|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
#2661
10-30-2009
|
||||
|
||||
دلم بی وصل تو شادی نبینه
به غیر از محنت آزادی نبینه خراب آباد دل بی مقدم تو الهی هرگز آبادی نبینه
__________________
ــــــــــــــــــ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست  
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#2662
10-30-2009
|
|||
|
|||
 نقل قول:
|
|
#2664
10-30-2009
|
||||
|
||||
|
ز دست دیده و دل هر دو فریاد *** که هر چه دیده بینه دل کنه یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد *** زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
__________________
ــــــــــــــــــ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست
|
|
#2665
10-31-2009
|
||||
|
||||
|
درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#2666
10-31-2009
|
||||
|
||||
|
ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت
با من راه نشین باده مستانه زدند
__________________
ــــــــــــــــــ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست
|
|
#2667
10-31-2009
|
||||
|
||||
|
در آ که در دل خسته توان درآید باز
بیا که در تن مرده روان درآید باز
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#2668
10-31-2009
|
||||
|
||||
|
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته سنج عشقی بشنو تو این حکایت بی مزد بود و منت ، هر خدمتی که کردم یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
__________________
ــــــــــــــــــ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست
|
|
#2669
10-31-2009
|
||||
|
||||
|
تا کی می صبوح و شکر خواب بامداد
هشیار گر دهان که گذشت اختیار عمر
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#2670
10-31-2009
|
||||
|
||||
|
روزی نظرش بر من درویش آمد
دیدم که معلم بداندیش آمد نگذاشت که آفتاب بر من تابد آن سایه گران چو ابر در پیش آمد
__________________
ــــــــــــــــــ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست
|
 |
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 11:26 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.