|

09-21-2009
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آموزش گرامر
زمان حال كامل
ساختار
جملات مثبت و منفي:
(قسمت سوم فعل)
have ('ve)
have not (haven't)
I, you, we, they
has ('s)
has not (hasn't)
he, she, it
جملات پرسشي:
(قسمت سوم فعل)?
I, you, we, they
have
he, she, it
has
چند مثال:
We've been to Paris.
He hasn't lived in Paris.Have you met him yet?
کاربرد
1- براي بيان عملي که در گذشته آغاز شده و همچنان ادامه دارد:
I have studied English since 1990.(از سال 1990 به مطالعه انگليسي پرداختهام)
She's lived in Tehran for 10 years.(او به مدت 10 سال در تهران زندگي کرده است)
How long have you lived in Tehran?(چه مدتي در تهران زندگي کردهايد؟)
I've lived in Tehran all my life.(همه عمرم را در تهران زندگي کردهام)
توجه داشته باشيد که در زمان حال کامل، غالباً از اصطلاحات زماني خاصي مانند since و for استفاده ميشود.
forنشان دهنده دورهاي از زمان است که تا کنون ادامه داشته است، ولي since با مقطعي از زمان به کار ميرود و به معني «از آن زمان تا کنون» ميباشد:
seven o'clock
since
a year
I have been here for
1980two months
Septemberthree hours
last weekten minutes
2- براي بیان تجربهاي که در زماني در زندگي شخصي اتفاق افتاده است. در واقع اين عمل در گذشته روي داده و به پايان رسيده است، اما آثار آن هنوز محسوس است. اين که اين عمل يا تجربه چه موقعي روي داده، مهم نيست:
I have never been to England. (من هرگز به انگلستان نرفتهام)
She has had several operations up to now.(تا کنون چندين عمل جراحي داشته است)
He's written a lot of short stories.(او داستانهاي کوتاه زيادي نوشته است) 3- براي بيان عملي که در گذشته نزديک اتفاق افتاده ولي اثر آن در زمان حال مشاهده ميشود. در اين حالت از yet، already، still و just بسياراستفاده ميکنيم:
از already بيشتر در جملات مثبت و از yet بيشتر در جملات منفي و پرسشي استفاده ميشود.
I've just had a sandwich. (من تازه يک ساندويچ خوردهام)
I've already seen the movie. (اين فيلم را قبلاً ديدهام)
The bus hasn't arrived yet. (اتوبوس هنوز نرسيده است)
I still haven't finished my homework.(هنوز تکاليفم را تمام نکردهام)
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
ویرایش توسط رزیتا : 09-22-2009 در ساعت 03:06 AM
|

09-21-2009
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آموزش گرامر
زمان گذشته كامل
ساختار
جملات مثبت و منفي:
(قسمت سوم فعل)
had ('d) had not (hadn't)
I, you, we, they he, she, it
جملات پرسشي:
(قسمت سوم فعل)?
I, you, we, they
کاربرد
ما از زمان گذشته کامل استفاده ميکنيم تا نشان دهيم عملي پيش از عمل ديگري در گذشته اتفاق افتاده است (گذشته در گذشته). در واقع گذشته کامل معادل گذشتهی زمان حال کامل است. (با گذشته ساده مقايسه کنيد)
به مقايسه بين زمانهاي حال کامل و گذشته کامل توجه کنيد:
* We weren't hungry. We'd just had dinner.
* I didn't know who he was. I'd never seen him before.
* We aren't hungry. We've just had dinner.
* Who is that man? I've never seen him before.
چند مثال ديگر از زمان گذشته کامل:
It was the first time he had ever seen a tiger.
When I arrived at the cinema, the film had already begun.
She didn't want to go to the theatre with the others because she'd seen the play before.
مقايسه بين گذشته كامل و گذشته ساده
به تفاوت ميان جملات زير دقت کنيد:
When I arrived home, my wife went out.
but: When I arrived home, my wife had gone out.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
ویرایش توسط رزیتا : 09-22-2009 در ساعت 02:53 AM
|

09-21-2009
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آموزش گرامر
حرف تعريف نامعين (Indefinite article)
حرف تعريف نامعين شامل a و an ميباشد.
حرف تعريف a قبل از يك حرف بيصدا بکار ميرود:
a car, a man, a bus, a house
حرف تعريف an قبل از يک حرف صدادار (a,e,i,o,u) بکار ميرود:
an apple, an actor, an animal, an old man
1- در کلماتي مانند honest، hour، honour و ... حرف h تلفظ نميشود (غير ملفوظ)، بنابراين همراه با آنها حرف تعريف an مورد استفاده قرار ميگيرد:
an hour, an honourable man
2- كلماتي مانند useful، unit، university، union،Europeanو ... با اينکه با حروف صدادار شروع ميشوند، ولي حرف اوليه آنها مانند «you» تلفظ ميشود. بنابراين آنها با حرف تعريف a مورد استفاده قرار ميگيرند:
a university, a useful book
a يا an تنها قبل از اسامي مفرد قابل شمارش ميآيند:
a book, a happy boy, a famous actor
براي اسامي جمع، بجاي a يا an، يا از some استفاده ميکنيم و يا اصلاً هيچ کلمهاي را بکار نميبريم:
< It's a cat. It's a dog. And it's a monkey.
but: These are all animals.
a horse, some horses
موارد کاربرد حروف تعريف نامعين (a يا an)
1- هنگاميکه براي اولين بار به کسي يا چيزي اشاره ميکنيم از a يا an استفاده ميکنيم. اما وقتي که به همان چيز دوباره اشاره ميشود، بايد از the استفاده کرد:
I bought a new shirt yesterday. But my wife thinks the shirt doesn't fit me.
(ديروز يک پيراهن نو خريدم. ولي همسرم فکر ميکند که آن پيراهن اندازه من نيست.)
Once I had a really big dog. But the dog wasn't very useful, so I gave the dog to a friend.
(زماني يک سگ خيلي بزرگ داشتم. اما آن سگ خيلي مفيد نبود، براي همين سگ را به يک دوست دادم.ا)
2- وقتي كه به يك چيز مفرد اشاره ميشود از a يا an استفاده ميکنيم. در اين حالت همان معني one يا «يک» را ميدهد (در مقايسه با three، two و ...):
I'd like an apple and two oranges.
Yesterday I bought three pencils and a notebook.
3- در اصطلاحات عددي خاص:
a half
يک دوم
a thirdيک سوم an eighthيک هشتم a coupleيک جفت a dozenيک دوجين a hundredصدتا a thousandهزارتا a millionيک ميليون
4- هنگام اشاره به يک عنصر خاص از يک گروه يا طبقه:
الف. همراه با اسامي شغلها:She's a doctor. My father is a teacher.
Are you an engineer?
ب. همراه با مليتها و مذاهب:
I'm an Iranian.
You are a Chinese.
She is a Catholic.
5- همراه با کلمات و اصطلاحات مربوط به مقدار و کميت:
a few (of)
a lot (of)
a little (of)
a (great) deal (of)
a bit (of)
a number (of)
6- همراه با اسامي مفرد قابل شمارش و پيش از کلمات what و such:
< What a beautiful day! (چه روز زيبايي!)
What a strange friend you have! (عجب دوست عجيبي داري!)
Such a pity! (چه حيف شد!)
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
ویرایش توسط رزیتا : 09-22-2009 در ساعت 02:51 AM
|

09-21-2009
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آموزش گرامر
حرف تعريف معين (Definite article)
حرف تعريف معين شامل the ميباشد که همواره پيش از اسامي مفرد و جمع، يا پيش از اسامي قابل شمارش و غيرقابل شمارش به يک صورت بکار ميرود. در جدول زير به تفاوت بين the و a دقت کنيد:
غير قابل شمارش
قابل شمارش جمع
قابل شمارش مفرد
the water
the cats
the cat
معين
water
cats
a cat
نامعين
موارد کاربرد حرف تعريف معين (the)
1- وقتي که قبلاً به چيزي اشاره کرده باشيم:
We saw a strange bird at the zoo. The bird was blue!
(پرنده عجيبي در باغ وحش ديديم. آن پرنده آبي بود!)
2- وقتي كه هم گوينده و هم شنونده ميدانند که درباره چه صحبت ميشود، حتي اگر قبلاً به آن اشارهاي نشده باشد:
'Where's the dog? 'It's in the garden.'
(سگ (يا سگه) کجاست؟ در باغچه است.)
3- وقتي که به چيزهايي اشاره ميکنيم که ميدانيم تنها يکي از آن وجود دارد:
the sun, the earth, the moon, the sky, the stars, the sea, the South Pole
4- قبل از اسمي که به واسطه کلماتي که بعد از آن ميآيند شناخته ميشود:
<
The hotel where I stayed was excellent.
(هتلي که در آن اقامت داشتم عالي بود.)
<
The man sitting over there is my husband.
(مردي که آنجا نشسته است شوهر من است.)
The car that I bought last week has broken down.
(ماشيني که هفته قبل خريدم خراب شده است.)
5- قبل از صفات عالي، اعداد ترتيبي، only و same:
the highest mountain, the first time, the last chapter, the same colour,
the only child 6- همراه با صفات براي اشاره به يک گروه يا طبقه از مردم: the young (جوانان) the old (پيران) the poor (فقرا) the unemployed (بيکاران)
the English(انگليسيها) the Japanese (ژاپنيها)
تنها برخي از اسامي ملتها داراي يک صفت مانند English و Spanish هستند. براي بقيه ملتها از يک اسم که به -s ختم ميشود، استفاده ميکنيم، مانند the Indians و the Iranians.
7- به همراه برخي از اسامي جغرافيايي مانند رشته کوهها، مجمعالجزايرها، درياها، اوقيانوسها، رودخانهها و ...:
theAndes
رشته کوههاي آند
the Indian Oceanاوقيانوس هند the Persian Gulfخليج فارس the Canary Islandsجزاير قناري theRed Seaدرياي سرخ
the Suez Canalکانال سوئز the(River) Thamesرودخانه تامز theSahara (Desert)صحراي آفريقا
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
ویرایش توسط رزیتا : 09-22-2009 در ساعت 02:48 AM
|

09-21-2009
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آموزش گرامر
حذف حرف تعريف معين (the) در موارد زير حرف تعريف the مورد استفاده قرار نميگيرد:
1- به همراه اسم افراد: Ann, James, Brian Jackson ولي آنجا که اسامي افراد بصورت جمع ميآيد از the استفاده ميکنيم: the Johnson's خانواده جانسون, the Smiths خانواده اسميت 2- قبل از اسم مکانها، البته به جز مواردي که در بالا به آنها اشاره شد. به عنوان مثال:
Asia, Africa, Europe, North America
قارهها
Brazil, Japan, Pakistan
کشورها
Sicily, Bermuda, Kish
جزيرهها
(و نه مجمعالجزايرها)
London, Tehran, Cairo
شهرها
Everest, Alborz, Kilimanjaro
کوهها
(و نه رشتهکوهها)
تنها در مورد اسم کشورهايي که مفرد باشند the حذف ميشود. پيش از اسم کشورهايي که حالت جمع دارند از the استفاده ميکنيم: the United States, the Netherlands, the United Arab Emirates همچنين اگر بخواهيم در اسامي کشورها از کلماتي از قبيل Republic، Kingdom و غيره استفاده کنيم باز هم بايد the را بکار ببريم: the Czech Republic, the United Kingdom
3- به همراه اسم زبانها: Farsi, English, French, Arabic 4- به همراه اسم وعدههاي غذايي مانند صبحانه و ...: breakfast, dinner, lunch 5- در مورد جاهايي مانند bed، sea، work، prison، court، hospital، church، school و ... اگر منظور ما کلي باشد، در اينصورت از the استفاده نميشود:
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|

09-21-2009
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آموزش گرامر
جملات شرطي
جملات شرطي شامل دو قسمت ميباشند: يکي عبارت شرطي و ديگري عبارت اصلي. عبارتي که حاوي if باشد را عبارت شرطي و عبارت ديگر را عبارت اصلي ميناميم.
رويدادي که در عبارت اصلي توصيف ميشود بستگي به شرطي دارد که در عبارت شرطي بيان ميشود.
we will get wet.
If it rains this evening,
عبارت اصلي
عبارت شرطي
عبارت شرطي ميتواند در انتهاي جمله نيز بيايد، ولي در اين صورت علامت ويرگول (,) حذف ميشود: if you press this button.
The door opens
عبارت شرطي
عبارت اصلي
به طور کلي سه نوع جمله شرطي وجود دارد:
جملات شرطي نوع اول
جملات شرطي نوع دومجملات شرطي نوع سوم
جملات شرطي نوع اول
از جملات شرطي نوع اول براي بيان يک شرط (يا موقعيت) ممکن و يک نتيجه محتمل در آينده استفاده ميشود.
ifحال سادهwill/won'tمصدر بدون to
if
I work hard,
I will
pass my exams.
If I find your watch, I will tell you. (.اگر ساعت شما را پيدا کنم به شما خواهم گفت)
If we leave now, we'll catch the 10.30 train.
(اگر حالا حرکت کنيم به قطار ساعت 10:30 ميرسيم)
< If I see him, I'll tell him the news. (.اگر او را ببينم خبرها را به او خواهم گفت)You'll get wet if you don't take an umbrella. (.اگر چتر نبري خيس خواهي شد)
علاوه بر will ميتوان از should ،must ،can ،might ،may و غيره نيز استفاده کرد که در اين صورت معني آن کمي فرق خواهد کرد:
<If you pull the cat's tail, it may scratch you.
(اگر دم گربه را بکشي ممکن است تو را چنگ بزند )
You should eat less rice if you want to lose weight.
(اگر ميخواهي وزن کم کني بايد کمتر برنج بخوري)
جملات شرطي نوع دوم
از جملات شرطي نوع دوم براي بيان يک شرط يا موقعيت غير واقعي يا غير ممکن و نتيجه محتمل آن در زمان حال يا آينده بکار ميرود. در واقع در اين نوع جملات حال يا آيندهاي متفاوت را تصور ميکنيم.
ifگذشته سادهwould ('d)
would not (wouldn't)مصدر بدون to
if
I had more money, I
would ('d)
buy a new car.if
you lived in England, you
would ('d)
soon learn English.
چند مثال ديگر:< If he needed any money, I'd lend it to him. (But he doesn't need it)
(اگر به پول احتياج داشت به او قرض ميدادم)
< If I had more time, I'd help you. (اگر وقت بيشتري داشتم به شما کمک ميکردم)
< If I were* a rich man, I'd buy an expensive car.
(اگر ثروتمند بودم يک ماشين گرانقيمت ميخريدم)- I wouldn't accept the job (even) if they offered it to me.
(اگر آن کار را به من پيشنهاد ميکردند هم قبول نميکردم)
* در اين نوع جملات، اغلب بجاي was از were استفاده ميشود:- If I were living in Tehran, we could meet more often.
جملات شرطي نوع سوم
از اين نوع جملات شرطي براي تصور گذشتهاي غير ممکن استفاده ميشود. در واقع در اين نوع جملات، گوينده آرزوي يک گذشته متفاوت را دارد. (ولي به هر حال گذشتهها گذشته!)
if + گذشته کامل + would have + قسمت سوم فعل (p.p.) + ....
< If I'd seen you, I would have said hello.
(اگر تو را ديده بودم، سلام ميدادم)
< If he had driven more carefully, he wouldn't have been injured.
(اگر با دقت بيشتري رانندگي کرده بود، مجروح نميشد)
<> If I had known you were in hospital, I would have gone to visit you.
(اگر ميدانستم شما در بيمارستان بستري بوديد ميآمدم و شما را ملاقات ميکردم)- I would have gone to see him if I had known that he was ill.
(اگر ميدانستم بيمار بود ميرفتم و به او سر ميزدم)
1- در اين نوع جملات ميتوان بجاي would از could يا might هم استفاده کرد:
If the weather hadn't been so bad, we could/might have gone out.
2- از would فقط ميتوان در عبارت اصلي استفاده کرد و در عبارت شرطي نبايد آن را به کار برد:
If I had seen you, I would have said hello. (not : 'If I would have seen you')
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
ویرایش توسط رزیتا : 09-22-2009 در ساعت 02:45 AM
|

09-21-2009
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آموزش گرامر
افعال مجهول (the passive voice)
در جملات معلوم (active)، فاعل به عامل يا کننده عمل فعل دلالت دارد. در واقع ما از افعال معلوم براي بيان اينکه فاعل چه کاري را انجام دهد استفاده ميکنيم. به اين مثالها توجه کنيد:
< The dog chased the cat. (سگ گربه را دنبال کرد)
My father built this house in 1960. (پدرم اين خانه را در سال 1960 ساخت)
ولي جملات مجهول (passive) به ما اين اجازه را ميدهند که کسي يا چيزي را که کننده يا انجام دهنده عملي نيست (غير عامل) در جاي فاعل قرار دهيم. در واقع از افعال مجهول براي بيان اينکه چه عملي بر روي فاعل اتفاق ميافتد، استفاده ميشود:
< The cat was chased by the dog. (گربه توسط سگ دنبال شد)
This house was built in 1960. (اين خانه در سال 1960 ساخته شد)
هنگام استفاده از حالت مجهول، توجه داشته باشيد که در اغلب موارد اينکه چه کسي يا چه چيزي عمل را انجام ميدهد نا معلوم يا بياهميت است. مثلاً در جمله زير اينکه چه کسي اتاق را تميز ميکند براي گوينده اهميتي ندارد:
This room is cleaned every day. (اين اتاق هر روز تميز ميشود)
ولي اگر بخواهيم بيان کنيم که چه کسي (يا چه چيزي) آن عمل را انجام داده است، در اين صورت بايد از حرف اضافه by استفاده کنيم:
< This house was built by my father.(اين خانه توسط پدرم ساخته شد)
This picture was painted by a great painter.
(اين نقاشي توسط يک نقاش بزرگ کشيده شده )
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
ویرایش توسط رزیتا : 09-22-2009 در ساعت 02:42 AM
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 02:47 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|