بازگشت   پی سی سیتی > تالار علمی - آموزشی و دانشکده سایت > دانشگاه ها > آموزش زبانهای خارجی > مقایسه و تفاوت کاربرد > لغات

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 11-19-2013
مهرگان آواتار ها
مهرگان مهرگان آنلاین نیست.
مدیر تالار انگلیسی
 
تاریخ عضویت: Apr 2008
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,577
سپاسها: : 3,750

4,670 سپاس در 1,282 نوشته ایشان در یکماه اخیر
مهرگان به Yahoo ارسال پیام
Smile اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی

اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی

از عبارتهای زیر وقتي که احساس خوبي نداريد يا ناراحت"Sad" هستيد استفاده کنید

How R U؟

I feel blue
...
I feel low
I feel lousy
I`m having one of those days
I`m not feeling well
Could be worse

__________________
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 11-20-2013
مهرگان آواتار ها
مهرگان مهرگان آنلاین نیست.
مدیر تالار انگلیسی
 
تاریخ عضویت: Apr 2008
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,577
سپاسها: : 3,750

4,670 سپاس در 1,282 نوشته ایشان در یکماه اخیر
مهرگان به Yahoo ارسال پیام
Smile اصطلاحات روزمره و کاربردی در زبان انگلیسی

اصطلاحات روزمره و کاربردی در زبان انگلیسی

Search me!
به معنای این نیست که منو بگرد. چون به لحاظ منطقی این جمله درست نمی باشد. هیچ کس به دیگری نمی گوید بیا دنبال من بگرد. من گم شدم، و نمیدونم کجام. پس معنای این عبارت این است.
"از کجا بدونم؟"
__________________
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 11-21-2013
مهرگان آواتار ها
مهرگان مهرگان آنلاین نیست.
مدیر تالار انگلیسی
 
تاریخ عضویت: Apr 2008
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,577
سپاسها: : 3,750

4,670 سپاس در 1,282 نوشته ایشان در یکماه اخیر
مهرگان به Yahoo ارسال پیام
Smile اصطلاحات کاربردی و روزمره زبان انگلیسی

اصطلاحات کاربردی و روزمره زبان انگلیسی

idiom: between the devil and the deep blue sea...
اصطلاح : بین بد و بدتر

For most people a visit to the dentist is the result of a choice between the devil and the deep blue sea - if you go you suffer, and if you don't go you suffer.

واسه خیلی از مردم رفتن به دندونپزشکی مثل انتخاب بین بد و بدتره. اگه بری درد میکشی، اگه نری درد میکشی
............................................................ .............


Idiom: drive a hard bargain

Meaning: چقدر چونه میزنی / اینقدر چونه نزن

Definition: to expect a lot in exchange for what you pay or do

Example:

1. So he was right to drive a hard bargain.
1. پس حق داشت اینقدر چونه بزنه.

2. Thomas drove a hard bargain, but we finally made a deal.
2. توماس خیلی چونه زد ولی بالاخره معاملمون شد.

3. You drove a hard bargain, Jane, but no problem. I'll sign the contract.
3. جین، خیلی چونه زدی ولی اشکال نداره. من قرارداد رو امضا می کنم.

__________________
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 03-14-2011
مهرگان آواتار ها
مهرگان مهرگان آنلاین نیست.
مدیر تالار انگلیسی
 
تاریخ عضویت: Apr 2008
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,577
سپاسها: : 3,750

4,670 سپاس در 1,282 نوشته ایشان در یکماه اخیر
مهرگان به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

1.To let up:
Means: to slacken- lessen in intensity = شل کردن، شدت رو کم کردن
if the rain lets up a little, they may begin the parade.
It has rained for three days, without letting up.

2.To lay off:
Means: to dismiss temporarily, generally because of lack of work = مرخصی، بیکاری موقتی عموما به دلیل نبود کار
During this season of the year, they often lay off many workers at that plant.
If business continues to be slow, we may have to lay off one or two people.
Was John fired or laid off?


3.To blow out:
Means: to explode- go flat, said generally of tiers = منفجر شدن، بیشتر در مورد تایر ماشین بکار میرود
On our trip to Florida, one of our tires blew out.
If a tire blows out while one is driving at high speed, it can be very dangerous.

4.To get on:
Means: to enter- board = وارد شدن، سوار شدن
I always get on the bus at the 2nd station.
William gets on the subway at the same station every morning.

5.To get off:
Means: to leave- descent from = ترک کردن، پیاده شدن از
Helen got off the bus at 43rd street.
At what station do you usually get off the subway?

6.To put on:
Means: to place of oneself, said particularly of clothes = پوشیدن لباس
Mary put on the scarf and left the room.
Why is John putting on his hat and coat?
Put your hat on, before you leave the house.

7.To take off:
Means: to remove, said also of clothes = برداشتن، بیشتر درمورد لباس بکار میرود، از تن در آوردن
Take your sweater off in this warm room.
John took off his hat, and entered the room.

8.Tired out:
Means: extremely tired = بسیار خسته
I have worked very hard today and I am tired out.
A long walk tired her out.

9.To call on:
Means: to visit = ملاقات کردن، دیدن
Last night several friends called on us.
How many salesmen call on you every day?

10.To call up:
Means: to telephone = زنگ زدن، تماس گرفتن
Oh! I forgot to call up yesterday, although I had promised to call you up exactly at 3:00.
Did anyone call me up while I was out?

__________________
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از مهرگان سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
پاسخ

برچسب ها
idioms in english, مرجع اصطلاحات زبان انگلیسی, اصطلاحات کاربردی و عامیانه انگلیسی, اصطلاحات کاربردی انگلیسی, اصطلاحات در زبان انگلیسی, اصطلاحات روزمره زبان انگلیسی, اصطلاحات عامیانه انگلیسی


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 07:55 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها