واژههایی که از طریق چینی وارد ژاپنی شده اند
پس از قرن چهارم میلادی که بودیسم به همراه زبان و خط چینی، از چین و کره وارد ژاپن شد، ژاپنیها برای اولین بار با خواندن و نوشتن آشنا شدند و به مطالعه متون مختلف چینی پرداختند. پیش از آنکه خطهای هجانگار خود را برای نوشتن زبان ژاپنی ابداع کنند، به آموزش زبان چینی روی آوردند. در این عصر باسواد بودن، معادل چینی دانستن بود. در این دوران و ادوار بعدی، راه ورود واژههای چینی به ژاپنی هموار شد و هزاران واژه چینی وارد زبان ژاپنی گشت و بخش قابل توجهی از واژگان زبان ژاپنی را به خود اختصاص داد. در میان این وامواژههای چینی، طبیعتاً کلماتی بودند که از فارسی و سایر زبانهای ایرانی وارد چینی شده بودند.
اما شکل آوایی این کلمات و در پارهای موارد معنیشان در این انتقال جغرافیایی و در گذر زمان، دچار دگرگونی بسیار گشته اند. کلمات فارسی در ورود به زبان چینی، برای انطباق با الگوی واجی و نوایی چینی، به خصوص با ساخت هجایی آن، تحول فراوان یافته اند. بنابراین، دور از انتظار نیست که شکل آوایی کلمات خارجی در زبان چینی، چنان دگرگون شده اند، که گاهی فقط شباهت ناچیزی به شکل آوایی کلمه در زبان مبدأ دارند. مثلاً کلمه ایران را چینیها امروز [yilang] تلفظ میکنند.
در چینی باستان و میانه، کلمات بومی چینی، اغلب تک هجایی بودند و کلماتی میتوانستد دوهجایی باشند که آغازه، یا هسته + دنباله (rhyme) دو هجاشان، یکسان باشد. بنابراین برخی کلمات خارجی، پس از ورود به این زبان، با قواعد همگونی آغازه (Initial Harmonization) و یا همگونی انتها (Final Harmonization) به ساختهای قابل قبول چینی تبدیل شده اند. به جز این همگونیها، قواعد و محدودیت بسیاری در کار بودهاند تا تلفظ کلمات خارجی را به شکالی قابل قبول در زبان چینی بدل کنند.
بدین ترتیب مثلاً کلمه بربط فارسی با ورود به زبان چینی به biba یا pipa (琵琶) تبدیل شده است [۲].
همین واژهها پس از ورود به ژاپنی، با اینکه اغلب شکل نوشتاری خود را حفظ کرده اند، برای تطابق با ساخت واجی زبان ژاپنی، دوباره متحول شده اند و شکل جدیدی یافته اند. به عنوان نمونه، در مثال فوق، biba (琵琶) با ورود به ژاپنی، به شکل biwa درآمده است.
بیوا نام یکی از سازهای سنتی ژاپن است که در اصل، شکل دگرگون شده ساز ایرانی بربط بوده، که از مسیر جاده ابریشم و از طریق چین وارد ژاپن شده است.
از میان کلمات ژاپنی که ریشه فارسی دارند، علاوه بر کلمه بربط، میتوان به موارد زیر نیز اشاره کرد:
(ichijiku (無花果 “انجیر”
از کلمه انجیر [anji:r] فارسی. این کلمه فارسی در زبان چینی، با سه نگاره (کانجی) چینی 映日果 نوشته شده است که تلفظ این کلمه یعنی [ying jih kuo] را نشان میدادند که [kuo] به معنی میوه است. بعدها در زبان ژاپنی، با حفظ تلفظ، نگارههای دیگری برای این کلمه برگزیدند. نگارههایی که ژاپنیها،
ایچیجیکو (انجیر) را با آن مینویسند (無花果) به معنی میوه بدون گل است. زیرا میوه انجیر بدون گل دادن و حتی پیش از رویش برگ، بر درخت ظاهر میشود. ظاهراً درخت انجیر گیاه بومی منطقه آسیای صغیر بوده است و مردمان شرق دور از طریق ایرانیان با آن آشنا شده اند.
(shishi (獅子 “شیر”
از کلمه [še:r] فارسی میانه. کلمه شیر (حیوان درنده) فارسی، که در فارسی قدیم با یای مجهول تلفظ میشده است، پس از ورود به چینی با مضاعف سازی و همگون سازی به شکل [šizi] تلفظ شده و با نگارههای (獰猛) و بعدها (獅子) نوشته شده و با ورود به ژاپنی، به
شیشی بدل گشته است. امروزه ژاپنیها برای کلمه شیر از وامواژه [raion]، بر گرفته از lion انگلیسی استفاده میکنند. ولی کلمه [shishi] در صورتهایی مانند (ino shishi) به معنای “گراز” یا (shishi za) به معنی “برج اسد” باقی مانده است.
(budou (葡萄 “انگور”
از کلمه پهلوی [buda:wa] یا [buduwa] که ظاهراً باکلمه باده فارسی امروز همریشه است. این کلمه با ورود به چینی [putao] تلفظ شده و در ژاپنی به بودو تبدیل شده است. برخی نیز این کلمه چینی را از [ba:tak]، شکل قدیمی کلمه باده میدانند. شعرای قدیم ایران “باده” را از ریشه کلمه “باد” دانسته اند که احتمالاً صحت نداشته باشد.
باده را باد نام کرد استاد
زآنکه آبی بود لطیف چو باد. (شرفنامه منیری)
یا
ز باد نام نهادند باده را یعنی
چو باد صبح دمیدن گرفت باده بخواه . (ادیب صابر)
(hatankyou (巴旦杏 “بادام”
از کلمه فارسی بادام. تلفظ این کلمه در چینی [badan xing] است که [xing] به معنی “درخت میوه” است. امروزه
هاتانکیو کلمهای قدیمی در ژاپنی محسوب میشود و به جای آن، برای بادام، از وامواژه [aamondo] برگرفته از almond انگلیسی استفاده میکنند.
(mitsutasou (密陀僧 “اکسید سرب PbO”
از کلمه مُرداسنگ [murda:sang]، فارسی میانه. تلفظ این کلمه در زبان چینی [mituoseng] است. در لغتنامه دهخدا ذیل مدخل مرداسنگ آمده است:
مرداسنگ، مرداسنج، مردارسنگ، مرده سنگ، مراسنگ. جوهری باشد که از سرب سازند و در مرهمها به کار برند. معرب آن: مرداسنج. اکسید دو ظرفیتی سرب متبلور یا پروتو اکسید ازت به فرمول PbO می باشد. مرداسنگ در نقاشی به عنوان یکی از خشک کنندههای رنگهای روغنی مصرف می شود، و همچنین آن را در پزشکی، جهت شستشو و ضدعفونی کردن وسایل پزشکی، در ترکیب برخی صابونهای طبی مصرف میکنند، و نیز در برخی صنایع از جمله کوزهگری جهت تهیه لعاب روی کوزهها مورد استعمال دارد.
احتمالاً این ماده با همین نام و همین خواص و کاربرد از ایران وارد چین شده و از چین به ژاپن راه یافته است. امروزه با منسوخ شدن کاربردهای این ماده، کلمه
میتسوتاسو نیز در ژاپنی کارکرد محدودی پیدا کرده و بیشتر برای اشاره به آن، از نام شیمیایی ماده استفاده میشود.
واژههایی که از طریق زبانهای اروپایی وارد ژاپنی شدهاند
دسته دوم از واژههای فارسی در زبان ژاپنی، آن واژههایی هستند که در قرون متأخر، از طریق زبانهای اروپایی، بهویژه زبان انگلیسی وارد زبان ژاپنی شده اند. برخی از این واژههای در دوران عظمت تمدن اسلامی، مستقیماً یا از طریق زبان عربی وارد زبانهای اروپایی شده اند، برخی دیگر در عصر اعتلای امپراطوری عثمانی و سیطره آن بر بخشی از اروپا، از ترکی به این زبانها راه یافته اند و برخی دیگر، در زمان اشغال شبهقاره هند توسط بریتانیا، از زبان هندی به انگلیسی راه یافته اند و از این زبان به سایر زبانهای اروپا گسترده شده اند.
از این دسته واژهها در زبان ژاپنی میتوان نمونههای زیر را مثال زد:
( totan (トタン ” شیروانی، آهن گالوانیزه”
امروزه ژاپنی برای بام شیروانی خانه، از کلمه [totan yane] استفاده میکنند که [yane] به معنی بام است. برخی از آنها شاید بدانند که [totan] واژهای بیگانه است و شاید برخی اطلاع داشته باشند که این کلمه، از زبان پرتغالی وارد ژاپنی شده است. ولی مسلماً اغلب آنها نمیدانند که [totan] در اصل کلمهای فارسی است. [totan] شکل تغییر یافته واژه “توتیا” است که پرتغالیها، به همراه خود این کالا وارد ژاپن کرده اند. تلفظ این کلمه در زبان پرتغالی، [tutanaga] است که در ژاپنی به
توتان تبدیل شده است. در ذیل مدخل توتیا در دهخدا میخوانیم:
توتیا، بمعنی سنگ سرمه. اصل این لغت دودها بوده و توتیا معرب آن است. اُکسید روی که در کورههائی که روی و سرب را می گدازند حاصل می شود.
یکی از معانی واژه توتیا، اکسید روی بوده است که از آن برای اندود کردن آهن، به منظور حفاظت از خوردگی استفاده میشده است. توتیا به همین معنی، و نیز به معنی محصول این فرایند، یعنی آهن سفید (آهن گالوانیزه)، احتمالا از طریق زبان عربی وارد پرتغالی شده است و به واسطه تجار پرتغالی به ژاپن راه یافته است.
(bazaa (バザー “بازار”
بازار کلمهای فارسی است که در پهلوی [vacar] بوده است و در برخی گویشهای ایران نظیر گیلکی و نطنزی، هنوز به همان شکل “واچار” تلفظ میشود. این واژه امروزه وارد بسیاری از زبانهای دنیا شده است. در ترکی عثمانی (استانبولی)، روز یکشنبه را [pazar] میخوانند، از آن روی که این روز، روز برپایی بازار بوده است. “بازار” وارد زبان عربی نیز شده است و جمع مکسر “بیازره” هم برای آن ساخته شده است. “بازار” به گواه فرهنگهای ریشهشناسی ویکلی [۵] و کلین [۳] ، درسال ۱۵۸۸ از طریق زبان ایتالیایی [bazarra] وارد انگلیسی [bazaar] شده است و در قرن نوزدهم، از انگلیسی به ژاپنی رفته است.
(pisutachio (ピスタチオ “پسته”
کلمه فارسی پسته [pista] وارد زبان یونانی [pistakion] (به معنی درخت پسته) شده و از آنجا به لاتین [pistacium] راه یافته و از لاتین به ایتالیایی [pistacchio] رسیده و در سال ۱۵۹۸، وارد زبان انگلیسی [pistachio] شده است ونهایتاً از انگلیسی به بسیاری زبانها از جمله ژاپنی راه یافته است.
(kiosuku (キオスク “کیوسک”
ریشه این کلمه، واژه “کوشک” فارسی به معنای قصر و بنای بلند است. [kushk] فارسی وارد ترکی عثمانی [koshk] شده است و از آنجا به زبان فرانسه [kiosque] رسیده و به سال ۱۶۲۵ وارد زبان انگلیسی [kiosk] شده است و در این زبان، معنای فعلی خود (اتاق کوچک) را یافته و نخستین بار برای باجه تلفن (telephone kiosk) در سال ۱۹۲۵ استفاده شده است و ژاپنی نیز این واژه را از انگلیسی وام گرفته است. این کلمه در معنای جدید و با تلفظ انگلیسی مجدداً به فارسی نیز راه یافته است.
(kyaraban (キャラバン “کاراوان، خانه سیار که به انتهای خودرو میبندند”
ریشه این کلمه، واژه فارسی “کاروان” است که با معنای دسته مسافران در بیابان، در جریان جنگهای صلیبی، از فارسی [karwan] وارد زبان فرانسه قدیم [carouan] شده و از زبان فرانسه میانه [caravane] در سال ۱۵۸۸، وارد زبان انگلیسی [caravan] شده است و در قرن هفدهم در معنای درشکه مسقف به کار رفته است و در قرن بیستم، معنای فعلی خود را یافته است و به زبانهای مختلف دنیا از جمله به فارسی و ژاپنی صادر شده است.
(kaaki iro (カーキ色 “رنگ خاکی”
[iro] به معنای رنگ است و [kaaki] ریشه در کلمه فارسی خاک دارد. این کلمه در جریان اشغال هند توسط بریتانیا و در سال ۱۸۵۷، از زبان اردو [khaki] و برای اطلاق به رنگ لباس نیروی زمینی ارتش بریتانیا وارد زبان انگلیسی [khaki] شد وامروزه نیز بیشتر برای اشاره به رنگ پارچه یونیفورمهای نظامی به کار میرود و وارد برخی زبانها از جمله ژاپنی شده است.
(orenji (オレンジ “پرتقال”
از کلمه [orange] انگلیسی که خود ریشه در کلمه فارسی نارنگ دارد. [na:rang] فارسی در عربی به [naranj] بدل شده و از آنجا به لاتین [narancia] راه یافته و از لاتین به فرانسه قدیم [orenge] رسیده است و در سال ۱۳۰۰ میلادی وارد زبان انگلیسی شده است و ژاپنیها این کلمه را از انگلیسی وام گرفته اند و هم در معنای پرتقال و هم به شکل [orenji iro] به معنی رنگ نارنجی استفاده میکنند. تا پیش از ورود [orenji] به ژاپنی، ژاپنیها رنگ نارنجی را [kitsune iro] میگفتند که [kitsune] به معنی روباه است. عدهای بر آنند که حذف آوای /n/ از ابتدای این کلمه در زبان فرانسه، به این دلیل بوده است که گویشوران فرانسوی آن را با حرف تعریف زبان فرانسه (une narange) اشتباه گرفته اند.
(shooru (ショール “شال”
کلمه شال فارسی از زبان اردو [shal] وارد زبان انگلیسی [shawl] شده است و از انگلیسی به ژاپنی وارد گشته است. این کلمه از اردو، هندی، و سایر زبانهای هندوستان، وارد زبان روسی [shal] و بسیاری زبانهای دیگر نیز شده است.
(pashumina (パシュミナ “پشمینه، شال یا روسری پشمی”
این واژه نیز مانند شال، از کلمه فارسی [pashmina] با معنی پارچه مرغوب بافت کشمیر، از زبان اردو وارد انگلیسی [pashmina] شده و به ژاپنی نیز راه یافته است.
(pajama (パジャマ “پیژامه”
در دوران استعمار هند، مسلمانان هندوستان، ازار گشاد و راحتی را که بر تن میکردند [pajama] مینامیدند. انگلیسیها این لباس را به عنوان شلوار شب خود برگزیدند و آن را به همه دنیا شناساندند. اصل این کلمه “پاجامه” (جامه پا) فارسی بوده است که در سال ۱۸۰۰از هندی وارد زبان انگلیسی [pyjamas] شده و بعدها املای آن در انگلیسی آمریکایی به [pajamas] بدل گشته است. این واژه از انگلیسی به بسیاری از زبانهای دنیا از جمله ژاپنی راه پیدا کرده است و ما ایرانیها نیز آن را با تلفظ “پیژامه” از زبان فرانسه وام گرفتهایم.
(pirafu (ピラフ “نوعی غذا با برنج و گوشت و سبزیجات”
ریشه این کلمه، واژه فارسی “پلو” است. در تعریف پلو در دهخدا آمده است: “طعامی است که از برنج کنند و در آن گوشت و کشمش و خرما و مانند آن با ادویه کنند و آن را اقسام است”. پلوی فارسی با تلفظ قدیمی [pilaw] در دوران عثمانی وارد زبان ترکی [pilav] شده است و از آنجا به زبانهای اروپایی از جمله انگلیسی [pilaf] و فرانسه [pilaf] راه یافته است. [pirafu] امروز به عنوان غذایی خاورمیانهای در ژاپن شناخته میشود.
(tafuta (タフタ “تافته، نوعی پارچه نازک براق”
از [tafuta] برای دوخت لباسهای زنانه و همچنین تهیه روبان استفاده میشود. واژه فارسی تافته [ta:fta] از طریق زبان ایتالیایی [taffeta] وارد زبان فرانسه [taffetas] شده و از آنجا به انگلیسی [taffeta] نیز راه یافته است. اما ظاهراً ژاپنیها این واژه را از زبان فرانسه وام گرفته اند. این کلمه در زمانهای مختلف و در زبانهای گوناگون، برای اطلاق به انواع متفاوتی از پارچه به کار رفته است.
(jasumin (ジャスミン “گل یاسمن یا عصاره آن”
از کلمه فارسی [yasmin] که به عربی [yas(a)min] راه یافته و از آنجا وارد زبان فرانسه میانه [jessemin] شده و از فرانسه [jasmin] در سال ۱۵۷۸، به انگلیسی [jasmine] راه یافته است. چینیها نیز این کلمه را [ye xi meng] تلفظ میکنند و با نگارههای (耶悉茗) مینویسند. ژاپنیها تا پیش از ورود [jasmine] از انگلیسی، برای نوشتن این کلمه از این سه نگاره چینی استفاده میکردند.
(kyabia (キャビア “خاویار”
این کلمه را ژاپنیها احتمالاً از زبان ایتالیایی [caviare] گرفتهاند که ظاهراً از زبان ترکی به ایتالیایی راه یافته است. نیز این واژه از ایتالیایی وارد فرانسه [caviar] و در سال ۱۵۶۰، وارد انگلیسی [caviar] شده است. خاویار در فارسی با [kha:ya] و فارسی میانه [khayag] به معنی
تخم همخانواده است. محتملاً ریشه این کلمه در فارسی باستان [qvyaka*] بوده است که زبانشناسان تاریخی معتقدند از صورتهای [owyo*] یا [oyyo*] در هند و اروپایی مادر به معنی
تخم، به فارسی به ارث رسیده است.
پینوشت:
الف) دو واژه اخیر با تذکر ارزشمند دوست بزرگوارم آقای دکتر سهراب آذرپرند به این مجموعه اضافه شد.
ب) وجود علامت * در کنار یک صورت تاریخی بدین معناست که آن صورت در متون تاریخی موجود نیست و متخصصان زبانشناسی تاریخی-تطبیقی، با بازسازی تاریخی دست به ساخت آن زده اند.
ج) در واجنویسی این مقاله، از [x] برای نشان دادن همخوان سایشی کامی در چینی استفاده شده است که به لحاظ ادراکی به صدای “ش” در فارسی شبیه است. برای جلوگیری از ابهام، صدای “خ” فارسی، با [kh] نشان داده شده است.
د) بحثی در بخش پیام ها در باب اینکه «جا داشت چرند پرند را هم می نوشتی که ژاپنی ها می گویند チャランポラン» پیش آمد که به پیشنهاد خوانندگان پاسخ آن در متن نیز می آید:
اما [ちゃらんぽらん] ژاپنی هیچ ارتباطی به چرند و پرند فارسی ندارد و صرفاً یک شباهت تصادفی است.
[charanporan] ژاپنی، به گواه فرهنگهای ریشهشناسی، شکل تغییر یافته [charahora] است که [chara] به معنی (حرف دروغ یا بیمعنی)، و [hora] نیز که در اصل نام گیاهی است، مجازاً به معنی (اغراق کردن و دروغ گفتن) است. از کلمه [chara] کلمات [charakin] و [charakura] نیز ساخته شده اند که میتوانید در فرهنگهای لغت پیگیری کنید.
با یک بار رجوع به فرهنگ لغت کوجی ان [広辞苑] که در هر کتابخانه ژاپنی یافت میشود، متوجه میشوید که این کلمه ژاپنی است و شباهت آن با “چرند و پرند” فارسی، جزو شباهتهای تصادفی بین زبانها به شمار میآید.
از این قبیل شباهت های تصادفی بین کلمههای هر دو زبان فرضی، قطعاً یافت میشود. مثلاً ضمیر ژاپنی [anata] که [anta] هم تلفظ میشود، همآوا و کاملاً هممعنی با ضمیر انت عربی است و مثالهای مشابه بسیار.
این شباهتهای تصادفی گاهی برخی را در قضاوت در مورد وامواژه بودن یا رابطه خانوادگی بین زبانها به اشتباه میاندازد. بسیاری از ایرانیهایی که در ژاپن زبان ژاپنی را فراگرفته اند، بهویژه کسانی که به عنوان نیروی کار به این کشور آمده اند، کلماتی مثل [charanporan] و چند کلمه دیگر را به اشتباه از ریشه فارسی میدانند. برخی ژاپنیها نیز که سابقه حضور در ایران را داشته اند، همین اشتباه را مرتکب شده اند.
در مورد شباهتهای آوایی و معنایی بین زبانها باید بسیار با احتیاط بود و صرفاً به آرای زبانشناسان تاریخی-تطبیقی رجوع کرد.