بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #11  
قدیمی 08-16-2010
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

و ای بهانه ی شیرین تر از شکر قندم
به عشق پاک کسی جز تو دل نمی بندم

به دین این همه پیغمبر احتیاجی نیست
همین بس است که اینک تویی خداوندم

همین بس است که هر لحظه ای که می گذرد
گسستنی نشود با دل تو پیوندم

مرا کمک کن از این پس که جاده های زمین
نمی برند و به مقصد نمی رسانندم

همیشه شعر سرودم برای مردم شهر
ولی نه ! هیچ کدامشان نشد خوشایندم

تویی بهانه ی این شعر خوب باور کن
که در سرودن این شعرها هنرمندم
__________________
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #12  
قدیمی 08-16-2010
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

یه یک پلک تو می بخشم تمام روز و شب ها را
که تسکین می دهد چشمت غم جانسوز تب ها را

بخوان با لهجه ات حسی عجیب و مشترک دارم
فضا را یک نفس پر کن به هم نگذار لب ها را

به دست آور دل من را چکارک با دل مردم!
تو واجب را به جا آور رها کن مستحب ها را

دلیل دل خوشی هایم... چه بغرنج است دنیایم
چرا باید چنین باشد؟ نمی فهمم سبب ها را


بیا این بار شعرم را به آداب تو می گویم
که دارم یاد می گیرم زبان با ادب ها را

غروب سرد بعد از تو چه دلگیر است ای عابر!
برای هر قدم یک دم نگاهی کن عقب ها را





__________________
پاسخ با نقل قول
  #13  
قدیمی 08-17-2010
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
نخواست او به من خسته بی گمان برسد

شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد

چه می کنی؟ اگر او را که خواستی یک عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد....


رها کنی برود از دلت جدا باشد
به آن که دوست ترش داشته , به آن برسد

رها کنی بروند و دو تا پرنده شوند
خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد

گلایه ای نکنی بغض خویش را بخوری
که هق هق تو مبادا به گوششان برسد

خدا کند که... نه ! نفرین نمی کنم ... نکند
به او که عاشق او بوده ام زیان برسد

خدا کند فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زود آن زمان برسد


__________________
پاسخ با نقل قول
  #14  
قدیمی 08-17-2010
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Unhappy

همین دقیقه - همین ساعت آفتاب درست
کنار حوض کمی سایه داشت روز نخست

تو کنج باغچه گل های سرخ می چیدی
پس از گذشتن یک سال یادم است درست

ببین چگونه برایت هنوز دلتنگ است
کسی که بعد تو یک لحظه از تو دست نشست


چقدر نامه نوشتم ...دلم پر است چقدر
امید نیست به این شعرهای ساده ی سست

دوباره نامه ی من شهر بی وفا شده است
چه خلوت است در این روزها اداره ی پست!
__________________
پاسخ با نقل قول
  #15  
قدیمی 08-17-2010
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

چگونه رود می رود به سمت بی کرانه ها
که ابر گریه می کند برای رودخانه ها

پرنده غافل است از اینکه تند باد می رسد
وگرنه باز هم بنا نمی شد آشیانه ها

و اینچنین که این همه ز عشق رنج می برم
مرا غم تو می کشد در آتش بهانه ها

چراغ و چشم آسمان ! ستاره ها تو , ماه , تو
پس از تو تار می شود شب تمام خانه ها


اگر چه زخم می زنی ولی تو را نوشته اند
به روی صفحه ی دلم خطوط تازیانه ها

خلاصه بر درخت دل تو باید آشیان کنی
وگرنه می سپارمش به دست موریانه ها
__________________
پاسخ با نقل قول
  #16  
قدیمی 08-23-2010
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خورشید پشت پنجره ی پلک های من
من خسته ام ! طلوع کن امشب برای من

می ریزم آنچه هست برایم به پای تو
حالا بریز هستی خود را به پای من

وقتی تو دلخوشی همه ی شهر دلخوش اند
خوش باش هم به جای خودت هم به جای من

تو انعکاس من شده ای .... کوه ها هنوزتکرار می کنند تو را در صدای من

آهسته تر ! که عشق تو جرم است - هیچ کس
در شهر نیست با خبر از ماجرای من

شاید که ای غریبه تو همزاد با منی
من ...تو ... چه قدر مثل تو هستم!! خدای من!!!
__________________
پاسخ با نقل قول
  #17  
قدیمی 08-23-2010
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

بعد از تو سرد و خسته و ساکت تمام روز
با صد بهانه ی متفاوت تمام روز

هی فکر می کنم به تو و خیره می شود
چشمم به چند نقطه ی ثابت تمام روز

زردند گونه های من و خاک می خورد
آیینه روی میز توالت تمام روز

در این اتاق بعد تو تکرار می شود
یک سینمای مبهم و صامت تمام روز

گه گاه می زند به سرم درد دل کنم
با یک نوار خالی کاست تمام روز

من بی تو مرده ای متحرک تمام شب
من بی تو سرد و خسته و ساکت تمام روز
__________________
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 08:47 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها