بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #11  
قدیمی 02-16-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

عشق يعني


اي پناه قلبهاي بي پناه اي اميد آسمان هاي غريب
اي به رنگ اشك هاي گرم شمع اي چنان لبخند ميخك ها نجيب
اي دواي درد دلهاي اسير اي نگاهت مرهم زخم بهار
اي عبور تو غروب آرزو اي ز شبنم هاي رويا يادگار
كوچه دل با تو زيبا ميشود
تو شفا بخش نگاه عاشقي
مهرباني نازنني مثل عشق
با تمام شاپرك ها صادق ي
چشم هايت مثل رنگين كمان دست هايت باغ پاك نسترن
قلب اقيانوسي از شوق و نگاه با دلت پروانه شد احساس من
قلب من يك جاده تاريك بود
با تو قلبم كلبه پيوند شد
اشك هايم مثل نيلوفر شكفت
حاصلش يك آسمان لبخند شد
مرز ما گلداني از احساس شد
تو گلدان پيچكي از عاطفه
تو شدي راز شكفتن
من شدم برگ سبز و كوچكي از عاطفه
اي تماشاي تو يك حس لطيف
بي تو فرش ك.چه هاي باراني ست
بي تو صد نيلوفر عاشق هنوز
در حصار عاشقي زنداني ست
قلب من تقديم چشمان تو شد
عشق يعني تا ابد آبي شدن
عشق يعني لحظه اي باراني و
لحظه اي شفاف و مهتابي شدن
عشق يعني لذت يك آرزو
عشق يعني يك بلاي ماندگار
عشق يعني هديه اي از آسمان
عشق يعني يك صفاي سازگار
عشق يعني با وجود زندگي دور از آداب مردم زيستن
عشق يعني لحظه اي خنديدن و
سال ها اشك ندامت ريختن
عشق يعني زنگ تكرار نگاه
عشق يعني لحظه اي زيبا شدن
عشق يعني قطره بودن سوختن
عشق يعني راهي دريا شدن
هر چه هست اين عشق صد ها قلب صاف
با حضورش ‌آبي و بي كينه است
عشق يعني سبز بودن تا ابد
عشق رنگ نقره آينه است
تو گل گلدان قلب من شدي
عشق شد يك برگ از گلدان تو
در بهار آرزوها مي دهد
ميوه هاي عاطفه چشمان تو
چشمهايم باز باراني شدند
قلبم اما گشت درياي ز عشق
دل گذشت از كوچه هاي خاطره
ر.ح شد مضمون و معنايي ز عشق
بايد از آرامش دل ها گذشت
شادمان چون لحظه ديدار شد
بهترين تسكين دل اين جمله است
بايد از پيوند تو سرشار شد
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #12  
قدیمی 02-16-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

اين روزا سنگين سرت
طول و درازه سفرت
هواي ما رو نداري
شلوغ شده دورو برت
برات شدم مثل همه
يه سايه ي مجسمه
از جون دنيا چي ميخواي
كجاي دنيا مبهمه
هر چي ميگم مال مني
ساز مخالف ميزني
حلقه ي بي نگين شدي
با اونا همنشين شدي
ما رو ديگه ميخواي چيكار
تو خوبا بهترين شدي
آرزو خواب نمیکنی
شهرو خراب نميكني



مثل اون موج صبوري كه فدا داده به دريا
تو مه ي مثل حقيقيت مهربوني مثل رويا
چقدر تازه و پاكي مث ياساي تو باغچه
مث اون ديوان حافظ كه نشسته لب طاقچه
تو مث اون گل سرخي كه گذاشتم لاي دفتر
مث اون حرفي كه ناگفته مي مونه دم آخر
تو مثل بارون عشقي روي تنهايي شاعر
تو همون آبي كه رسمه بريزن پشت مسافر
مث برق دو تا چشمي توي يه قاب شكسته
مث پرواز واسه قلبي كه يكي بالهاشو بسته

مث اون مهمونه خوبي كه مي آد آخر هفته
مث اون حرفي كه از ياد دل و پنجره رفته
مث پاييزي وليكن پري از گلهاي پونه
مث اون قولي كه دادي گفتي يادش نمي مونه

تو مث چشمه آبي واسه تشنه تو بيابون
مث يه آشنا تو غربت واسه عاشق مجنون

تو مث يه سرپناهي واسه عابره غريبه
مث چشماي قشنگي كه تو حسرت يه سيبه
چشمه چشماي نازت مث اشك من زلاله
مث زندگي رو ابرا بودنت با من محاله

يه روزي بيا تو خوابم بشو شكل يه ستاره
توي خواب دختري كه هيچ كس و جز تو نداره

تو يه عمره مي درخشي توي قاب عكس خالي
اما من چشمامو دوختم به گلاي سرخ قالي
تو مث بادبادك من كه يه روز رفت پيش ابرا
بي خبر رفتي و خواستي بمونم تنهاي تنها

تو مث دفتر مشقم پر خطاي عجيبي
مث شاگردهاي اول كمي مغرور و نجيبي
دل تو يه آسمونه دل تنگه من زميني
مي دونم عوض نمي شي تو خودت گفتي هميني
تو مث اون كسي هستي كه مي ره واسه هميشه
التماسش مي كني كه بمون و مي گه نمي شه

مث يه تولدي تو مثل تقدير مث قسمت
مث الماسي كه هيچ كس واسه اون نذاشته قيمت
مث نذر بچه هايي مث التماس گلدون
مث ابتداي راهي مث آيينه مث شمعدون

مثه قصه هاي زيبا پري از خواباي رنگي
حيف كه پيشم نمونن چشاي به اين قشنگي

پر نازي مث ليلي پر شعري مث نيما
ديدن تو رنگ مهر رفتن تو رنگ يلدا
بيا مث اون كسي شو كه يه شب قصد سفر كرد
ديد يارش داره مي ميره موندش و صرفنظر كرد


ديگه واسه خاطر من
کسی رو خواب نميكني
هر چی میگم مال منی
ساز مخالف میزنی

عشق و گرفته تفرقه
سفر میری بی بدرقه
تكليف روياهام چي شد
دست تو بود بي دغدغه
عاشقي اما نداره
جنون كه حاشا نداره
از همشون عاشق ترمی
اين ديگه دعوا نداره
ساده نميشه تو رو داشت
بايد پيشت ستاره كاشت
ماه و بايد از آسمون
رو طاق چشم تو گذاشت
من از تو دل نميكنم
عاشق ترينشون منم
ساز مخالفو بزن
من ولي دم نمي زنم
پاسخ با نقل قول
  #13  
قدیمی 02-16-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

توي باغا گل سرخي توي آسمون ستاره
جايي رو سراغ ندارم كه نشون از تو نداره
تاريخ تولد تو توي دفتر حسابم
شب كه چشمام و مي بندم باز نمي ذاري بخوابم
عكس تو جور عجيبي توي چشمام مي درخشه
ديوونم خدا مي دونه كاش خودش من رو ببخشه
توي تابستون نسيمي آفتابي توي زمستون
تو هموني كه گرونه نمي ياد به دستم آسون
وقتي من تو آسمونم تو توي راه زميني
مشكل اينه چون عزيزي هر جا باشي نازنيني
سفر دور و درازت بي خطر باشه الهي
بي خبر من و گذاشتي ولي نه تو بيگناهي
قيمت نگاه نازت خيليه مث صداقت
مث خوب بودن تو سختي واسه اثبات رفاقت
توي خرداد گل ياسي توي آبان گل مريم
چه شكنجه ي قشنگي مي كشي من و تو كم كم
چه تفاهمي تو عاقل دل من مات و ديوونه
درمونم دست چشاته اينم آخرين بهونه
دل تو يه وقتا سنگه يه روزم ممثل بلوري
شبا گاهي قرص ماهي يه روزم يه تيكه نوري
حوصله كه داشته باشي دو سه جكله مي گي گاهي
اما ميلت كه نباشه نمي دي حتي نگاهي
چون غروب خيلي قشنگه تو خود غروبي
چي بگم قحطي واژه ست هر چي هست خيلي خوبي
عكس نازت رو گذاشتم گوشه ي سفيد دفتر
تا ديگه هيچكي نبينه يكي كمتر باشه بهتره
مث ‌آسمون عجيبي شبي آبي شبي قرمز
ولي هر رنگي كه باشي من و دوست نداري هرگز
يه روزي مي شي يه دريا فرداش اما مثل كوهي
هر چي كه دلت مي خواد باش هر جا باشي با شكوهي
پره از اسم قشنتگت صفحه صفحه ي كتابم
به همون تعداد اسما تو ولي دادي عذابم
لااقل خوب شد كه لطفي كردي و واسم نوشتي
معني حرف تو اين بود كه مطيع سرنوشتي
دلم و دادم به دست تو براي يادگاري
قابلي نداره بردار مي دونم دوسم نداري
وقتي كه بارون مي گيره چشام از عشق تو خيسه
دل برات به قول سهراب زير بارون مي نويسه
تنها آرزوم همينه تا يادم نرفته راستي
كاش يه روز بهم بگي كه من همونم كه مي خواستي


گلايه
ديگر مرا به معجزه دعوت نمي کني
با من ز درد حادثه صحبت نمي کني
ديريست پشت پنجره ماندم که رد شوي
اما تو مدتي ست اجابت نمي کني
قدلي که داده اي به من از ياد برده اي
گفتي ز باغ پنجره هجرت نمي کني
بيمار عشق توست پرستوي روح من
از اين مريض خسته عيادت نمي کني
باشد برو ولي همه جا غرق عطر توست
گرچه تو هيچ خرج صداقت نمي کني
يکبار از مسير نگاهم عبور کن
آنقدر دور گشته که فرصت نميکني
گل هاي باغ خاطره در حال مردنند
به ياس هاي تشنه محبت نمي کني
رفتي بدون آنکه خداحافظي کني
ديگر به قاب پنجره دقت نمي کني
امروز سيب سرخ رفاقت دلش گرفت
اين سيب را براي چه قسمت نمي کني
يعني من از مقابل چشم تو رفته ام
اين کلبه را دوباره مرمت نمي کني
زيبا قرارمان همه جا هر زمان که شد
گرچه تو هيچ وقت رعايت نمي کني





به چشماي خودت قسم



به چشماي خودت قسم ديگه بهت نمي رسم



وصال تو خياليه واي که دلم چه حاليه



يادت مياد بهارمون دل ها ي بي قرارمون؟



قايم شدن تو کوچه ها دور از نگاه بچه ها



بازي هاي عروسکي آخ که چه حيف شد کودکي



يک کم برس باز به خودت مي خوام بيام تولدت



اونوقت ها اينجوري نبود راهت به اين دوري نبود



حالا که عاشقت شدم نيستي ديگه مال خودم؟



پاييز چه فصل زرديه عاشقي هم چه درديه



گم شده باز بادبادکم تو نمياي به کمکم



مي خوام دستات رو بگيرم تو بموني من بميرم



عاشقي هم نوبتيه آخ که چه بد عادتيه



من نگرانم واسه تو قبله ديگران نشو



اشکم به اين زلاليه دل تو از من خاليه



تو مه عشق تو گمم هلاک يه تبسمم



تو شدي مال ديگري چه جور دلت اومد بري ؟؟



قفل ها که بي کليد شدن چشمها به در سفيد شدند



چه امتحان خوفيه دوريت دوريت عجب غروبيه

بارون شديده نازنين از تو بعيد نازنين



خاطره رو جا نگذاري باز من رو تنها نگذاري



اون وقت ها مهمونت بودم دنيا رو مديونت بودم



اون وقت ها مجنونم بودي کلي پريشونم بودي



قصه حالا عوض شده صحبت يک تولد



قلبت رو دادي به کسي؟؟ يک کم واسم دلواپسي ؟؟



ميترسي که من بشکنم پشت سرت حرف بزنم



من!!!مني که بوسيدمت تو اون غروب که ديدمت



تو واسه من ناز ميکني؟؟ ناز ميکشم باز مي کني



اين رسمش نيلوفرم؟؟ من که ازت نمي گذرم



ستارمون يادت مياد دلواپسم خيلي زياد



فقط تماشا ميکني بعد عشق رو هاشا ميکني؟؟؟؟



چه لطفي به من ميکني تکليف رو روشن ميکني



ميگي گذشت گذشته ها چه راحتند فرشته ها



سر به سرم که نگذاري بگو بگو يکم دوستم داري؟؟؟



نمي موني من ميمونم ميري يک روزي مي دونم



اول ها مهربون ترند اون هايي که همسفرند



اشک من هم که جاريه نگه دار يادگاريه



ميسپارمت دست خدا اگه دوستم داشتي بيا
پاسخ با نقل قول
  #14  
قدیمی 02-16-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

.وقتي تو نيستي چه كنم با اين دل بهونه گير
مگه نگفتم چشمات رو از چشم من هيچ وقت نگير

حرف منو به دل نگير همش مال غريبيه
تو رفتي و من غريب شدم چه دنياي عجيبيه

زودتر بيا بدون تو اينجا واسم جهنمه
ديوار خونمون پر از سايه ي غصه و غمه

تحملي كه تو دادي ديگه داره تموم ميشه
مگه نگفتي همه جا ماله مني تا هميشه

دلم واست شور مي زنه اين دل و بي خبر نذار
تو رو خدا با خوبيات رو هيچ دلي اثر نذار


فكر نكني از راه دور دارم سفارش ميكنم
به جون تو فقط دارم يه قدري خواهش ميكنم



2.
هميشه تو دنيا كلي فرق بين آدما
اين يه قانون شده و ديروز و حالا نداره


خدا به هر كسي هر چيزي دلش مي خواد بده
همه چي دست اونه ،‌ربطي به شعرا نداره


آدما از يه جا اومدن ، همه مي رن يه جا
اون جا فرقي ميون فقير و دارا نداره


كاش يه روزي بشه كه ديگه نشه جمله اي ساخت
با نمي شه ، با نمي خوام ،‌با نشد ، با نداره
پاسخ با نقل قول
  #15  
قدیمی 02-16-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

موقع تولّدت



موقع تولّدِ قشنگ ت، هرچه كه دعا كني
مستجاب مي‌شود

چشمِ تو بهترين هر دو نيمه
انتخاب مي‌شود

آن شبي كه صبحِ تولّدست،
آفتاب مي‌شود

عكس تو جاي ماه، توي آسمان نقره
قاب مي‌شود

ديشبِ تولّدت چه زود توي چشمِ عاشقم
وقت خواب مي‌شود

به دلِ غريب اجازه گر دهم
قصّه‌ام يك كتاب مي‌شود

گفتن از نگاه تو
بي‌حساب مي‌شود
آخرش شمع
آب مي‌شود



دست گذاشتم رو يكي كه يك قشون خاطر خواشن
همشون هنر دارن ، يا شاعرن يا نقاشن
يا كه پشت پنجرش با گريه گيتار مي زنن
يا كه مجنون مي شن و تو كوچه ها جار مي زنن
دست گذاشتم رو كسي كه عاشقم نمي دونست
سر بودم از خيليا و لايقم نمي دونست
دست گذاشتم رو كسي كه مجنونا ديوونشن
همه شاهزاده ها ، دربون دور خونشن
دست گذاشتم رو كسي كه رنگ چشماش روشنه
شمشاد همسايمون پيش قدش يه سوزنه
دست گذاشتم رو كسي كه طعم چشماش عسله
كمترين شعري كه تو مي شنوي از اون غزله
دست گذلشتم رو كسي كه ماه ازش طلب داره
خورشيد از شعله ي چشماي اونه كه تب داره
دست گذاشتم رو يكي كه همه دور و برشن
مردشن ، ديوونشن ، مجنونشن ، پرپرشن
دست گذاشتم رو يكي كه عاشقاش زيادين
همه جورشو داره ، هم عجيبن ، هم عادين
دست گذاشتم رو يكي كه نه سفيده نه سياه
ظاهرش گندميه ، به چشمم اما كيميا
دست گذاشتم رو يكي كه داشتنش خوابه هنوز
كمترين شاگرد چشماش خود مهتابه هنوز
دست گذاشتم رو يكي كه عادتش نساختنه
سرنوشت هر كسي كه مي خواد اونو ، باختنه
دست گذاشتم رو يكي كه اون منو دوست نداره
من تو پاييزم و اون اهل يه جا ، تو بهاره
دست گذاشتم رو يكي كه شعرمو گوش مي كنه
آخرين بيت و مي خونه و فراموش مي كنه
دست گذاشتم رو يكي كه كهكشون ، قايقشه
انقدر دوسش دارن ، هر كي خوبه ، عاشقشه
دست گذاشتن رو يكي كه خندشم نفس داره
تو تمام نقشه هاي خوب دنيا دس داره
دست گذاشتم رو يكي كه دست گذاشته رو همه
ولي هر كسي رو كه تو نشون بدي ، مي گه كمه
دست گذاشتم رو يكي ، ما رو چه به فرشته ها
برو شاعر ، تو بمونو ، عشقو ، دست نوشته ها
دست گذاشتي رو كسي كه از تو خندش مي گيره
اينا رو دلم مي گه ، مي گه و بعدش مي ميره
دست گذاشتن رو كسي آسونه اما ساده نيست
توي اينجور بازيا ، خوب هميشه اراده نيست
مي نويسم كه ديگه رو هيچكي دست نمي ذارم
ولي نه دروغه من هنوز اونو دوستش دارم
دست گذاشتم حالا رو قلبمو ، چشامو ، سرم
تا مث تو قصه ها ، از يادم اونو ببرم
ولي دست عاقلتره مونده روي همين يكي
چرا من بذارمش رو سر و چشمام ، الكي...
پاسخ با نقل قول
  #16  
قدیمی 02-16-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

اما تا کي ؟ بايد تا کي اين نقشا رو بازي کنم ؟

حالا که راضين همه ، بايد تو رو راضي کنم ؟

راستي عجب دنيايه ، کاراش غريبو وارونس

ديوونه کم بود ، خودشم از همه بيشتر ديوونه اس

ببين گلم ، بهشت من ، طاقت شونه هام کمه

عين ياس همسايمون ، شاخه آرزوم خمه

زخم زبون آدما هر ثانيه زياد تره

همش مي گن کجاس ؟ چي شد ؟ تو رو نمي خواد ببره

مادر بزرگ مي گفت برو طالعتو يه جا ببين

منم آوردم عکستو ، گفتم تو فالم اينه ، اين

همه بهم مي خنديدن ، تو هم بودي مي خنديدي ؟

کاش خودتو به جاي من مي ذاشتي و مي فهميدي ...



يادته شرطمون سر صداقت يادته

يادته تو مجازات و خيانت يادته

يادته پنهوني سر قرارا يادته

يادته تاخيرات توي بهارا يادته

گوش نداديم به نصيحت يادته

گشتنت دنبال فرصت يادته

دونه دان به کبوتر بادته خاطرات توي دفتر يادته ....



من نمي دونم چي ميشه نمي شه بگذرم از تو
شايد اون موقع ببارم تا شايد بياي به خونه

خلاصه فقط مي خواستم قصمون رو گفته باشم
مي دونم كه آخر عشق با خداي مهربونه

دل من فكراشو كرده كه صبور و باوفا شه
كاش دل تو هم صبور شه اين روزا اگر بتونه

ديگه حرفي نيست عزيزم بجز اشكي كه مي ريزيم
كاش بپرسي راز عشق و از گلاي ناز پونه
پاسخ با نقل قول
  #17  
قدیمی 02-16-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

طعم تلخ واقعيت:
بذار يواش شروع کنم. سلام گلم، هم نفسم
آرزوهام راضي شدن، ديگه بهت نميرسم
گفتم چيا گفتي بهم، گفتي که: "آينده داري
دنيا همش عاشقي نيست، خنده داري، گريه داري."
گفتم که گفتي: "من باشم، به لحظه هات نميرسي."
به قول دل، شايد دلت گرو باشه پيش کسي!
خلاصه گفتم که چشات، قصد رسيدن نداره
رؤياها کاله و دسات، خياله چيدن نداره
گفتم که گفتي زندگيت غصّه داره، سفر داره
هم واسه من، هم واسه تو، با هم بودن خطر داره
گفتم تو گفتي: "رؤياها، مال شباي شاعراس
شهامتو کسي داره، که شاعر مسافراس
مسافرا اون آدمان، که با حقيقت ميمونن
تلخياشو خوب ميچشن، غصّه هاشو خوب ميدونن."
گفتم فقط ميخواي واست، يه حس محترم باشم
عاشقيمو قايم کنم، تو طالع تو کم باشم!!
گفتم که گفتي: "ما دو تا، به درد هم نميخوريم
ولي يه جا مثل هميم، هر دومون از قصّه پريم."
گفتم تو گفتي: "ميتونيم، يادي کنيم از هم ديگه
اما کسي به اون يکي، ليلي و مجنون نميگه."
گفتم تو گفتي: "سهممون، از زندگي جدا جداس
حرف تو رو چشم منه، اما اينام دست خداس!"
هرچي که تو گفته بودي، گفتم به دل بي کم و بيش
حال خودم؟ نه راه پس مونده برام، نه راه پيش
اين حرفاي خودت بوده، از من ديوونه تر ديدي؟!
اصلاً نگفتم اينا رو، خودت ديدي يا شنيدي
دلم که حرفاتو شنيد، اوّل که باورش نشد
ولي نه، بهتره بگم، نفهميدش، سرش نشد
يه جوري مات و غم زده، فقط به دورا خيره شد
رنگ از رخش... نه، نپريد، شکست و مرد و تيره شد..
بلور رؤياهام ولي، چکيد مثه خواب تگرگ
آرزوهام از هم پاشيد، رسيد ته کوچه مرگ..
راستش ازم چيزي نموند، به جز همين جسم ظريف
خوب ميدوني چي ميکشه، غريب تو خونه حريف
نگي چرا نوشته هام، لطيف و عاشقونه نيست..
رؤيا و آرزوم که هيچ، حتي دل ديوونه نيست
زيبا بايد تنهائي من، اين نا مه رو سيا کنم
رسم گذشته ها ميگه، بايد به تو نيگا کنم
حرفاتو گفتم به خودت، ببيني راستي تو زدي؟!
اصلاً توي ذات تو هست؟! يه همچي چيزي بلدي؟!
اگر تو بيداري بودي، بشين، ميادش خبرم
اگر نگفتي بنويس، من ميخوام از خواب بپرم
دوست دارم چه توي خواب، چه توي مرگ و بيداري..
فداي يه تار موهات، که تو منو دوست نداري!
مواظب آدما باش، زندگي گرگه زيبا جون
خداي رؤياي منم، هنوز بزرگه زيبا جون
دوشنبه پر از غم يه ظهر گرم مردادي
با اون چشاي روشنت، چه کاري دست من دادي..





قصه مون:
دل من روي زمينه دل تو تو آسمونه
انقدر دوست دارم من كه فقط خدا مي دونه
بيا يه عهدي ببنديم ببينيم كدوم يك از ما
تا ته جاده ي دنيا بر سر عهدش مي مونه
بعضي قلبا بي ستارن يه ستاره هم ندارن
شايدم ستاره هاشون مث ما تو كهكشونه
برجاي غرور بلندن كه دارن به ما مي خندن
كاش با هم بريم يه جا كه بر خلاف شهرمونه
يادمه پرسيدم از تو كه مي شه با هم بمونيم ؟
گفتي اين كه دست ما نيست بذارش پاي زمونه
چه بباري چه بتابي چه بخندي چه بخوابي
عزيزم چه فرقي داره واسه اون كه شد ديوونه
نكنه بري يه روزي با يه قايق از كنارم
واسه ي دلم نذاري نه اشاره نه نشونه
مي دونم يه جاي اين عشق خستگي كار مي ده دستت
مرغ عشقمون رو آخر مي كني بي آشيونه
من نمي دونم چي ميشه نمي شه بگذرم از تو
شايد اون موقع ببارم تا شايد بياي به خونه
خلاصه فقط مي خواستم قصمون رو گفته باشم
مي دونم كه آخر عشق با خداي مهربونه
دل من فكراشو كرده كه صبور و باوفا شه
كاش دل تو هم صبور شه اين روزا اگر بتونه
ديگه حرفي نيست عزيزم بجز اشكي كه مي ريزيم
كاش بپرسي راز عشق و از گلاي ناز پونه
پاسخ با نقل قول
  #18  
قدیمی 02-16-2010
تاتیانا آواتار ها
تاتیانا تاتیانا آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
نوشته ها: 282
سپاسها: : 0

2 سپاس در 2 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Unhappy

خیلی سخته

خیلی سخته چیزی رو که تا دیشب بود یادگاری
صبح بلند شی و ببینی که دیگه دوسش نداری
خیلی سخته که نباشه هیچ جایی برای آشتی
بی وفا شه اون کسی که جونتو واسش گذاشتی
خیلی سخته تو زمستون غم بشینه روی برفا
می سوزونه گاهی قلب و زهر تلخ بعضی حرفا
خیلی سخته اون کسی که اومد و کردت دیوونه
هوساش وقتی تموم شد بگه پیشت نمی مونه
خیلی سخته اگر عمر جادوی شعرت تموم شه
نکنه چیزی که ریختی پای عشق اون حروم شه
خیلی سخته اون که می گفت واسه چشات می میره
بره و دیگه سراغی از تو ونگات نگیره
خیلی سخته تا یه روزی حرفهای اون باورت شه
نکنه یه روز ندامت راه تلخ آخرت شه
خیلی سخته که عزیزی یه شب عازم سفر شه
تازه فردای همون روز دوست عاشقش خبر شه
خیلی سخته بی بهونه میوه های کال رو چیدن
بخدا کم غصه ای نیست چن روزی تو رو ندیدن
خیلی سخته که دلی رو با نگات دزدیده باشی
وسط راه اما از عشق یه کمی ترسیده باشی
خیلی سخته که بدونه واسه چیزی نگرانی
از خودت می پرسی یعنی می شه اون بره زمانی؟
خیلی سخته توی پاییز با غریبی آشنا شی
اما وقتی که بهار شد یه جوری ازش جدا شی
خیلی سخته یه غریبه به دلت یه وقت بشینه
بعد به اون بگی که چشمات نمی خواد اون رو ببینه
خیلی سخته که ببینیش توی یک فصل طلایی
کاش مجازات بدی داشت توی قانون بی وفایی
خیلی سخته که ببینی کسی عاشقیش دروغه
چقدر از گریه اون شب چشم تو سرش شلوغه
خیلی سخته و قشنگه آشنایی زیر بارون
اگه چتر نداشته باشی توی دستا هردوتاشون
خیلی سخته تا همیشه پای وعده ها نشستن
چقدر قشنگه اما واسه ی کسی شکستن
خیلی سخته واسه ی اون بشکنه یه روز غرورت
اون نخواد ولی بمونه همیشه سنگ صبورت
خیلی سخته بودن تو واسه ی اون بشه عادت
دیگه بوسیدن دستات واسه اون نشه عبادت
خیلی سخته چشمای تو واسه ی اون کسی خیسه
که پیام داده یه عمر واسه تو نمی نویسه
خیلی سخته که دل تو نکنه قصد تلافی
تا که بین دو پرستو نباشه هیچ اختلافی
خیلی سخته اونکه دیروز تو واسش یه رویا بودی
از یادش رفته که واسش تو تموم دنیا بودی
خیلی سخته بری یک شب واسه چیدن ستاره
ولی تا رسیدی اونجا ببینی روز شد دوباره

پاسخ با نقل قول
  #19  
قدیمی 02-16-2010
تاتیانا آواتار ها
تاتیانا تاتیانا آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
نوشته ها: 282
سپاسها: : 0

2 سپاس در 2 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

برگرد

برگرد بی تو بغض فضا وا نمی شود
یک شاخه یاس عاطفه پیدا نمی شود
در صفحه دلم تو نوشتی صبور باش
قلبم غبار دارد و معنا نمی شود
بی تو شکست و پنجره رو به آسمان
غم در حریم آبی دل جا نمی شود
دریای تو پناه نگاه شکسته است
هر دل که مثل قلب تو دریا نمی شود
می خواستم بچینم از آن سوی دل گلی
اما بدون تو که گلی وا نمیشود
دردیست انتظار که درمان آن تویی
این درد تلخ بی تو مداوا نمی شود
زیباترین گلی که پسندیده ام تویی
گل مثل چشمهای تو زیبا نمی شود
بی تو شکسته شد غزل آشناییم
شبنم گل نگاه مرا باز شسته است
دل در کنار یاد تو تنها نمی شود
گلدان یاس بی تو شکست و غریب شد
گلدان بدون عشق شکوفا نمی شود
باران کویر روح مرا می برد به اوج
اما دلم بدون تو شیدا نمی شود
رفتی و بی تو نام شکفتن غریب شد
دیگر طلوع مهر هویدا نمی شود
رویای من همیشه به یاد تو سبز بود
رفتی و حرفی از غم رویا نمی شود
رفتی و دل میان گلستان غریب ماند
دیگر بهار محو تماشا نمی شود
یک قاصدک کنار من آمد کمی نشست
گفتم که صبح این شب یلدا نمی شود
دل های منتظر همه تقدیم چشم تو
امروز بی حضور تو فردا نمی شود
پاسخ با نقل قول
  #20  
قدیمی 02-16-2010
تاتیانا آواتار ها
تاتیانا تاتیانا آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
نوشته ها: 282
سپاسها: : 0

2 سپاس در 2 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

من با تو هرگز

سلام ای بی وفا ،‌ ای بی ترحم
سلام ای خنجر حرفای مردم
سلام ای آشنا با رنگ خونم
سلام ای دشمن زیبای جونم
بازم نامه می دم با سطر قرمز
آخه این بار شده من با تو هرگز
نمی خوام حالتو حتی بدونم
تعجب می کنی آره همونم
همونی که زمونی قلبشو باخت
همون که از تو یک بت ،‌ یک خدا ساخت
همونی که برات هر لحظه می مرد
که ذکر نامتو بی جون نمی برد
همونم که می گفتم نازنینم
بمیرم اما اشکاتو نبینم
همون که دست تو ،‌ مهر لباش بود
اگه زانو نمی زد غم باهاش بود
حالا آروم نشستم روی زانوم
ولی دیگه گذشت اون حرفا ،‌ خانوم
تعجب می کنی آره عجیبه
می خوام دور شم ازت خیلی غریبه
خیال کردی همیشه زیر پاتم ؟
با این نامردیات بازم باهاتم ؟
برات کافی نبود حتی جوونیم
تموم شد آره گم شد مهربونیم
دیگه هر چی کشیدم بسه دختر
نمی بینیم همو این خوبه ،‌ بهتره
دیگه بسه برام هر چی کشیدم
فریبی بود که من از تو ندیدم ؟
دروغی هست نگفته مونده باشه ؟
کسی هست تو خیال تو نباشه ؟
عجب حتی دریغ از یک محبت
دریغ از یک سر سوزن صداقت
دریغ از یک نگاه عاشقونه
دریغ از یک سلام بی بهونه
نه نفرینت چرا ، این رسم ما نیست
اگر چه این چیزا درد شما نیست
گل بیتا چرا اخمات توهم شد؟
چیه توهین به ذات محترم شد ؟
دیگه کوتاه کنم با یک خدافظ
که عشق ما رسید به سد هرگز
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 09:21 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها