بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > تاریخ

تاریخ تمامی مباحث مربوط به تاریخ ایران و جهان در این تالار

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 11-03-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض سفر ناصرالدین شاه به اروپا

سفر ناصرالدین شاه به اروپا

نگاه اجمالی

ناصرالدین شاه اولین پادشاه ایرانی است که به اروپا سفر کرد. این سفر به اصرار صدراعظم ناصرالدین شاه ، میرزا حسن خان شیرازی و با هدف دیدار از اروپا و مخصوصاً بریتانیا صورت گرفت. هزینه این سفر را بارون رویتر « Barron Roiter» در قبال امتیازاتی که گرفته بود تامین نمود.


هدف ناصرالدین شاه از سفر

ناصرالدین شاه برای جلب دوستی انگلیس و از آنجا که می‌خواست مراحل مترقی تمدن را بنگرد تصمیم گرفت شخصاً به اروپا سفر کند. اما وی بیشتر در مورد جلب سرمایه‌های بریتانیا بود زیرا پیش‌بینی می‌کرد از این راه سود کلانی نسیب وی می‌شود. همچنین حس کنجکاوی کودکانه‌ای نسبت به اروپا داشت، اروپایی که هندوستان را در خیال ایرانیان به صورت سرزمین شگفتیها و ثروتها در آورده است. از دیگر دلایل سفر وی به اروپا آن بود که از بریتانیا تضمین تمامیت ایران را که به واسطه اقدامات اخیر روسها در ماورای خزر مورد تهدید شده بود بدست آورد.


ناصرالدین شاه در روسیه

توقف شاه در روسیه مشتمل بر دو بخش بود، یکی عبارت بود از مشاهده صحنه‌های باشکوه و لذت بخش که جنبه اجتماعی داشت و دیگری بسیار ناگوار و واجد جنبه فردی. جامعه روسیه در عین آنکه از ناصرالدین شاه پذیرایی کرد وی را ریشخند نمود. وزیر جنگ روسیه درباره آیین برخوان نشستن او نوشت: «چنین می‌نماید که سلطان ایران کاملاً نسبت به آداب اروپاییان بیگانه است، ما باید تعلیم و تربیت او را از اول شروع کنیم و حتی به او یاد دهیم که چگونه بر سر میز غذای اروپائیها بنشیند.»

ناصرالدین شاه در مذاکره ارتش با گورچاکف «Gorchakov» صدراعظم روسیه اظهار داشت که کشور او بدون راه آهن نمی‌تواند زیست کند و لازمه این کار این است که با کمپانی‌های دیگر قراری گذاشته شود. دیپلمات روسیه فرصتی را که پیش آمده بود از دست نداد و یکی از ژنرالهای بازنشسته روس را به وی معرفی کرد و خواست که شاه ایران در جهت ساختن راه آهن با او قراردادی امضا نماید بدین گونه با ادای چند کلمه شاه پذیرفت که به یکی از اتبای روس امتیازی بدهد. گورچاکف از این پیروزی آسان بر خود می‌بالید.


ناصرالدین شاه در انگلستان

دولت انگلیس که به تهدید روسها در آسیای میانه توجه داشت امیدوار بود که با ایران روابط نیکوتری برقرار نماید از این رو شاه ایران را با جلال و شکوه استقبال کردند و «پرنسس آو ویلز» «Prince of wales» مهماندار اصلی او شد. شاه در کاخ وینزر «Windsor» به دیدار ملکه ویکتوریا رفت. ملکه ویکتوریا که به مناسبت واقعه مهم روز حالتی عصبی داشت در پای پلکان قصر به وی خوشامد گفت. ناصرالدین شاه از دست ملکه نشان بازوبند را دریافت داشت و وی نیز نشان شیر و خورشید را به ملکه داد.

میرزا حسن خان شیرازی صدراعظم ناصزالدین شاه در تلاش بود تا نوعی ضمانت از انگلستان برای تمامیت ارزی ایران بگیرد. اما سیاستمداران ایران نتوانستند درک کنند که هیچ قراری درباره تمامیت ارضی ایران بین روس و انگلیس وجود ندارد و نتیجه مذاکرات در انگلستان چندان رضایت بخش نبود. مصالح بریتانیا در ایران با ناخرسندی روسیه مغایرت داشت و لذا بریتانیا هیچ تعهدی به گردن نگرفت.


بازگشت ناصرالدین شاه

ناصرالدین شاه در بازگشت می‌بایست بار دیگر از خاک روسیه بگذرد. در تهران توطئه کرده بودند که میرزا حسن خان را از کار برکنار کنند و امتیاز رویتر را ملغی نمایند و در مرکز توطئه انیس الدوله همسر سوگلی شاه قرار داشت که کمترین توجهی به وطن پرستی و سیاست نداشت و فقط می‌خواست از صدراعظم که باعث شده بود وی در سفر به اروپا از مسکو بازگردد. انتقام بگیرد. روحانیون و سفارت روس هم به این توطئه دامن می‌زد. از طرفی شاهزادگان هم در پشت این توطئه بودند. ناصرالدین شاه که نمی خواست با قسمت مهمی از طبقه حاکمه در افتد به محض ورود به تهران شغل صدراعظمی را حذف کرد و صورتی از وزیران منتشر نمود که در آن نام میرزا حسن خان دیده نمی‌شد.


منابع

روس و انگلیس در ایران : فیروز کاظم زاده ، نشریهای کتابهای حبیبی ، چاپ اول
ایران در دوره قاجاریه : علی اصغر شمیم ، انتشارات علمی و فرهنگی
تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس : محمود محمود ، انتشارات اقبال
تاریخ ایران : حسن پیر نیا ، نشر خیام

__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 08:31 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها