راننده تاکسی

[sam_68]

مسافر تاکسی آهسته روی شونه‌ی راننده زد چون می‌خواست ازش یه سوال بپرسه… راننده جیغ زد، کنترل ماشین رو از دست داد…نزدیک بود که بزنه به یه اتوبوس…از جدول کنار خیابون رفت بالا…نزدیک بود که چپ کنه…اما کنار یه مغازه توی پیاده رو متوقف شد… برای چندین ثانیه هیچ حرفی بین راننده و مسافر رد و بدل نشد… سکوت سنگینی حکم فرما بود تا این که راننده رو به مسافر کرد و گفت: "هی مرد! دیگه هیچ وقت این کار رو تکرار نکن… من رو تا سر حد مرگ ترسوندی!" مسافر عذرخواهی کرد و گفت: "من نمی‌دونستم که یه ضربه‌ی کوچولو آنقدر تو رو می‌ترسونه" راننده جواب داد: "واقعآ تقصیر تو نیست…امروز اولین روزیه که به عنوان یه راننده‌ی تاکسی دارم کار می‌کنم… آخه من 25 سال راننده‌ی ماشین جنازه کش بودم

[دانه کولانه]

huh سامان جان
من نترسیدم چون اینو خونده بودم توی سایت
حالا چطور خودت میتونی از این به بعد بفهمی چیزی توی سایت بوده یا نه ..
جستجو بر اساس عنوان ارزش نداره چون ممکنه هر کسی به عنوان واسه این متن انتخاب کنه
ولی یه کار ساده :»


25 سال راننده‌ی ماشین جنازه کش بودم

این خط رو زیر سایت در بخش جستجو وارد کن :

تا به این برسی
:
http://p30city.net/showthread.php?p=58564