از وبلاگ قاصدک
دیروز خیلی اتفاقی رو اینترنت نوار قصه های قدیمی زمان بچگیم رو پیدا کردم و کلی وقت به یاد گذشته ها نشستم یکی از زیباترین و آموزنده ترینهای اونها رو گوشیدم! قصه علیمردن خان! زنده یاد فرهنگ مهرپرور، منوچهر نوذری، مرتضی احمدی و ...
داشت عباسقلی خان پسری
پسر بی ادب و بی هنری
اسم او بود علی مردان خان
اهل منزل ز دستش به امان
پشت کالسکه مردم می شست
دل کالسکه نشین را می خَست
هر سحرگه دم در بر لب جو
بود چون کرم به گل رفته فرو
بسکه بود آن پسره خیره و بد
همه از او بدشان می آمد
هرچه می گفت لَله لج میکرد
دهنش را به همه کج میکرد
هر کجا لانه گنجشکی بود
بچه گنجشک در آوردی زود
هرچه می دادند می گفت کَمَست
مادرش مات که این چه شکمست
نه پدر راضی از او نه مادر
نه معلم نه لَلِه نه نوکر
ای پسر جانِ من این قصه بخوان
تو مشو مثل علی مردان خان
چه شبها و روزهائی رو با این نوار سر کردم.یادمه تمام نوار رو از بر بودم. دیروزم که داشتم میگوشیدمش، بازم نا خودآگاه از بر میخوندمش. بعد سی و چند سال. راست راستی که چه گنجینه هائی بودند این نوار قصه ها. کلی مطلب آموزنده و اخلاقی داشت. حتی مطالب نیشدار سیاسی هم توش بود که به بچه ها خط میداد. تو همین نوار علیمردان خان، کلی به سلطنت و دربار و مفت خورهای دور و بر دربار دری وری گفتن.
دادم به پسرام گوش کردن. کلی حال کردن. برق شادی و خوشحالی رو تو جشاشون دیدم. چیزی که اثری از اون در دیدن برنامه های رنگارنگ TV و CD کارتونهای امروزی دیده نمیشه. راسیش میخوام یک نسخه از این قصه ها را بزنم رو CD، جای تقویم و سررسید و ... عیدی بدم به دوستان و مشتریان شرکت!
اینم لینک دانلود . توصیه میکنم به بچه هاتون بدید گوش کنن.