تاریخ کردستان پیش از اسلام
منطقه امروزی کردستان عراق در دوران باستان بخشی از امپراتوری آشور را تشکیل میداد. آشور بانیپال در سال ۶۳۳ پ م در گذشت. هوخشتره شاه ماد در حمایت از بابل به آشور اعلان جنگ داد. هوخشتره در سال ۶۱۴ پ م از کوههای زاگروس گذشت و ضمن تسخیر آبادی های آشوری سر راه، شهر اشور پایتخت دولت آشور را در محاصره گرفت. پس از سقوط شهر آشور، نبوپلسر پادشاه بابل به دیدار هوخشتره آمد و در آنجا پیمان دوستی ایران و بابل تجدید شد. در سال ۶۱۳ پ م شاه آشور در نینوا بود و این شهر نیز در سال ۶۱۲ پ م تسخیر شد. نبوپلسر رهبر بابلیها به همکاری با ماد روی اورد.
در دورههای بعدی این منطقه بخشی از امپراتوریهای ماد، هخامنشی، سلوکی، اشکانی و ساسانی گشت.
برخی منابع از قبیل گزنفون درباره کردان ساکن زاگرس در ارتش هخامنشیان که با لشکریان اسکندر جنگ و ستیز می کردند و از زبان استرابون جغرافی دان یونان باستان و اراتسن دبیر اسکندر درباره طوایف کردان بارزانی که با لشکریان اسکندر در حال عقب نشینی جنگیدند بسیار سخن رفته است .
برخی منابع از قبیل نولدکه (NOLDKE ۱۸۹۷) آوردهاند که طوایف کردی که در نواحی مرکزی و جنوب ایران وجود داشتند در خلال دوره شاهنشاهی ساسانی به علت فتوحات ایران و حرکت جمعیت به طرف شمال غربی مهاجرت کرده و در سرزمین کردو (KURDU) ساکن شده و با کردهای آنجا مخلوط شدهاند و نام آنها را قبول کردهاند این مردم که قبلا به نام مرتیها شناخته میشدند در جنگهای مداوم ساسانیان و اشکانیان (پارتها) با رومیهای بیزانسی شرکت داشتهاند و با روم در جنگ بوده اند. اینان در قرن چهارم میلادی از طرف رومیها به نام کرچخ شناخته میشدند.بر حسب سرزمین و لهجههای محلی کردهای قدیمی نامهای کاردوخ (KARDUKH) و کاردیخ (KARDIKH) که سکنه و بومیان آن بودهاند بر این مردم اطلاق شده است.
در زمان ساسانیان منطقه امروزی عراق را ناحیه آسورستان یا دل ایرانشهر مینامیدند و طبق تقسیمات کشوری ایران آن زمان، آسورستان به دوازده استان و شصت تسو (شهرستان) بخش شده بود. بیشتر بخش شرقی منطقه امروزی کردستان عراق در زمان ساسانیان در استان شادپیروز قرار داشت. شمال غربی کردستان عراق استان بالا نام داشت. شهرهای بزرگ آن دوره در این منطقه، اربیل، گرمیان (کرکوک امروزی) و آشب (عمادیه امروزی) بودند.
تاریخ کردستان پس از اسلام
با آغاز حملات اعراب مسلمان به رهبری عمر در سالهای (۶۳۴-۶۴۲) نواحی اربیل , موصل و نصیبین که نواحی کردنشین بودند به تصرف اعراب درآمد بعد از عمر, در دوره جانشین وی عثمان نیز مناطق شمالی کردها و مناطق قفقاز به تصرف درآمد که باعث شد کردها مسلمان شوند.
حدود سالهای ۱۹۱۰ پوست پارهٔ کهنهای در کاوشهای روستای «هزارمیرد» استان سلیمانیه به دست آمد[نیازمند منبع] که در آن چهار بند سرود به زبان کردی سره و با خط پهلوی نوشته شده است. این چهار بند شعر که به نام هرمزگان نامیده شده ،یادآور حمله اعراب به سرزمین کردستان و کشت و کشتار آنان است. برابر داوری دانشمندان، این نوشته از همان آغاز هجوم اعراب است.این شعر آتشینِ کردی که دل را به جوش و خروش میآورد و مایهٔ اندوه میشود، دورنمای آن روزگار را به خوبی نشان میدهد:
هورمزگان ره مان، ئاتران کوژان ویشان شارده وه گه وره گه وره کان
زورکاری ئارب کردنه خاپوورگنائی پاله هه تا شاره زوور
شه ن و که نیکا وه دیل بشینا مه رد ئازا تلیاوه رووی هوینا
ره وشتی زه رده شت مانووه بی که س بزیکا و نیکا هورمزد و هیچ که س
ترجمه به فارسی
معابد ویران و آتشها خاموش شدند
بزرگ بزرگان خود را مخفی نمود
عرب ظالم ویران کردند
روستای کارگرها را تا «شهرزور»
زنان و دختران را به بردگی بردند
مردان دلیر در خون غلتیدند
آیین زرتشت بی سرپرست ماند
دیگر اهورامزدا به هیچکس ترحم نکرد...
در دوره عباسیان که به کمک سردار ایرانی ابومسلم خراسانی و ایرانیان به خلافت رسیدند به علت رقابت امین و مامون پسران هارون الرشید قدرت خلفا در نواحی کردستان تضعیف شد. در این زمان لفظ کرد کم کم برای توصیف نژادی قبایل ایرانی به کار رفت.
همزمان با روی کار آمدن ترکان سلجوقی و پادشاهی سلطان سنجر برای اولین بار ایالتی به نام کردستان تأسیس گردید.
به گفته رشید یاسمی در کتاب کرد و پیوستگی نژادی او , حمدالله مستوفی در کتاب نزهةالقلوب در سال ۷۴۰ هجری نخستین کسی بود که اسم کردستان و شانزده ایلات آن را آورده است. او اورده است:
کردستان و آن شانزده ولایت است و حدودش به ولایات عرب و خوزستان و عراق عجم و اذربایجان و دیاربکر پیوسته است. آلانی , الیشتر , بهار , خفتیان , دربند , تاج خاتون , دربند رنگی , دزبیل , دینور , سلطان اباد , چمچمال , شهر زور, کرمانشاه (قرمیسین) هرسین , وسطام.
در قرن دهم میلادی (۹۵۹) حسنویه (حسن به زری کانی) که رییس یکی از قبایل کرد بود خود را به فرمانروایی کردستان شرقی رسانید و دینور و همدان و نهاوند را فتح کرد. فرزند او ناصرالدین (۹۷۹-۱۰۱۴)و نوه اش ظهیران هلال ابن بدر (۱۰۱۵-۱۰۱۴) میباشند اینان از آل بویه اطاعت میکردند.
در غرب و مرکز ایران دو سلسله (دیلمی) به نام آل زیار و آل بویه از ( ۴۴۷-۳۲۰ ه.ق.) که هر دو از مناطق شمال برخاسته اند نواحی مرکزی و غربی ایران و فارس را از تصرف خلفا آزاد کردند. دیلمیان سخت نیرو گرفتند و مدت ۱۲۷ سال حکومت راندند و چون خلفا در برابر آن ها چاره ای جز تسلیم ندیدند حکومت بغداد را به آنها واگذاشتند و خود بعنوان خلیفگی و احترامات ظاهری قناعت کردند.
علی بن بویه پس از فتح خوزستان، عازم فارس شد و احمد نیز به کرمان روی آورد و به فتح آن ولایت نایل آمد ( 334ه.ق). سپس ،به بغداد رفت و المستکفی بالله – خلیفه عباسی – را مطیع خود ساخت.
آل بویه هیچ گاه به طور مستقیم در قلمرو حسنویه اعمال نفوذی نکردند تا زمان شمس الدوله دیلمی که ظهیرالدین را از حکمرانی انداخت و قلمرو او را مطیع خویش ساخت. فرزندان بویه ماهیگیر متصرفات خود را بین هم تقسیم کردند رکن الدوله دیلمی نواحی شمالی را تصاحب شد. که شامل قسمتهای کردنشین نیز بود.
در سال ۹۹۰ میلادی به هنگام مرگ کردباد حکمران انتصابی خلیفه برادرزاده اش ابوعلی مروان , حکمران نواحی دیاربکر , میافارقین آمیدنی (آمید) و نصیبین را به دست آورد.این مناطق بعد از مرگ عضدالدوله دیلمی از دست آل بویه خارج شده بود. اینان که به مروانیان معروف شدند بعدها از خلیفه عباسی روی گردان و به فاطمیان گرویدند. مروانیان و حسنویه از لحاظ نژادی کرد بودند.
صلاحالدین ایوبی (۵۳۲ هجری قمری - ۱۷ صفر ۵۸۹ هجری قمری) یکی از سرداران کرد و مسلمان جنگهای صلیبی بود. از دوره صلاح الدین سرداران کرد توانستند فراتر از منطقههای کردنشین قدرت خود را بسط دهند. ایوبیان دودمانی کردتبار بودند که از 1171 تا 1260/1250م در مصر و سوریه و عراق فرمانروایی کردند. پایتخت های ایشان دمشق و قاهره بود. تنها حلب تا سال ۱۳۹۰ در اختیار خاندان ایوبی (ایوبیان) قرار داشت. توان و خصوصیات جنگی صلاح الدین او را به عنوان یکی از قهرمانان افسانهای جنگ با صلیبیون درآورد
|