|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
#231
06-30-2012
|
||||
|
||||
مرد صیادی از بیشه رسید
زخمی و تشنه و بی صیدو شکار حرف این حادثه پیچید به شهر پیر دانا دل ما با پیامی از حکمت مرهمی ساخت شفابخش دل ناکامش ای بهین فرزندم در حقیقت دنیا بیشه نعمتهاست گرچه روزی در بیشه است بهترین نعمتها اما بهر هر صیادی نعمت اندیشه است. 
|
| کاربران زیر از 10691 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#232
07-03-2012
|
||||
|
||||
|
تا مگر شیشه این کاخ به هم درشکند
تا مگر ولوله افتد به دل قصر سکوت دست در حسرت سنگ سنگ در آرزوی پرواز است
|
| کاربران زیر از افسون 13 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#233
07-04-2012
|
||||
|
||||
|
تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید غضب آلود به من کرد نگاه سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک و تو رفتی و هنوز، سالهاست که در گوش من آرام آرام خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم و من اندیشه کنان غرق در این پندارم که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت
|
| کاربران زیر از 10691 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#235
07-04-2012
|
||||
|
||||
|
دور از تو ریزد،
چشم تر من خونابه دل، در ساغر من بازآ که بی رویت بهار عمرم دی شد شب جوانی طی شد
|
| کاربران زیر از yad به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#236
07-04-2012
|
||||
|
||||
|
دریچه باز بود
و در صفای شامگاه باغ سلام کاج بود و خنده ی ستاره ها پرسش نسیم از درخت : زنده ای؟ و پاسخ درخت : زنده ام و موج رقص در تن درخت و دست عاشق نسیم و گردن درخت و مرد ، در پس دریچه ایستاده بود
|
| کاربران زیر از افسون 13 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#237
07-05-2012
|
||||
|
||||
|
در دلنشینی یک دیدار
فاصله ها فرو میریزند تپش قلب ها فریاد سکوت میشوند و دستها پلی برای روایت دو احساس و چشم ها روشنی فرداهای مجهول دستان من و تو دور از هم و باهم خواهند نوشت در این لحظه های دیر پا قصه شب ها و تنهائی دل ها را قصه چشم ها و نگاه های انتظار را قصه غم ها و اشک های سوزان را قصه رازها و نیاز های بی پایان را من و تو دور نبودیم چنین من و تو هر دو ز یک طایفه ایم من و تو هر دو ز یک قافله ایم با من احساس غریبی مکن امروز من و تو زاده ز یک احساسیم
|
| کاربران زیر از yad به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#238
07-05-2012
|
||||
|
||||
|
من و تو با همیم اما دلامون خیلی دوره
همیشه بین ما دیوار صد رنگ غروره نداریم هیچ کدوم حرفی که باز هم تازه باشه چراغ خنده هامون خیلی وقته سوت و کوره من و تو ؛ هم صدای بی صداییم ، با هم و از هم جداییم خسته از این قصه هاییم ، هم صدای بی صداییم
|
| کاربران زیر از افسون 13 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#239
07-06-2012
|
||||
|
||||
|
من زنگي را دوست دارم
ولي از زندگي دوباره مي ترسم! دين را دوست دارم ولي از كشيش ها مي ترسم!ر قانون را دوست دارم ولي از پاسبان ها مي ترسم!ر عشق را دوست دارم ولي از زن ها مي ترسم!ر كودكان را دوست دارم ولي از آينه مي ترسم!ر سلام را دوست دارم ولي از زبانم مي ترسم! من مي ترسم ، پس هستم اين چنين مي گذرد روز و روزگار من من روز را دوست دارم ولي از روزگار مي ترسم!
|
| کاربران زیر از yad به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#240
07-08-2012
|
||||
|
||||
|
مستم از بوی بهار ، از عـــطر شب بوهای شهر
از نفســـــــــــــــهای تنم از قلب پر احساس نهر از نســــــــــــیم پر نفس ، آندم که پر شد در هوا میرسد از پنجــــــــــــــــــــــره هُرم نفسهای خدا
|
| کاربران زیر از افسون 13 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 08:44 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.