بازگشت   پی سی سیتی > تالار علمی - آموزشی و دانشکده سایت > دانشگاه ها > آموزش زبانهای خارجی > مقایسه و تفاوت کاربرد > گرامر

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 09-21-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض آموزش گرامر

زمان گذشته ساده
ساختار


(last week)
(yesterday)


worked


I, we, you, he, she, ...


played


heard



منفي

work...


play...


hear...


didn't


did not


I, we, you, he, she, ...





پرسشي

work...?


play...?


hear...?


I, we, you, he, she, ...


Did





کاربرد
گذشته ساده در موارد زير کاربرد دارد:

1- براي بيان کاري که در گذشته و زمان مشخصي به پايان رسيده است:
We met last week.
He left yesterday.
2- براي بیان کارهايي که پشت سرهم در يک ماجرا يا داستان مي‌آيند

I walked into my room and sat down. Suddenly I heard a noise coming from outside. I got up and went towards the window... 3- براي بيان عادت يا شرايطي در گذشته:
When he was a child, they lived in a cottage in the jungle.
Every day he walked in the jungle to....

نکاتي در مورد هجي (verb + ed) 1- هنگاميکه فعلي به e ختم مي‌شود، فقط d اضافه مي‌کنيم:

loved, hated, used
2- افعال يک هجايي (يک بخشي) که به ترتيب شامل يک حرف صدادار و يک حرف بي‌صدا مي‌باشند، حرف بي‌صداي آخر تکرار مي‌شود:
stopped, planned, robbed ولي اگر دو حرف صدادار وجود داشته باشد، حرف بي‌صداي آخر تکرار نمي‌شود:
looked, cooked, seated
اگر حرف بي‌صداي آخر y يا w باشد نيز تکرار نمي‌شود:
played, rowed, showed
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری

ویرایش توسط رزیتا : 09-22-2009 در ساعت 02:43 AM
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 09-21-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض آموزش گرامر

زمان گذشته استمراري
ساختار



جملات پرسشي:
eating?


playing?


talking?


I, he, she, it



was
wasn't


you, we, they



were
weren't





جملات مثبت و منفي:
walking


playing


fishing



was
wasn't


I, he, she, it


were
weren't



you, we, they





کاربرد
از زمان گذشته استمراري بيشتر براي بيان کارهايي استفاده مي‌شود که در گذشته اتفاق افتاده و مدتي ادامه داشته‌اند ولي حدود زماني آنها به طور دقيق مشخص يا مهم نيست.
در اغلب موارد گذشته استمراري همراه با گذشته ساده بکار مي‌رود. در چنين حالتي، گذشته استمراري بر کارها و فعاليتهاي طولاني‌تر (در پس‌زمينه) دلالت مي‌کند، در حالي که گذشته ساده بر کارها و فعاليتهايي دلالت مي‌کند که در ميانه کارهاي طولاني‌تر واقع شده‌اند.


بطور کلي «گذشته استمراري» در موارد زير بکار مي‌رود:

1- براي بيان کاري که قبل از زمان خاصي در گذشته آغاز شده و احتمالاً پس از آن نيز ادامه داشته است:
'What were you doing at 6.00?' 'I was having breakfast.'
(.ساعت 6 چکار مي‌کرديد؟ داشتم صبحانه مي‌خوردم)

2- براي بیان کار يا فعاليتي در گذشته که به وسيله چيزي قطع شده باشد:
The phone rang when I was watching TV.
(.وقتي داشتم تلويزيون تماشا مي‌کردم، تلفن زنگ زد)
While I was driving home, my car broke down.
(.هنگاميکه داشتم به خانه بر مي‌گشتم، ماشينم خراب شد)

3- براي بيان کار يا فعاليتي به پايان نرسيده در زمان گذشته (در مقايسه با گذشته ساده که کارهاي کامل شده را بيان مي‌کند):
I was reading a book during the flight. (I didn't finish it)
but: I read a book during the flight. (I finished it)
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری

ویرایش توسط رزیتا : 09-22-2009 در ساعت 02:41 AM
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 09-21-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض آموزش گرامر

زمانهاي مربوط به آينده
در زبان انگليسي براي بيان زمان آينده از افعال و حالتهاي مختلفي استفاده مي‌شود که آنها را به ترتيب اهميت در زير مي‌بينيد:
1. will + verb
2. be + going to + verb
3. Present Progressive (حال استمراری)
4. will + be + verb-ing و فرمهاي ديگر

1- will + verb
از فعل کمکي will براي نشان دادن آينده در جهت‌هاي زير استفاده مي‌شود:

الف- پيش‌بيني: براي توصيف چيزي که مي‌دانيم، يا انتظار داريم که اتفاق بيفتد:
<It will be rainy tomorrow.


(فردا هوا باراني خواهد بود)
You will be sick if you eat all those sweets.


(اگر همه آن شيريني‌ها را بخوري مريض مي‌شوي)
ب- بيان تصميمي كه درست در همان لحظه گرفته شده است:<
>I will answer the phone.


(من تلفن را جواب مي‌دهم)
I'll see you tomorrow. bye!


(فردا مي‌بينمت.خداحافظ)
2- be + going to + verb

الف- از اين ساختار براي بيان برنامه‌ها و تصميماتي که از قبل گرفته شده‌اند، استفاده مي‌شود:
We're going to paint this room blue.


(ما مي‌خواهيم اين اتاق را آبي بزنيم)
I'm going to be a doctor.


(مي‌خواهم يک دکتر بشوم)
ب- همچنين از اين ساختار مي‌توان براي بيان يک پيشگويي، مخصوصاً وقتي که براساس مدرکي در زمان حال باشد، استفاده نمود.
She's going to have a baby. (Because she's pregnant)



(او قرار است كه يك بچه بدنيا بياورد)
It's going to rain. (It's cloudy)


(مي‌خواهد باران ببارد)
بعضي اوقات تفاوتي بين will و be going to براي يك پيش‌بيني وجود ندارد.




براي بيان تصميمي که از قبل گرفته شده است از ساختـار be going to و بيان تصميمي که درست در همان لحظه گرفته شده است از will استفاده مي‌کنيم.




3- حال استمراري (Present Progressive)

از حال استمراري براي بيان يک برنامه يا يک قرار بين افراد در آينده استفاده مي‌شود و معمولاً به آينده نزديک اشاره دارد:
>I'm meeting my friend this evening.


(امروز بعدازظهر دوستم را ملاقات مي‌کنم)
They are driving to Scotland at the weekend.


(آنها آخر هفته به اسکاتلند مي‌روند)
گاهي اوقات تفاوتي نمي‌کند که براي بيان يک برنامه يا قرار از حال استمراري و يا از ساختار be going to استفاده شود، به عنوان مثال:
We're going to see a play tonight.


or:We're seeing a play tonight.
4- راه‌هاي ديگر بيان آينده
راه‌هاي ديگري نيز براي صحبت درباره‌ آينده وجود دارد، به عنوان مثال:

a) Will + be + verb-ing
Next week I'll be talking about how to use a microscope.

(هفته آينده درباره نحوه استفاده از ميکروسکوپ صحبت خواهم کرد)
b) Be + to + verb
Iranian president is to visit Russia.

(رئيس جمهور ايران از روسيه بازديد مي‌کند)
c) Be + about + to + verb
The mayor is about to announce the result of election.


(شهردار به زودي نتايج انتخابات را اعلام خواهد کرد)
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری

ویرایش توسط رزیتا : 09-22-2009 در ساعت 03:09 AM
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 09-21-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض آموزش گرامر

زمان حال كامل
ساختار



جملات مثبت و منفي:
past participle


(قسمت سوم فعل)


have ('ve)


have not (haven't)


I, you, we, they


has ('s)


has not (hasn't)


he, she, it




جملات پرسشي:
past participle


(قسمت سوم فعل)?


I, you, we, they


have


he, she, it


has




چند مثال:

We've been to Paris.


He hasn't lived in Paris.Have you met him yet?


کاربرد
1- براي بيان عملي که در گذشته آغاز شده و همچنان ادامه دارد:



I have studied English since 1990.(از سال 1990 به مطالعه انگليسي پرداخته‌ام)

She's lived in Tehran for 10 years.(او به مدت 10 سال در تهران زندگي کرده است)

How long have you lived in Tehran?(چه مدتي در تهران زندگي کرده‌ايد؟)
I've lived in Tehran all my life.(همه عمرم را در تهران زندگي کرده‌ام)



توجه‌ داشته ‌باشيد که در زمان حال کامل، غالباً از اصطلاحات زماني خاصي مانند since و for استفاده مي‌شود.
forنشان دهنده دوره‌اي از زمان است که تا کنون ادامه داشته است، ولي since با مقطعي از زمان به کار مي‌رود و به معني «از آن زمان تا کنون» مي‌باشد:

seven o'clock


since

a year


I have been here for
1980two months
Septemberthree hours
last weekten minutes




2- براي بیان تجربه‌اي که در زماني در زندگي شخصي اتفاق افتاده است. در واقع اين عمل در گذشته روي داده و به پايان رسيده است، اما آثار آن هنوز محسوس است. اين که اين عمل يا تجربه چه موقعي روي داده، مهم نيست:

I have never been to England. (من هرگز به انگلستان نرفته‌ام)


She has had several operations up to now.(تا کنون چندين عمل جراحي داشته است)
He's written a lot of short stories.(او داستانهاي کوتاه زيادي نوشته است)
3- براي بيان عملي که در گذشته نزديک اتفاق افتاده ولي اثر آن در زمان حال مشاهده مي‌شود. در اين حالت از yet، already، still و just بسياراستفاده مي‌کنيم:



از already بيشتر در جملات مثبت و از yet بيشتر در جملات منفي و پرسشي استفاده مي‌شود.




I've just had a sandwich. (من تازه يک ساندويچ خورده‌ام)


I've already seen the movie. (اين فيلم را قبلاً ديده‌ام)


The bus hasn't arrived yet. (اتوبوس هنوز نرسيده است)
I still haven't finished my homework.(هنوز تکاليفم را تمام نکرده‌ام)
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری

ویرایش توسط رزیتا : 09-22-2009 در ساعت 03:06 AM
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 09-21-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض آموزش گرامر

زمان گذشته كامل
ساختار



جملات مثبت و منفي:
past participle


(قسمت سوم فعل)



had ('d)
had not (hadn't)



I, you, we, they
he, she, it




جملات پرسشي:
past participle


(قسمت سوم فعل)?



I, you, we, they
he, she, it


had
hadn't





کاربرد
ما از زمان گذشته کامل استفاده مي‌کنيم تا نشان دهيم عملي پيش از عمل ديگري در گذشته اتفاق افتاده است (گذشته در گذشته). در واقع گذشته کامل معادل گذشته‌ی زمان حال کامل است. (با گذشته ساده مقايسه کنيد)

به مقايسه بين زمانهاي حال کامل و گذشته کامل توجه کنيد:
گذشته کامل
حال کامل



* We weren't hungry. We'd just had dinner.


* I didn't know who he was. I'd never seen him before.





* We aren't hungry. We've just had dinner.


* Who is that man? I've never seen him before.





چند مثال ديگر از زمان گذشته کامل:
It was the first time he had ever seen a tiger.

When I arrived at the cinema, the film had already begun.

She didn't want to go to the theatre with the others because she'd seen the play before.
مقايسه بين گذشته كامل و گذشته ساده



به تفاوت ميان جملات زير دقت کنيد:
When I arrived home, my wife went out.
but: When I arrived home, my wife had gone out.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری

ویرایش توسط رزیتا : 09-22-2009 در ساعت 02:53 AM
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 09-21-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض آموزش گرامر




حرف تعريف نامعين (Indefinite article)
حرف تعريف نامعين شامل a و an مي‌باشد.
حرف تعريف a قبل از يك حرف بي‌صدا بکار مي‌رود:
a car, a man, a bus, a house
حرف تعريف an قبل از يک حرف صدادار (a,e,i,o,u) بکار مي‌رود:
an apple, an actor, an animal, an old man

1- در کلماتي مانند honest، hour، honour و ... حرف h تلفظ نمي‌شود (غير ملفوظ)، بنابراين همراه با آنها حرف تعريف an مورد استفاده قرار مي‌گيرد:
an hour, an honourable man
2- كلماتي مانند useful، unit، university، union،Europeanو ... با اينکه با حروف صدادار شروع مي‌شوند، ولي حرف اوليه آنها مانند «you» تلفظ مي‌شود. بنابراين آنها با حرف تعريف a مورد استفاده قرار مي‌گيرند:
a university, a useful book
a يا an تنها قبل از اسامي مفرد قابل شمارش مي‌آيند:
a book, a happy boy, a famous actor


براي اسامي جمع، بجاي a يا an، يا از some استفاده مي‌کنيم و يا اصلاً هيچ کلمه‌اي را بکار نمي‌بريم:
<It's a cat. It's a dog. And it's a monkey.
but: These are all animals.
a horse, some horses


موارد کاربرد حروف تعريف نامعين (a يا an)


1- هنگاميکه براي اولين بار به کسي يا چيزي اشاره مي‌کنيم از a يا an استفاده مي‌کنيم. اما وقتي که به همان چيز دوباره اشاره مي‌شود، بايد از the استفاده کرد:
I bought a new shirt yesterday. But my wife thinks the shirt doesn't fit me.


(ديروز يک پيراهن نو خريدم. ولي همسرم فکر مي‌کند که آن پيراهن اندازه من نيست.)
Once I had a really big dog. But the dog wasn't very useful, so I gave the dog to a friend.

(زماني يک سگ خيلي بزرگ داشتم. اما آن سگ خيلي مفيد نبود، براي همين سگ را به يک دوست دادم.ا)
2- وقتي كه به يك چيز مفرد اشاره مي‌شود از a يا an استفاده مي‌کنيم. در اين حالت همان معني one يا «يک» را مي‌دهد (در مقايسه با three، two و ...):

I'd like an apple and two oranges.
Yesterday I bought three pencils and a notebook.

3- در اصطلاحات عددي خاص:



a half




يک دوم



a thirdيک سوم an eighthيک هشتم a coupleيک جفت a dozenيک دوجين a hundredصدتا a thousandهزارتا a millionيک ميليون


4- هنگام اشاره به يک عنصر خاص از يک گروه يا طبقه:

الف. همراه با اسامي شغلها:She's a doctor.
My father is a teacher.
Are you an engineer?

ب. همراه با مليتها و مذاهب:


I'm an Iranian.


You are a Chinese.
She is a Catholic.


5- همراه با کلمات و اصطلاحات مربوط به مقدار و کميت:


a few (of)
a lot (of)
a little (of)
a (great) deal (of)
a bit (of)
a number (of)



6- همراه با اسامي مفرد قابل شمارش و پيش از کلمات what و such:
<What a beautiful day! (چه روز زيبايي!)


What a strange friend you have! (عجب دوست عجيبي داري!)
Such a pity! (چه حيف شد!)
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری

ویرایش توسط رزیتا : 09-22-2009 در ساعت 02:51 AM
پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 09-21-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض آموزش گرامر

حرف تعريف معين (Definite article)
حرف تعريف معين شامل the مي‌باشد که همواره پيش از اسامي مفرد و جمع، يا پيش از اسامي قابل شمارش و غيرقابل شمارش به يک صورت بکار مي‌رود. در جدول زير به تفاوت بين the و a دقت کنيد:

غير قابل شمارش

قابل شمارش جمع
قابل شمارش مفرد

the water
the cats
the cat
معين
water
cats
a cat
نامعين



موارد کاربرد حرف تعريف معين (the)

1- وقتي که قبلاً به چيزي اشاره کرده باشيم:
We saw a strange bird at the zoo. The bird was blue!


(پرنده عجيبي در باغ وحش ديديم. آن پرنده آبي بود!)
2- وقتي كه هم گوينده و هم شنونده مي‌دانند که درباره چه صحبت مي‌شود، حتي اگر قبلاً به آن اشاره‌اي نشده باشد:
'Where's the dog? 'It's in the garden.'


(سگ (يا سگه) کجاست؟ در باغچه است.)
3- وقتي که به چيزهايي اشاره مي‌کنيم که مي‌دانيم تنها يکي از آن وجود دارد:
the sun, the earth, the moon, the sky, the stars, the sea, the South Pole

4- قبل از اسمي که به واسطه کلماتي که بعد از آن مي‌آيند شناخته مي‌شود:


<
The hotel where I stayed was excellent.

(هتلي که در آن اقامت داشتم عالي بود.)
<
The man sitting over there is my husband.

(مردي که آنجا نشسته است شوهر من است.)
The car that I bought last week has broken down.


(ماشيني که هفته قبل خريدم خراب شده است.)
5- قبل از صفات عالي، اعداد ترتيبي، only و same:
the highest mountain, the first time, the last chapter, the same colour,
the only child
6- همراه با صفات براي اشاره به يک گروه يا طبقه از مردم:
the young (جوانان) the old (پيران) the poor (فقرا) the unemployed (بيکاران)
the English(انگليسيها) the Japanese (ژاپنيها)


تنها برخي از اسامي ملتها داراي يک صفت مانند English و Spanish هستند. براي بقيه ملتها از يک اسم که به -s ختم مي‌شود، استفاده مي‌کنيم، مانند the Indians و the Iranians.


7- به همراه برخي از اسامي جغرافيايي مانند رشته کوهها، مجمع‌الجزايرها، درياها، اوقيانوسها، رودخانه‌ها و ...:

theAndes


رشته کوههاي آند

the Indian Oceanاوقيانوس هند the Persian Gulfخليج فارس the Canary Islandsجزاير قناري theRed Seaدرياي سرخ
the Suez Canalکانال سوئز the(River) Thamesرودخانه تامز theSahara (Desert)صحراي آفريقا
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری

ویرایش توسط رزیتا : 09-22-2009 در ساعت 02:48 AM
پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 09-22-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض آموزش گرامر

اسمها
اسم‌ها گسترده‌ترين اقسام کلمات را تشکيل مي‌دهند. بطور کلي در زبان انگليسي مي‌توان اسامي را در دو دسته طبقه‌بندي کرد: اسامي قابل شمارش و اسامي غير قابل شمارش:
اسامي قابل شمارش آن دسته از اسامي هستند که مي‌توانند شمرده شوند. اين بدين معني است که مي‌تواند بيش از يکي از آنها وجود داشته باشد.
اسامي غير قابل شمارش اسامي هستند که قابل شمردن نيستند (مانند water يا آب). اين اسامي تنها بصورت مفرد بکار مي‌روند و حالت جمع ندارند.

چند مثال
1- اسامي قابل شمارش:
جمع
مفرد
the boys
the boy
some answers
an answer
those cars
that car

2- اسامي غير قابل شمارش:
paper, wood, coal, silk, wool, cottonبسياري از مواد و مصالح
gold, iron, silver, steelفلزات
fish, fruit, sugar, meat, cheese, breadمواد غذايي
water, oil, milk, tea, air, steam, oxygenمايعات و گازها
money, music, noise, land, hair, ice, snow چيزهاي ديگر
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 09-22-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض آموزش گرامر

ويژگيهاي اسامي قابل شمارش و غير قابل شمارش
اسمهاي قابل شمارش:
1- مي‌توانند به دنبال an، a يا one بيايند.
2- مي‌توانند به دنبال these، few، many و those بيايند.
3- مي‌توانند به دنبال يک عدد (مثلاً two ،three و ...) بيايند.
مثال:
غير قابل شمارش
قابل شمارش
(not: ... a good work.)
I have a good job.
(not: ... Those foods.)
Those meals were delicious.(not: ... two breads.)
I bought two loaves.


اسمهاي غير قابل شمارش:
1- نمي‌توانند با حروف تعريف نامعين (a و an) بکار روند، بلکه بايد با some مورد استفاده قرار بگيرند.
2- مي‌توانند به دنبال much و little بيايند.
3- به راحتي مي‌توانند به دنبال اصطلاحاتي از قبيل most of the، all of the، all the و half the بيايند.
مثال:
قابل شمارش
غير قابل شمارش
(not: ... made of trees.)
It's made of wood.
(not: ... too much vehicle.)
There's too much traffic.(not: ... all the table.)
I sold all the furniture.



1- مي‌تـوان بسيـاري از اسمهاي غير قابل شمارش را بـا استفـاده از بعضي کلمات و عبارات، به قابل شمارش تبديل کرد. از جمله مي‌توان به
a piece of ، a bit of ، a little bit of،‌ pieces of و bits of اشاره کرد:

I bought a piece of furniture at the market.
I want to give you two bits of advice.
2- لغت news مانند يک اسم جمع به نظر مي‌رسد، ولي در حقيقت يک اسم مفرد غير قابل شمارش است:
There is no important news in the newspapers.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 09-22-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض آموزش گرامر

ملكي
اسمها داراي يك حالت ملكي مي‌باشند كه در آن به اسمهاي مفرد (و نيز اسامي جمعي كه به s ختم نمي‌شوند) 's و به اسامي جمع -' (يک آپاستروف) اضافه مي‌شود:
my daughter's room اتاق دخترم
my daughters' room
اتاق دخترهايم
men's clothes لباسهاي مردانه
your friend's new car ماشين جديد دوستتان
the boy's teacher معلم آن پسر
the students' hostel خوابگاه دانشجويان

حالت ملکي را اغلب به صورت ديگري هم مي‌توان بيان کرد: (قاعده: X's Y= the Y of X)
my daughters'room = the room of my daughters
the ship's side = the side of the ship
اما بهتر است آنجا که صحبت از انسان، گروههاي انساني (مانند دولتها، کميته‌ها، هيئتها و...)، کشورها، حيوانات و... به ميان مي‌آيد از همان ساختار X's Y استفاده شود
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 02:45 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها