بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > فرهنگ

فرهنگ تمام مباحث مربوط به فرهنگ در این بخش

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 02-11-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض خرافات، کج روی اندیشه

خرافات، کج روی اندیشه




شاید خرافات به عنوان یك پدیده مصنوع دست بشر، تنها معضلی باشد كه برغم تغییر و تحولات و رشد و توسعه جوامع هنوز به حیات خود ادامه می‌دهد و نه تنها از شدت آن در قرن بیست و یكم كاسته نشده بلكه به نظر می‌رسد روز به روز طرفدارانش نیز زیاد شده اند. حوزه‌اشاعه خرافات و توسعه فرهنگ مربوط به ‌آن برغم تصور عامه،تنها محدوده اعتقادات را در بر نمی‌گیرد بلكه دامنه نفوذ اندیشه و رفتارهای خرافی گاه تا حد بی‌نهایت در زندگی بشر پیش رفته است. براساس بررسی‌هایی كه توسط برخی موسسه‌های مهم پژوهشی انجام شده، به‌جرات می توان گفت كه "خرافات " در تمام زمینه‌های زندگی بشر نضج گرفته و هیچ یك از دستاوردهای مادی و معنوی در جهان‌هستی مصون از آسیب‌های این پدیده نمانده‌اند.
اعتقاد به‌آنچه كه واقعیت ندارد و فرار از آن‌چه كه واقعیت دارد به عنوان یكی از مهمترین شاخص‌های خرافات بشمار می‌رود.
توسل به رمالان و پیش گویان و طلب كمك كردن از موجودات غیر ملموس و نگاه كردن به رمل و اضطرلاب تنها گوشه‌ای از خرافات در میان مردم جهان بشمار می رود. امروزه خرافات به‌حدی در باورهای مردم و اقوام گوناگون رسوخ كرده و خود را چنان با آیین‌ها و شعائر حقیقی یك شكل و هم‌قواره كرده كه تمیز و تشخیص آن بسیار مشكل و بعضا حتی غیر ممكن می‌نماید تا حدی كه عده‌ای زندگی بدون پایبندی به خرافت خودساخته را محال می‌پندارند.

عقل و اندیشه ابزارهای كارآمدی هستند كه موقعیت انسان را در عالم هستی مشخص می‌كنند و اگر انسان نتواند به نحو نیكو از این دو استفاده كند برای مقابله با ناتوانی خود در برابر موجودات دیگر ناچار متوسل نیروهای مافوق تصور و پدیده‌های خرافی خواهد شد كه تمامی مصنوع دست خود او هستند.


متاسفانه بسیاری از مردم، اعتقادی به "خرافی" بودن برخی اعتقادات خود ندارند و در برخی‌اوقات حتی باورهای خرافی خود را مقدم بر باورهای اصولی دانسته و تبعیت پذیری ویژه‌ای‌از تعالیم‌خرافی و فرهنگ مربوط به آن در زندگی روزمره خود دارند. هستند كسانی كه با مطالعه و برداشت‌های صحیح در تشخیص باورهای درست از باورهای غلط موفق عمل كرده‌اند اما باید پذیرفت كه نفوذ اندیشه‌های خرافی در بسیاری از جوامع تاحدی است كه تشخیص آن‌ را بسیار سخت كرده است.

برخی از متفكران و روان‌شناسان در زمینه شناخت "خرافات" تاحدی پیش رفته‌اند كه دچار نوعی وسواس و افراط شده بطوری كه هرگونه پایبندی به سنت‌ها و آیین‌های كهن اجتماعی را نیز (به اشتباه) به دیده خرافات می‌نگرند. در مقابل برخی نیز رویه اعتدال و مدارا در پیش گرفته و اعتقاد دارند كه اساسا خرافاتی وجود ندارد و انسان‌ها بر اساس نیاز و با علم به این كه نیرویی مافوق آن‌ها وجود دارد به اشیا و فرهنگ‌های فرادستی روی می‌آورند. در برخی از جوامع صنعتی از جمله كشورهایی مانند ایتالیا، یونان، كشورهای‌آفریقایی و آمریكای‌لاتین و حتی كشورهای صنعتی مانند آمریكا و ژاپن، گسترش پدیده‌های انحرافی و تمسك به عقاید خرافی به حدی است كه حتی اقشار روشنفكر و تحصیل كرده نیز بدون اینكه اعتقاد محكمی به ساختار این پدیده داشته باشند در بسیاری از موارد در مقابل "خرافات" یك تابع محض هستند. در دسته‌بندی خرافات می‌توان به برخی از باورهای رایج در آیین و سنت ها اشاره كرد و برخی از نشانه‌های خرافات را نیز می‌توان در امور مربوط به دین و اعتقادات مذهبی جستجو كرد.



در همه این موارد یك نكته روشن و واضح وجود دارد و آن هم "جهل" به برخی از ناشناخته ها، ناگفته و نادیده‌ها است. دربرخی از موارد عقاید خرافی در ستیز بامخالفان و دشمنان بخصوص در عرصه دین و فرهنگ طرح شده است و در پاره‌ای از موارد دیگر نیز برای فرار از واقعیت‌ها بوده است.


پیروان برخی از مذاهب و مسلك‌ها برای سركوب ادیان و مذاهب دیگر غالبا به طرح موضوعات خرافی روی می‌آورند و با بزرگنمایی برخی پارامترهاو باورها و یا بابرگزاری برخی آیین‌های مضحك، سعی در تخریب چهره رقیب داشته و دارند. به سخره گرفتن شخصیت‌های مذهبی و روحانی توسط مخالفان ادیان و نیز به مضحكه كشاندن عقاید دینی و آیین‌های اعتقادی یك مذهب یا مسلك توسط پیروان مذهب یا مسلك دیگر،برگزاری‌برخی جشن‌ها و آیین‌های ویژه برای تخریب و تحقیر چهره‌های برجسته‌ادیان، تنها بخشی از مراسمی است كه این روزها در میان برخی معتقدان به عقاید خرافی مشاهده می‌شود.

این شیوه‌ها كه امری رایج و تقریبا ثابت در برخی جوامع است رفته‌رفته به سنت‌های غلطی تبدیل شده‌اند كه برخی از آنها بدون هیچ توجیه منطقی سال‌های سال در جامعه به حیات خود ادامه داده‌اند. دین‌اسلام در برخورد با باورهای غلط رایج به شیوه‌های متفاوتی رفتار كرده است و در بسیاری از موارد حتی با ستیز رو در رو نسبت به اصلاح رفتارهای غلط اقدام كرده است. تشویق به آگاهی و اندیشیدن ، ترغیب به آموختن علم و تلاش برای خروج از ظلمت و تاریكی، پناه بردن به خدا از شر شیطان، اقدام به "اصلاح" در مقابل "افساد"، ترویج فرهنگ "امربه معروف و نهی‌ازمنكر" در مقابل‌اشاعه فرهنگ‌های غلط و غیر اخلاقی در جامعه، و در نهایت "جهاد" در مقابل كفر و شرك (خرافات رامی‌توان‌نشانه‌ای از شرك دانست)از جمله‌مواردی هستند كه دین اسلام برای آلایش جامعه از رفتارها، ناهنجاری‌ها و عقاید خرافی به مسلمانان توصیه كرده است.




موضوع دیگری كه پس از جهل جامعه را به سمت خرافات سوق می‌دهد، ضعف و ناتوانی انسان در مقابل طبیعت و موجودات دیگر است. انسان موجود ناتوانی است كه اگر قدرت تكلم و تفكراز او سلب شود قادر به دفاع در برابر موجودات بسیار ضعیف نخواهد بود. عقل و اندیشه ابزارهای كارآمدی هستند كه موقعیت انسان را در عالم هستی مشخص می‌كنند و اگر انسان نتواند به نحو نیكو از این دو استفاده كند برای مقابله با ناتوانی خود در برابر موجودات دیگر ناچار متوسل نیروهای مافوق تصور و پدیده‌های خرافی خواهد شد كه تمامی مصنوع دست خود او هستند. انسان برای فرار از تاریكی جهل و پوشاندن ضعف خود به شیوه‌ها و عقاید خرافی روی می‌آورد. این باور غلط تا به جایی در نزد انسان نضج گرفته كه خواسته یا ناخواسته به ابزاری كارآمد برای سركوب دشمنان نیز بكار گرفته می‌شد. اما براستی راه چاره چیست و چگونه می‌توان عقاید خرافی رانابود یا دستكم آن را در جامعه كاهش داد؟
به‌نظرمی‌رسد تنها راه مبارزه با خرافات،فرهنگ‌سازی صحیح و به كار گرفتن تعالیم ناب و سره دین‌اسلام‌است كه چنانچه توسط رهبران و كارشناسان به درستی در جامعه به كارگرفته و ترویج شود به طور یقین می‌تواند جامعه را به سمت "اصلاح" هدایت كند.


تنظیم و تخلیص: گروه دین و اندیشه - مهدی سیف جمالی
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 11:21 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها