شعری از عباس دعاگوئی
با گرامي داشت سالروز ولادت امام هشتم عليه السلام مثنوي زير كه چندي قبل براي آن حضرت سردوده شده تقديم مي گردد:
براي امام رضا عليه آلاف التحيه والثناء
باز دلم كرده هواي
رضا برده سرم را به سراي
رضا
مرغ دلم سوي حرم پر كشيد صحن و سرايش همه در بر كشيد
بال زد از خاك و به افلاك شد شاهدي از آيه لولاك شد
سينه ي من سينه ي سوداي اوست حنجره ام زمزمه آواي اوست
اوست كه جان داد مرا از نخست دست مرا از همه اغيار شست
عاشق اويم كه مرا رام ساخت با همه آشفتگي آرام ساخت
صحن و سرايش همه گلبانگ مهر گنبد و درگاهش چو گردون سپهر
آه
رضا جان بطلب خسته را اين تن تب دار كمر بسته را
آه
رضا جان تو عنايت بكن مرغ دلم را تو شفاعت بكن
پاره اي از عشق مرا وام ده عاشقي آموز و مرا جام ده
آنكه به درگاه تو سرسوده است ازغم آوارگي آسوده است
آنكه به پاي حرمت رام شد نام رها كرده و بر بام شد
راه تو آيينه ي پندار ماست مهر تو سر منشأ كردار ماست
ما ز بر توست كه بر خاستيم دست ز ما گير كه بر جاستيم
از نظر توست كه اين سرزمين شمس ولايت بودش از جبين
آنچه بر آمد ز سراي خمين ذره اي از نور تو بود و حسين
ما همه ياران توايم اي
رضا سلسله جنبان توايم اي
رضا
خانه به دوشيم به هر انجمن تا به كنار تو بگيريم امن
مأمن پاك تو مرا آرزوست شيفته ي كوي تو بي گفت و گوست
جان به فداي حرمت اي
رضا چشم اميد و كرمت اي
رضا!
با تشکر فریبا