|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
#1241
11-11-2009
|
||||
|
||||
نا برده رنج گنج میسر نمیشود
مزد آن گرفت که جان برادر کار کرد
__________________
ــــــــــــــــــ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست  
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#1242
11-11-2009
|
||||
|
||||
|
دوری ز برادر منافق بهتر
پرهیز ز یار ناموافق بهتر خاک قدم یار موافق حقا از خون برادر منافق بهتر
__________________
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم . . .
|
|
#1243
11-11-2009
|
||||
|
||||
|
یه ضرب المثل که در مورد سگ هست ..یادم افتاد ..
سگ در حضور به از برادر دور ------------------------------------ درد برادر مرده را برادر مرده میداند =================== یه ضرب المثل کردی»: برا بوه برازا کار له کار ترازا یعنی برادر شد برادر زاده دیکه کار از کار گذشته یعنی چی ؟ یعنی شاید یه کاری رو برادرت با اکراه برات انجام بده ولی برادر زاده دیگه حتما خیر منظور اینه که حتی نزدیکان درجه یک هم گوشه کاری رو برات نمیگیرن چه برسه به کسان دیگر
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست
|
|
#1244
11-11-2009
|
||||
|
||||
|
سگی را خون دل دادم که با من آشنا گردد
ندانستم که سگ خون میخورد خونخوار میگردد
__________________
ــــــــــــــــــ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست
|
|
#1245
11-11-2009
|
||||
|
||||
|
همه شب در امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایان بنوازد آشنا را
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
|
#1246
11-11-2009
|
||||
|
||||
|
صبح امید که بد معتکف پرده غیب
گو برون آی که کار شب تار آخر شد
__________________
ــــــــــــــــــ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست
|
|
#1247
11-11-2009
|
||||
|
||||
|
چه شب است یا رب امشب که ستاره ای بر آمد
که دگر نه عشق خورشید و نه مهر ماه دارم
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
|
#1248
11-11-2009
|
||||
|
||||
|
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
__________________
ــــــــــــــــــ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست
|
|
#1249
11-11-2009
|
||||
|
||||
|
آب چشمم که در او منت خاک در توست
زیر صد منت او خاک دری نیست که نیست
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
|
#1250
11-12-2009
|
||||
|
||||
|
مکش آن تابلوی مشکین مرا ای صیاد
شرم از آن چشم سیه دار و مبندش به کمند
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
 |
| کاربران در حال دیدن موضوع: 4 نفر (0 عضو و 4 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 11:10 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.