”

بر عکسش می کنه، می گه:

“چه جالب! ته هم نداره!”

.

.

.

غضنفر میره رستوران میگه : جوجه دارین ؟

گارسون : آره

میگه : دونش بدین نمیره !

.

.

.

حیف نون می ره هتل

صبح روز اول می ره توی رستوران هتل صبحانه بخوره

می بینه روی تابلو نوشته: “از ساعت ۷ الی ۱۱ صبحانه…

از ساعت ۱۱ الی ۵ ناهار و از ساعت ۵ الی ۱۱ شب شام سرو می شود…”

پیش خودش می گه: پس من کی وقت کنم برم شهر رو ببینم؟

.

.

.

سه دزد بزدزد رفتن بزدزدی یه دزد بزدزد دو بز دزدید

دو دزد بزدزد یه بز دزدیدن، یه دزد بزدزدبه دو دزد بزدزد گفت من

که یه دزدبزم دوبز دزدیدم اونوقت دو دزدبزدزد یه بزدزدیدین؟!

.

.

.

به حیف نون میگن چرا خودکشی کردی؟ افسرده‌ای؟

میگه نه بابا، خوبم، می‌خواستم تو اوج خداحافظی کنم !

.

.

.

میگن : تنبلی مادر همه عادت ‌های بد ماست !

ولی خب به ‌هرحال مادره و احترامش واجبه !

.

.

.

سلام ، ببخشید این موقع شب اس ام اس دادم

یه سئوال مهم برام پیش آمده:

چرا اگه به کسی بگن جوجویِ من

پیشی من

موشی و ازین کلمه ها طرف خوشش میاد

امّا اگه بگن حیووون عصبی میشه…؟!

مگه جفتشـون یکی نیسـتن !؟

.

.

.

جوک طولانی !

پیرمردی مشکل شنوایی داشته و هیچ صدایی رو نمی تونسته بشنوه.

بعد از چند سال بالاخره با یک دارویی خوب می شه.

دو سه هفته می گذره و می ره پیش دکترش که بگه گوشش حالا می شنوه.

دکتر خیلی خوشحال می شه و می گه:

خانواده شما هم باید ظاهرا خیلی خوشحال باشن که شنوایی تون رو بدست آوردید.

پیرمرد می گه: نه، من هنوز بهشون چیزی نگفته ام!

هر شب می شینم و به حرف هاشون گوش می کنم…

فقط تنها اتفاقی که افتاده اینه که

توی این مدت تا حالا چند بار وصیت نامه ام رو عوض کرده ام!

__________________
.
.
.
.
.
پاسخ با نقل قول
4 کاربر زیر از ترنم سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #213  
قدیمی 07-14-2012
fatemiii آواتار ها
fatemiii fatemiii آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 486
سپاسها: : 797

987 سپاس در 452 نوشته ایشان در یکماه اخیر
fatemiii به MSN ارسال پیام fatemiii به Yahoo ارسال پیام فرستادن پیام با Skype به fatemiii
پیش فرض

ضرب المثل ماست ها را کیسه کرد از کجا اومده؟
روزی به مختارالسلطنه اطلاع دادند که نرخ ماست در تهران خیلی گران شده است.
مختارالسلطنه دستور داد که کسی حق ندارد ماست را گران بفروشد. چون چندی بدین منوال گذشت برای اطمینان خاطر با قیافه ی ناشناخته به یکی از دکان های لبنیات فروشی رفت و مقداری ماست خواست.
ماست فروش که او را نشناخته بود پرسید : چه جور ماستی می خواهی ؟ ماست معمولی یا ماست مختارالسلطنه !
مختارالسلطنه با حیرت و شگفتی از ترکیب و خاصیت این دو ماست پرسید.
ماست فروش گفت: ماست معمولی همان است که از شیر می گیرند و بدون آب است و با قیمت دلخواه.
اما ماست مختارالسلطنه همین طغار دوغ است که در جلوی دکان میبینید و یک ثلث ماست و باقی آب است و به نرخ مختار السلطنه می فروشیم و بدان نیز لقب دادیم.
حال کدام می خواهی؟!



مختارالسلطنه دستور داد ماست فروش را جلوی دکانش به طور وارونه آویزان کرده و بند تنبانش رامحکم ببستند.
سپس طغار دوغ را از بالا در دو لنگه شلوارش سرازیر کردند و شلوارش را از بالا به مچ پاهایش ببستند.
سپس به او گفت: آنقدر باید به این شکل آویزان باشی تا تمام آبهایی که داخل این ماست کردی از شلوارت خارج شود که دیگر جرات نکنی ماست داخل آب بکنی!
چون سایر لبنیات فروش ها از این ماجرا با خبر شدند،
همه ماست ها را کیسه کردند
سها واژه ایی ایرانی بوده و نام ستاره ایی بسیار دور در صورت فلکی دب اکبر است

ویرایش توسط fatemiii : 07-16-2012 در ساعت 09:43 AM
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از fatemiii به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #214  
قدیمی 07-15-2012
fatemiii آواتار ها
fatemiii fatemiii آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 486
سپاسها: : 797

987 سپاس در 452 نوشته ایشان در یکماه اخیر
fatemiii به MSN ارسال پیام fatemiii به Yahoo ارسال پیام فرستادن پیام با Skype به fatemiii
پیش فرض



من گرفتم تو نگير - شاعر: ايرج ميرزا


زن گرفتم شدم اي دوست به دام زن اسير … من گرفتم تو نگير
چه اسيري كه ز دنيا شده ام يكسره سير … من گرفتم تو نگير
بود يك وقت مرا با رفقا گردش و سير … ياد آن روز بخير
زن مرا كرده ميان قفس خانه اسير … من گرفتم تو نگير
ياد آن روز كه آزاد ز غمها بودم … تك و تنها بودم
زن و فرزند ببستند مرا با زنجير … من گرفتم تو نگير
بودم آن روز من از طايفه دّرد كشان … بودم از جمع خوشان
خوشي از دست برون رفت و شدم لات و فقير … من گرفتم تو نگير
اي مجرد كه بود خوابگهت بستر گرم … بستر راحت و نرم
زن مگير ؛ ار نه شود خوابگهت لاي حصير … من گرفتم تو نگير
بنده زن دارم و محكوم به حبس ابدم … مستحق لگدم
چون در اين مسئله بود از خود مخلص تقصير … من گرفتم تو نگير
من از آن روز كه شوهر شده ام خر شده ام … خر همسر شده ام
مي دهد يونجه به من جاي پنير … من گرفتم تو نگير
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از fatemiii به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #215  
قدیمی 07-17-2012
fatemiii آواتار ها
fatemiii fatemiii آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 486
سپاسها: : 797

987 سپاس در 452 نوشته ایشان در یکماه اخیر
fatemiii به MSN ارسال پیام fatemiii به Yahoo ارسال پیام فرستادن پیام با Skype به fatemiii
پیش فرض

رفتم آزمایشگاه آزمایش ا.....ر بدم ...
ظرف رو می دم پرستاره میگه ا.......ه؟؟
پَ نه پَ سکنجبینه برو کاهو بیار بزنیم توش بخوریم



رفتم الکتریکی می گم آقا سه راهی دارین؟
میگه سه راه برق؟!
پَ نه پَ سه راه آذری ، دربست



Top of Form

عصری زنگ زده میگه کجایی؟
میگم رفتیم باغ کرج
میگه برای تفریح رفتین؟
پَ نه پَ رفتیم ببینم اگه شرایط مساعده حمله کنیم به باغای اطراف واسه تجاوز گروهی!



سیگار روشن دستمه دارم دودشو میدم بیرون ... اومده میگه فلانی سیگار میکشی؟
پَ نه پَ دارم به بقیه سرخپوست ها علامت میدم که دو تا دلیجان داره میاد!


دارم فیلم میبینم ... زنه توش بیکینی پوشیده...
مامانم اومده میگه فیلم خارجیه؟
پَ نه پَ مختار نامست یه چند قسمتش تو سواحل انتالیا فیلمبرداری شده



رفتم سر مزار میپرسه اومدی فاتحه بخونی؟!
پَ نه پَ اومدم یه کامنت بزارم واسه شادی روح اموات



با دوستم رفتیم بیرون ... چراغ بنزین ماشینم روشن شده ...
دوستم نیگاه می کنه می گه اون چراغ بنزینه ؟
پَ نه پَ تو مناسبتا روشن می شه !!! الانم نیمه شعبانه روشن شده



رفتم مرغ سوخاری بخرم یارو میگه همین‌جوری میبری؟
پَ نه پَ یه شرت پاش کن جلو مهمونا خجالت نکشه

ویرایش توسط مهدی : 07-20-2012 در ساعت 07:31 PM دلیل: حذف لینک
پاسخ با نقل قول
  #216  
قدیمی 07-18-2012
fatemiii آواتار ها
fatemiii fatemiii آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 486
سپاسها: : 797

987 سپاس در 452 نوشته ایشان در یکماه اخیر
fatemiii به MSN ارسال پیام fatemiii به Yahoo ارسال پیام فرستادن پیام با Skype به fatemiii
پیش فرض

خانوادگی دور هم بودیم داشتیم فیلم تماشا می‌کردیم، یهو مادرم جیغ کشید گفت: صحنه، صحنه!… بابام هم هول شد، با ریموت زد یه کانال دیگه که ما چیزی نبینیم.(مرغ توش تود)
اعصابم داغون شده. قراره یکی از بچه‌ها تا آخر هفته برام این فیلم را بیاره که فقط توش صحنه داره. خودش دیده، خیلی تعریف می‌کنه.
میگه بازیگراش از اول تا آخر فیلم مرغ می‌خورند به این گندگی، با چه ملچ‌مولوچی…!
پاسخ با نقل قول
  #217  
قدیمی 07-18-2012
fatemiii آواتار ها
fatemiii fatemiii آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 486
سپاسها: : 797

987 سپاس در 452 نوشته ایشان در یکماه اخیر
fatemiii به MSN ارسال پیام fatemiii به Yahoo ارسال پیام فرستادن پیام با Skype به fatemiii
پیش فرض

در مجلس خواستگاری
_آقا دوماد چیکارن؟
_سفیر ایران در کانادا هستن
_پاشین گم شین بیرون ما فقط دختر به مرغ فروش میدیم
پاسخ با نقل قول
  #218  
قدیمی 07-18-2012
fatemiii آواتار ها
fatemiii fatemiii آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 486
سپاسها: : 797

987 سپاس در 452 نوشته ایشان در یکماه اخیر
fatemiii به MSN ارسال پیام fatemiii به Yahoo ارسال پیام فرستادن پیام با Skype به fatemiii
پیش فرض

-اسمت چیه ؟
- فرنود
- چه غذایی دوس داری عزیزم؟

-خورشت مرغ، جوجه کباب ..

-چی ؟! ماشین لباسشویی رو خودت روشن میکنی ؟!! نه نه نه ... !!!




زیاده روی در خوردن گوشت مرغ، عامل اصلی فروپاشی خانواده و طلاق در جوامع غربی!
سرطان زا بودن مرغ رو هم که دیگه همه میدونید!
پاسخ با نقل قول
  #219  
قدیمی 07-18-2012
fatemiii آواتار ها
fatemiii fatemiii آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 486
سپاسها: : 797

987 سپاس در 452 نوشته ایشان در یکماه اخیر
fatemiii به MSN ارسال پیام fatemiii به Yahoo ارسال پیام فرستادن پیام با Skype به fatemiii
پیش فرض

تخم مرغ از هادی خرسندی
تخم مرغی رفته بود اینترویو
تا مگر کوکو شود یا نیمرو
تخم مرغی بود با شور و امید
خواست تا مرغانه ای باشد مفید
فرم استخدام را پر کرده بود
عکس هم همراه خود آورده بود
توی مطبخ از برای شرح حال
پشت هم کردند هی از او سوال:
- کیستی تو، از کدامین لانه ای؟
- بوده ای قبلاً در آشپزخانه ای؟
- کی ز پشت مرغ افتادی برون؟
- توی ماهیتابه بودی تاکنون؟
- تجربه داری و فرزی در عمل
- جای دیگر کار کردی فی المثل؟
- داغ گشتی توی روغن یا کره؟
- حل شدی در شنبلیله یا تره؟
- با نمک فلفل بهم خوردی دقیق؟
- خوب کف کردی شدی کلاً رقیق؟
- پشت و رویت سرخ شد روی اجاق؟
- باد کردی از فشار احتراق؟
تخم مرغ این حرف ها را که شنید
روی وحشت زرده اش هم شد سفید!
ژوری اینترویو هم بی مجال
لحظه‌ای غافل نمیشد از سوال:
- گر "رزومه" داری و "سی.وی" بیار
- ورنه بیخود آمدی دنبال کار
- گر نداری توی کارت سابقه
- ردّ ردّی گرچه باشی نابغه
گفت لرزان تخم مرغ بینوا
نیست قانون شما بر من روا
خوب من تازه ز مرغ افتاده ام
صفرکیلومترم و آماده ام
هرکسی کرده ز یک جائی شروع
میکند خورشیدش از یکجا طلوع
گر نه در جائی خودم را جا کنم
تجربه پس از کجا پیدا کنم؟
گر که مرواری نباشد در صدف
پس چگونه تجربه آرد به کف؟
گر که در میدان نرفته کره اسب
تجربه را پس چه جوری کرده کسب؟
گفت "شف" با او که: - زر زر کافیه!
- بیش از این هم ماندنت علافیه
ـ تخم مرغ هم اینقدر پر مدعا
- دست به نطقش را ببین بهر خدا!
- تجربه اول برو پیدا بکن
- بعد فکر پخت و پز با ما بکن
تخم مرغ بینوا با قلب خون
آمد از آن آشپزخانه برون
رفت غمگین، صاف پیش مادرش
تا که گرما گیرد از بال و پرش
گفت مادرجان مرا هم جوجه کن
جزو باند جوجه های کوچه کن
مرغ مادر گفت که: - دیر آمدی
- پس چرا طفلم به تأخیر آمدی؟
- من به تو گفتم بگیر اینجا قرار
- تو خودت عازم شدی دنبال کار
- مهلت جوجه شدن شد منقضی
- پس چه شد کوکوپزی، نیمروپزی؟
تخم مرغ اشکش درآمد پیش مام
ماجرا را گفت از بهرش تمام
گفت در نیمروپزی گشتم کنف
چونکه از من تجربه میخواست شف
سابقه یا تجربه با من نبود
آشپزخانه مرا ریجکت نمود
موعد جوجه شدن هم که گذشت
آه مادر بچه ات بیچاره گشت!
من از آنجا مانده، زینجا رانده ام
فاتحه بر هستی خود خوانده ام
رفت فرصت های عالی از کفم
حال دیگر کاملاً بی مصرفم
پس در این دنیا به چه چیزی خوشم؟
میروم الان خودم را میکشم!
گفت مادر: - طفلکم قدقدقدا
- چند مدت صبر کن بهر خدا
- صبر کن طفلم بیاید نوبهار
- باز پیدا میشود بهر تو کار
- گرچه اکنون فرصتت سرآمده
- تو نگو دنیا به آخر آمده
تخم مرغ آنجا به حال انتظار
ماند تا از ره بیاید نوبهار
×××
عید نوروز، عید پاک آمد ز راه
روی هر میزی بساطی دلبخواه
شربت و شیرینی و قند و نبات
تخم مرغ رنگ کرده در بساط
روی میز خانه‌ی بانو بهار
یک سبد مرغانه خوش نقش و نگار
تخم مرغ ما نشسته آن میان
میفروشد فخر بر اطرافیان
از همه خوشرنگ تر، خندان و شاد
حرف های مادرش آمد به یاد:
- بهر هرکس در جهان قدقدقدا
- هست یک جا و مکان قدقدقدا
- نیست بی مصرف کسی قدقدقدا
- هست امکان ها بسی قدقدقدا
- هرکسی باید بیابد جای خود
- تا نهد جای مناسب پای خود
- پس تو هم توی مدار خویش باش
فارغ از مأیوسی و تشویش باش
- چون شبیه تخم‌مرغ است این کره
- روز و شب گردش کند بی دلهره
- خود تو هم هستی عزیزم بیضوی
- در مدار خویش گردش کن قوی
- زندگی زیباست، زیبایش ببین
- هم ز پائین، هم ز بالایش ببین
تخم مرغ ما ز پند مادری
شادمان لم داد آنجا یکوری
گفت گر مطبخ به من میداد کار
در کجا بودم کنون ای روزگار؟
گشته بودم جوجه گر روی حساب
ای بسا که میشدم جوجه کباب
پس چه بهتر که بد آوردم زیاد
حال راضی هستم و ممنون و شاد
تخم‌مرغم، بیضی‌ام، شکل زمین
پس غم دنیا به تخ.... بعد از این!
پاسخ با نقل قول
  #220  
قدیمی 07-18-2012
fatemiii آواتار ها
fatemiii fatemiii آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 486
سپاسها: : 797

987 سپاس در 452 نوشته ایشان در یکماه اخیر
fatemiii به MSN ارسال پیام fatemiii به Yahoo ارسال پیام فرستادن پیام با Skype به fatemiii
پیش فرض


مليت آدم و حوا…!

یه انگلیسی، یه فرانسوی و یه ایرانی داشتن به زندگی آدم و حوا توی بهشت نیگا میکردن.












انگلیسیه میگه: چه سکوتی، چه احترامی!! مطمئنم که اینا انگلیسیند!




فرانسویه میگه: اینا هم لختن، هم زیبا و هم رفتار عاشقانه ای دارند !!حتماً فرانسویند!

ایرانیه میگه: نه لباسی، نه خونه ای! فقط یک سیب برای خوردن! تازه، فکرمیکنن توی بهشتن!!! صد در صد ایرانیند!
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 05:04 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها