بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 01-18-2010
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض عشق و عرفان







عرفان دانشی است که موضوع آن معرفت خداوند و راه‏های نیل به آن است. و به

عبارتی، شناخت خداوند در درون خویش و تسلیم شدن به او و عشق ورزیدن به او با عقل و دل و جان می‌باشد.

عرفان در اصطلاح عبارت است از معرفت قلبی که از طریق کشف و شهود, نه بحث و

استدلال , حاصل می‌شود و آن را علم وجدانی هم می‌خوانند. کسی را که واجد مقام عرفان است عارف گویند.

از نگاهی دیگر عرفان نه علم است نه تکنیک عرفان طرز نگاه به خود به آفریننده و جهان

دور و بر است.و در یک جمله عرفان قدرت تجزیه و تحلیل و برداشت از جهان درون وبرون

و دیروز و امروز و فرداست هر قدر این نگاه را درونی تر و بدون سفسطه و بازی با

کلمات ارج نهیم وبشناسانیم و حد و مرزی برای آن چه از نظر جنسیت و دین و جغرافیا

و سواد و سن قائل نشویم که در اصل نیز بر این موضوع مترتب نیست آنرا رواج داده‌ایم.

عرفان از نظر لغوی به معنی شناختن، شناسایی و آگاهی است. عرفان یعنی شناخت

خداوند.عرفان علمی است جهت شناختن حق تعالی و اسما و صفات او. شناخت خداوند

به دو روش ممکن می‌شود. یکی به روش استدلال یعنی از اثر پی به وجود موثر بردن و

از صفات به ذات پی بردن که علما به این روش عمل می‌کنند.وروش دیگر صاف و خالص

نمودن باطن و روح می‌باشد که این، روش اولیا و عارفان می‌باشد.اجرای این روش فقط

از طریق اطاعت و عبادت قلبی است.عرفا اعتقاد دارند که برای رسیدن به حقیقت عارف

باید مراحلی را سپری نمایدتا نفس به اندازه ظرفیتش از حق آگاه شود. مبنای کار عرفا

کشف و شهود و سیر می‌باشد.*

__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #2  
قدیمی 01-18-2010
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض تعریف عرفان و تصوف از دیدگاه شیخ بهایی

«ابولفضائل» شیخ بهایی در کتاب کشکول می‌نویسد: تصوف علمی است که در آن از

ذات احدیّه و أسماء و صفاتش از آن حیث که رساننده مظاهر منسوباتش به ذات اویند، بحث می‌کند.

مسائل تصوف، نحوه صدور کثرت از ذات احدی و نحوه رجوع کثرت به ذات و بیان مظاهر

اسمای الهی و نعوت رباّنی و کیفیّت رجوع اهل الله و نحوه سلوک و مجاهدات و

ریاضاتشان و بیان نتیجه هر یک از اعمال و اذکار در دنیا و آخرت بر وجه ثابت در نفس

الامر است. مبادی تصوف شناخت حدّ و تعریف و غایت آن و اصطلاحات قوم را در این علم دانستن است.

__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 01-18-2010
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض عرفان و صوفي گري و عشق

در حقیقت خود صوفیان آغازی برای صوفی گری و درویش مسلکی خود قایل نیستند و

چنانچه در اشعار بزرگان این مسلک آمده آنها پیدایش این تفکر و یا بقولی اعتقاد قلبی

خود را از زمان پیدایش جهان و یا قبل از آن هنگام پیدایش آدم (به تعبیر قرآن)

می‌دانند.به تعبیر دیگر آنها رابطه بین خود و خدا را عشق حقیقی نامیده و آغاز آن را با

خلق بشر همراه می‌دانند.

آدم نبود و من بدم...

از ازل پرتو حسنش ز تجلی دم زد *** عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند *** گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

پیش از آن کادم نبود و نام آدم کس نبرد *** در دماغ عاشقان بودست ازین سودا خمار

مطلب طاعت و پیمان ز من باده پرست *** که به پیمانه کشی شهره شدم روز الست

من هماندم که وضو ساختم از چشمه عشق *** چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست

و....
فی الواقع معنای این تفکر این است که عشق از موهبات و نعمات غیر مادی است که

در خلقت بشر وجود دارد و بهترین حالت ممکن آن هنگامیست که صرف خالق این

عشق و بشر گردد مانند رابطه زیبایی و هنر و هنرمند.

به دلایل ذکر شده نمی‌توان تاریخ دقیقی جهت پیدایش یا شکل گیری جریان تصوف یا

همان عرفان قایل شد چرا که در مسیر تاریخ با نامهای گوناگون ولی هسته و معنایی

ثابت حرکت نموده‌است و همیشه کسانی که انگیزه کشف ناشناخته‌ها را در وجود خود

داشته‌اند آنرا در هر جا و مکانی پیدا نموده‌اند.متاسفانه اندیشه‌های مغرضانه و قدرت

طلب در طول تاریخ بدلیل اینکه این مسلک انسان را به سوی آزادگی و آگاهی راهنمایی

می‌کند همواره نگران بوده و سعی در تخریب آن با روشهای گوناگون کرده‌اند مانند

نسبت دادن صوفیه به جریانهای خارجی یا اتفاقات تاریخی تا بتوانند علتی و آغازی جهت

پیدایش آن پیدا کنند لذا هیچگاه موفق به این کار نشده‌اند زیرا همانطور که ذکر شد

نعمت غیر مادی و معنوی در هر جا و در هرکس می‌تواند بروز کند بطور مثال که افکار

مولوی و دیگر بزرگان عرفان و تصوف شرقی را در آثار جدید عرفان غربی یا سرخپوستی

پائولو کوئلیو و یا دروس دانشگاه‌های معتبر جهان هم دید.


یکی‌ از ترانه‌هایی‌ که‌ پائولو کوئلیو سروده‌ است‌:

من‌ ده‌ هزار سال‌ پیش‌ به‌ دنیا آمدم‌.
روزی‌، درخیابان‌، درشهر،
پیرمردی‌ را دیدم‌، نشسته‌ برزمین‌،
کاسه‌ی‌ گدایی‌ درپیش‌، ویولونی‌ در دست‌،
رهگذران‌ باز می‌ماندند تا بشنوند،
پیرمرد سکه‌هارا می‌پذیرفت‌، سپاس‌ می‌گفت‌،
و آهنگی‌ سرمی‌داد،
و داستانی‌ می‌سرود،
که‌ کمابیش‌ چنین‌ بود:
من‌ ده‌ هزار سال‌ پیش‌ به‌ دنیا آمدم
و دراین‌ دنیا هیچ‌ چیز نیست
که‌ قبلا نشناخته‌ باشم‌.


از بزرگان صوفیه نظیر شیخ ابوالحسن خرقانی نیز در مورد ریشه عرفان تحقیق کرده و

متوجه شده که عرفان، در گذشته، یعنی قبل از اسلام هم در شرق وجود داشته ولی

به لحاظ سند نتوانسته ریشه‌های عرفان قبل از اسلام در ایران را پیدا کند شیخ

ابوالحسن خرقانی توجهی به کیش زرتشتی نداشته‌است و مسلما پیدا کردن ریشه‌های

عرفان، در ایران، قبل از اسلام، بایستی کیش زرتشتی را هم در نظر گرفت.
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 01-18-2010
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض عشق

عشق است، كه دریایی است بی‌كران، موضوعی كه هر چه درباره آن گفته آید، كم و
ناچیز خواهد بود.

چنان‌كه مولوی علیه‌الرحمه می‌گوید:

هر چه گویم عشق را شرح و بیان/ چون به عشق آیم خجل باشم از آن


به هر حال در این بحث، طبعاً نخستین سوال باید این باشد كه: عشق چیست؟ اكثراً

عشق را محبت و دلبستگی مفرط و شدید معنی كرده‌اند. گویا عشق از «عشقه» آمده

است كه گیاهی است، چون بر درختی پیچد، آن را بخشكاند و خود سرسبز بماند.(1) از

دیدگاه ماتریالیستها، روانشناسان و پزشكان، عشق نوعی بیماری روانی است كه از

تمركز و مداومت بر یك تمایل و علاقه طبیعی، در اثر گرایشهای غریزی، پدید می‌آید،

چنان‌كه افراط و خروج از حد اعتدال در مورد هر یك از تمایلات غریزی، نوعی بیماری است.


اما از دیدگاه عرفا، عشق یك حقیقت و یك اصل اساسی و عینی است ولیكن این

حقیقت عینی به سادگی قابل تعریف نیست. این دشواری تعریف و تحدید به این دلیل است كه:


اولاً، عشق چنان‌ كه گفتیم یك حقیقت عینی است در نهایت وسعت و عظمت، و لذا این

حقیقت عظیم در ذهن محدود ما نمی‌گنجد و این تنها عشق نیست، بلكه حقایق بزرگ

دیگر نیز- از قبیل هستی، وحدت و غیره- در ذهن ما نمی‌گنجد. شعار اسلامی ما، الله

اكبر، بدین گونه تفسیر شده است كه خداوند بالاتر از آن است كه در وصف گنجد. چه

وصف ما محصول ذهن ماست و ذهن ما فقط چیزهایی را درمی‌یابد و می‌تواند توصیف

كند كه قابل انتقال به ذهن ما باشند و متأسفانه، همه چیز قابل انتقال به ذهن ما

نیست. ما در دو مورد كاملاً متضاد مجبوریم در ذهن خود چیزی بسازیم چون از واقعیت،

چیزی به ذهن ما نمی‌آید و آن دو مورد عبارتند از:

1- عدم
2- وجود

__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 01-18-2010
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض من به گوش خود از دهانش دوش/ سخنانی شنیده‌ام كه مپرس!

[IMG]http://*****************/7/1263838372.jpg[/IMG]



آن شنیدن برای حافظ یك تجربه است كه به تعبیر در نمی‌گنجد. عین‌القضات میان علم

معمولی و معرفت شهودی این فرق را مطرح می‌كند كه حقایق قلمرو عقل و علم با

زبان قابل بیان هستند و به اصطلاح تعبیرپذیرند، اما حقایق قلمرو تجربه به بیان درنمی‌آیند.






و از اینجاست كه مولوی می‌گوید:

گرچه تفسیر زبان روشنگر است/ لیك عشق بی‌زبان روشن‌تر است

و اگر بكوشیم تجربه‌های بزرگ را به مرحله تعبیر بیاوریم، تنها از راه تشبیه و تمثیل و

اشاره و ایما ممكن است و لذا حقایق قرآنی را در قالب الفاظ، مثلی می‌دانند از آن

حقایق والا كه با قبول تنزلات مختلف و متعدد، به مرحله‌ای رسیده كه در قالب الفاظ

چنان ادا شده كه در گوش انسان معمولی جا داشته باشد. اما این مراتب به هم

پیوسته‌اند و انسانها با طی مراتب تكاملی در مسیر معرفت می‌توانند از این ظاهر به آن

باطن و بلكه باطنها دست یابند و همین نكته اساس تفسیر و تأویل آیات قرآن كریم است.

اما پیش از سیر در مدارج كمال نباید انتظار درك حقایق والا را داشته باشیم. با توجه به

نكات مذكور، تعریف عشق مشكل و دشوار است ولیكن خوشبختانه حقیقتهای بزرگ كه

در تعریف و تحدید نمی‌گنجند غیرقابل شناخت نیستند. بلكه این حقایق والا، از هر چیز

دیگر روشن‌تر و آشكارترند و هر كسی كه بخواهد، مستقیماً می‌تواند با آن حقایق ارتباط

برقرار كند اما بی‌واسطه، نه با واسطه كه:

آفتاب آمد دلیل آفتاب/ گر دلیلت باید از وی رخ متاب

و عشق هم آن حقیقت والایی است كه از سودایش هیچ سری خالی نیست و چنان‌كه

خواهد آمد، یك حقیقت جاری و ساری در نظام هستی است و نیازی نیست كه عشق را

با غیر عشق بشناسیم كه حقیقت عشق، همچون حقیقت هستی، به ما از رگ گردن

نزدیكتر است. به همین دلیل انتظار نداریم كه با مفاهیم ذهنی درباره حقیقت عشق،

مشكلی را آسان كنیم یا مجهولی را معلوم سازیم كه این در حقیقت با نور شمع به

جستجوی خورشید رفتن است.



__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 01-18-2010
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض نقش عشق در عرفان اسلامی

نقش عشق در عرفان اسلامی




عشق در عرفان اسلامی، از جهات مختلف، به عنوان یك اصل، مورد توجه قرار می‌گیرد كه اهم آنها عبارتند از:

الف- نقش عشق در آفرینش:

از دیرباز میان متفكران این سوال مطرح است كه انگیزه آفرینش چیست؟ جمعی در

آفرینش جهان برای خدا انگیزه و اهدافی عنوان كرده‌اند و جمعی داشتن غرض و انگیزه

را نشان نقص و نیاز دانسته و خداوند را برتر از آن می‌دانند كه در آفرینش غرض و هدفی را دنبال كند.



عرفا، در مقابل این پرسش، عشق را مطرح می‌كنند و همچون حافظ برآنند كه:

طفیل هستی عشقند آدمی و پری...

از نظر عرفا، جهان برای آن به وجود آمده كه مظهر و جلوه‌گاه حق بوده باشد. در یك

حدیث قدسی آمده كه حضرت داوود(ع) سبب آفرینش را از خداوند پرسید. حضرت حق

در پاسخ فرمود: «كنتُ كنزاً مخفیاً لااُعرفُ فاحببتُ انْ اُعرف فخلقتُ الخلقَ لكی اعرف«

گنج نهانی بودم كه دوست داشتم شناخته شوم، پس آفریدگان را آفریدم تا شناخته شوم.


__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear
پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 01-18-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض عشق

ممنون آريانا جان بسيار زيبا بود ...


هر چه گويم عشق را شرح و بيان
چون به عشق آيم خجل باشم از آن
گرچه تفسير زبان روشن گر است
ليك عشق بى زبان روشن‏تر است
چون قلم اندر نوشتن مى‏شتافت
چون به عشق آمد قلم بر خود شكافت
عقل در شرحش چو خر در گل بخفت
شرح عشق و عاشقى هم عشق گفت


از عشق چه توان گفت که نه گفتنی است و نه شنيدنی! ذوقی است چشيدنی و يافتنی است نه يافتن مصطلح !

بلکه آمدنی است و آنگاه است که عاشق بدنبال يافتن اشارات و بشارات معشوق با قدم سر ! راه می پيمايد و هرگز به هيچ چيز

جز ساحت مقدس معشوق نمی انديشد.

که عاشقی فرموده است: گر عشق نباشد به چه کار آيد دل

اين عشق به تعبير اهل دل می تواند از عشق مجازی شروع شده و تا به عشق حقيقی ادامه يابد يا
به بيانی می گويند عشق زمينی پلی است برای رسيدن به عشق آسمانی...

که آنهم باز در خانه دل عاشق قرار دارد:

آسمانهاست در ولايت جان
کار فرمای هر دو جهان


و بايد به اين نکته توجه شود که اگر جامعه ای هر چه از اين عشق های زمينی و آسمانی در آن زياد باشد و از جوانان تا پيران اين عشق با هر دو نوعش در آنجا پادشاهی نمايد آن جامعه صد در صد و بی گمان سير کمال در تمام ابعاد را طی خواهد کرد وبزرگترين دست آورد اين موهبت امنيت و آرامش در بين افراد آن جامعه خواهد بود....



بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم


...
..
.
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 01-18-2010
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض عشق در پرستش

عشق در پرستش


عرفا با گروههای فكری دیگر، در روش شناخت و ابزار شناخت فرق دارند به این معنا كه

در كنار عقل، بصیرت را مطرح می‌كنند و رسیدن به بصیرت و معرفت را نتیجه مجاهده و

ریاضت می‌شمارند. اما در جنبه عبادت و پرستش نیز خود را از عابدان و زاهدان، در

چگونگی و اهداف عبادت، جدا می‌دانند. اینان عابدان و زاهدان را سوداگرانی می‌شمارند

كه عبادت را به خاطر اجر و پاداش، انجام می‌دهند با این تفاوت كه عابدان، هم دنیا را

می‌خواهند و هم آخرت را و زاهدان از دنیا چشم می‌پوشند و تنها آخرت را می‌خواهند.

اما عارفان، خدا را نه به خاطر دنیا و آخرت بلكه بدان جهت می‌پرستند كه او را دوست

می‌دارند.

چنان‌كه از مولای متقیان علی(ع) نقل شده كه: «ما عبدتك خوفاً من نارك و لا

طمعاً فی جنتك لكن وجدتك اهلاً للعبادة فعبدتك.»

تو را نه از بیم دوزخ، و نه به طمع بهشت می‌پرستم، بلكه از آن جهت كه
شایسته پرستش هستی می‌پرستمت.



در متون عرفانی هم از رابعه نقل است كه می‌گفت:

«الهی، ما را از دنیا هر چه قسمت كرده‌ای، به دشمنان خود ده. و هر چه از آخرت

قسمت كرده‌ای، به دوستان خود ده، كه مرا تو بسی.

و

خداوندا، اگر تو را از بیم دوزخ می‌پرستیم، در دوزخم بسوز و اگر به امید بهشت

می‌پرستیم، بر من حرام گردان. و اگر تو را برای تو می‌پرستیم، جمال باقی دریغ مدار.»

__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear
پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 01-18-2010
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض عشق و جهان اطراف ما از ديدگاه عرفا

عشق


عرفا ذات حضرت حق را معشوق حقیقی می‌دانند و آفرینش را جلوه‌گاه و

مظهر آن معشوق، طبعاً همه جهان و جهانیان را دوست خواهند داشت.


چنان‌كه سعدی می‌گوید:

به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست/ عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست

از دیدگاه عرفا همه عالم «او» ست، نه «از او» چنان‌كه جامی گوید:

تو را ز دوست بگویم حكایتی بی‌پوست/ همه ازوست وگر نیك بنگری همه اوست



[IMG]http://*****************/7/1263833029.jpg[/IMG]
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear
پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 01-18-2010
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض عشق و شوق و اشتیاق

عشق و شوق و اشتیاق


عشق به كمال در موجودات یك حقیقت ذاتی و عمومی است. این كمال

اگر بالقوه باشد، عشق با شوق همراه خواهد بود و اگر بالفعل بوده باشد، در آن صورت

عشق بدون شوق خواهد بود. با این لحاظ در جهان ماده، كه كمال موجودات هرگز

صورت فعلیت كامل پیدا نمی‌كند، عشقها همیشه همراه با درد و رنج عاشق خواهد شد.

پس در جهان ماده عشق همیشه با درد و رنج همراه است.

بنابراین، شوق مانند عشق عمومیت و سریان نخواهد داشت.

و اما اشتیاق عبارت است از: حالتی كه پس از وصول به معشوق حاصل می‌شود. در

صورتی كه شوق، به پیش از وصول مربوط است و این اشتیاق عبارت است از تلاش

عاشق برای رسیدن به نهایت اتحاد و فنا در معشوق.

عرفای بزرگ گفته‌اند: «شوق

با دیدار خاموش می‌شود، اما اشتیاق فزونی می‌گیرد

حضرت مولانا در اين باب چنين گفته :

تا تو مشتاقی بدان کاین اشتیاق تو بتی است
چون شدی معشوق از آن پس هستیی مشتاق نیست




__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 10:26 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها