|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود |
| نمایش نتیجه های نظرسنجی ها: آیا کتاب "روی ماه خداوند رو ببوس" را خوانده اید ؟ | |||
| بله |
   
|
5 | 50.00% |
| خیر |
  
|
5 | 50.00% |
| رأی دهندگان: 10. شما نمی توانید در این نظرسنجی رای دهید. | |||
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
#2
07-25-2009
|
||||
|
||||
من دقیق متوجه منظورتون نمیشم
سوالتون از بچه هاست که این کتابیه و خوندنش یا ایا این شعریه و منظورتون اینه که ایا خواننده ای تا حالا خونده اش ؟ من این اسم رو نشنیدم اما الان سرچ کردم ظاهرا یه کتابه  روی ماه خداوند را ببوس كاش يك تكه سنگ بودم. يك تكه چوب. مشتي خاك. كاش يك سپور بودم. يك نانوا. يك خياط. دستفروش. دوره گرد. پزشك. وزير. يك واكسي كنارِ خيابان. كاش كسي بودم كه تو را نمي شناخت. كاش دلم از سنگ بود. كاش اصلا دل نداشتم. كاش اصلا نبودم. كاش نبودي. كاش مي شد همه چيز را با تخته پاك كن پاك كرد. آخ مهتاب! كاش يكي از آجرهاي خانه ات بودم. يا يك مشت خاك باغچه ات. كاش دستگيره اتاقت بودم تا روزي هزار بار مرا لمس كني. كاش چادرت بودم. نه، كاش دستهايت بودم. كاش چشمهايت بودم. كاش دلت بودم. نه، كاش ريه هايت بودم تا نفس هايت را در من فرو ببري و از من بيرون بياوري. كاش من تو بودم. كاش تومن بودي. كاش ما يكي بوديم. يك نفر دوتايي!
برگزیده ی جشنواره ی قلم زرین به عنوان بهترین رمان سال های 1379 و 1380
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست 
|
|
#3
07-25-2009
|
||||
|
||||
|
سلام
ببخشید من از سوالتون هیچی نفهمیدم.
میشه اونو یه جوره دیگه بگین؟
__________________
درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است .... زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است ---- ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی
|
|
#4
07-25-2009
|
||||
|
||||
|
زکریا با تغییر عنوان تاپیک منظور رو واضح تر کردم
سرکار لادن کمی بیشتر توضیح بدین در مورد این کتاب من که نخوندم و رای دادم
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست
|
|
#6
07-25-2009
|
|||
|
|||
|
!
کاش یکی بود خونده بود!اول کتاب خوب شروع میشه یعنی میتونم درک کنم که یکی به خدا شک کنه.ولی آخرش خیلی بد طرف ایمان میاره دلیلش قبول ندارم!یعنی به نظرم آدمی که شک کنه به این راحتی ایمان نمیاره!برا همین شک کردن ترسناکه!
|
|
#7
07-25-2009
|
||||
|
||||
|
>>اگه روح خداوندی دمیده در روان آدم و حواست پس ای مردم خدا اینجاست خدا در قلب انسانهاست. به خود آی تا که در یابی خدا در خویشتن پیداست.<<
اگه یه (ب) بذاری اول(خدا) میشه (بخدا) که می تونی اونو اینجوری تلفظ کنی (به خود آ) لادن خان شما هم به قلبت رجوع کن نه به عقلت. چون عقل توسط شیطان قابل نفوذه اما قلب هیچگاه توسط شیطان قابل نفوذ نبوده و نخواهد بود. ببین قلبت تو تنهایی ها برای کی میتپه. ببین تو اون کوچه پس کوچه های قلبت چه کسی همیشه وجود داره؟ من که همین رو میتونم بگم. انشاءاله که خدا رو همیشه با قلبت احساس کنی
__________________
درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است .... زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است ---- ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی
|
|
#8
07-25-2009
|
|||
|
|||
|
موضوع سر همینه!با چی باید خدارو درک کرد؟عقل؟نه نادیدینی درک نمیکنه.قلب؟شاید!نه اصلا!اگه نفهمه عقل نیس که دستش بگیره بلندش کنه.تنهاس!همه میگن اوس کریم اون بالاس!تاحالا کسی گفته اون بالا کجاس؟
|
|
#9
08-26-2009
|
|||
|
|||
|
خبر خوش
سلام. یه خبر خوش.مشتلق بده. من این کتاب را دو سه سال قبل خواندم. نویسنده آن آقای مصطفی مستور است که علاوه بر نویسندگی مهندس قابلی نیز می باشد ظاهرا گرایش نفت دارد.
|
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 07:36 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.