گلایه کارگردان از سرقت معنوی مرد2هزارچهره
«محمد رضا اعلامي» با ارسال نامهاي نسبت به تشابه بخشهايي از «مرد دوهزار چهره» با فيلمنامه تلهفيلم «آدمهاي كوكي»، از نويسنده قسمتهاي پاياني مجموعه «مرد دوهزار چهره» به كارگرداني «مهران مديري» گله كرد.
به گزارش فارس، «محمد رضا اعلامي» با ارسال نامهاي از «مهران مديري» گله كرد كه عين نامه اعلامي در ادامه ميآيد:
كپيرايت يا حقوق مادي و معنوي خالقان و صاحبان آثار هنري سالهاست كه در كشور ما به صورت يك مسئله و مشكل حل ناشدني درآمده است. ... آنهايي كه برنامههاي روتين و «از توليد به مصرف» را در اختيار دارند از اين امتياز به شكل همه جانبهاي استفاده و گاه سوء استفاده ميكنند! آنها چون به پخش نزديكتر هستند، طرح يا فيلمنامه سرقت شده را بلافاصله وارد پروسه توليد و پخش كرده و به اين ترتيب آن را «مال خود» ميكنند!!
آخرين نمونه چنين رويدادي در همين اواخر براي نگارنده اتفاق افتاد و كليت يك فيلمنامه اينجانب (به همراه بسياري جزييات و حتي ديالوگهاي آن) از سريال آقاي «مهران مديري» با نام «مرد دوهزار چهره» سردرآورد!
همينجا بگويم كه من آقاي مديري را مسئول اين ماجرا نمي دانم. چرا كه او با اعتماد به نويسندههاي خود، طرحها و نوشتههاي آنها را كار ميكند و به عنوان يك كارگردان ميدانم كه در چنين شرايطي با وجود «تعجيل و استرس» رساندن كار به پخش نميتوان خيلي به او ايراد گرفت. مسئوليت اين قضيه صرفا با نويسندگان و كساني است كه فيلمنامه ما را به عناوين مختلف (احتمالا به عنوان طرح و كنسه خودشان) به دست او رساندهاند!
ماجرا به اين صورت است كه از حدود يك سال پيش به دعوت يكي از تهيهكنندگان مرتبط با شبكه اول سيما آقاي محمدرضا ايزدييكتا شروع به نگارش فيلمنامهاي به نام «آدمهاي كوكي» نمودم قصه اوليه اين تله فيلم كه نوشته اقاي شاهرخ دستور تبار بود درباره فال و فالگيري و معضلاتي بود كه اين پديده در جامعه ما به وجود ميآورد. بنده آن قصه را نپسنديدم و با موافقت تهيه كننده و شبكه اول (به عنوان مالك اثر) با حفظ زمينه قصه كليت آن را تغيير داده و قصه ديگري براي توليد نوشتم. اين فيلمنامه بعد از طي مراحل مختلف تأييد شده و «كد توليد» گرفت و بالاخره در زمستان گذشته به كارگرداني خودم ساخته شده و هم اكنون در مرحله صداگذاري است.
چند شب پيش كه به اتفاق چند نفر از همكاران همين پروژه مشغول تماشاي برنامه آقاي مديري بوديم همگي با تعجب و ناباوري به هم نگاه كرديم و نميدانستيم چه بگوييم: كليت داستان تله فيلم آدمهاي كوكي به اضافه بسياري از ديالوگها و جزييات اين فيلمنامه، بدون كم و كاست از برنامه آقاي مديري سر درآورده بودند!! هر چه زمان ميگذشت مقدار بيشتر و بيشتري از فيلمنامه ما عين به عين در اين برنامه تكرار ميشد البته به شكلي هزل آلود و كاملا بيربط و نچسب! انگار صفحاتي از يك فيلمنامه را بدون مقدمه داخل فيلمنامه ديگري آورده باشند. فرداي آن روز هم اين ماجرا ادامه داشت و بخشهاي باز هم بيشتري از قصه و ديالوگهاي فيلم ما در سريال مرد دوهزار چهره مورد استفاده قرار گرفت.
من و همكارانم در شوك و حيرت فرو رفتيم و بعد كه كمي از شوك بيرون آمديم اين پرسشها در ذهن و زبان همه قرار داشت: چطور چنين چيزي ممكن است؟! و حالا ما چه بايد بكنيم؟!
نويسنده اين قسمتها، خشايار الوند، دوست خودم و برادر دوست قبليام سيروس الوند بود. آيا ميتوان تمام اين ماجرا را يك «توارد» و ذهنيت مشترك دانست؟
اما به قول تمام دست اندركاران فيلم آدمهاي كوكي ميزان هم شكلي و يكي بودن ديالوگها و حتي ارقام و اعداد ذكر شده در قصه نميتواند فقط يك اتفاق و توارد باشد به هر حال آنچه روي داده است باعث شده كه تازگي و بداعت فيلمنامه و تله فيلم ما و حق و حقوق مادي و معنوي آن، به كلي از دست برود چه كسي مسئول اين حق كشي است و ما بايد به چه كسي و به كجا شكايت بريم؟!
من از خشايار الوند و بقيه كساني كه در اين ماجرا نقش داشتهاند، به شدت گله مند هستم و حق خود را براي پيگيري اين قضيه محفوظ ميدانم.