بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 04-09-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
جدید آندره ژيد ( نويسنده فرانسوي)



آندره ژيد ( نويسنده فرانسوي)


آندره پل ژيد در سال ۱۸۶۹ به دنيا آمد و از نظرذهنيت و روحيه به آينده تعلق داشت؛ وي « زمان متغير» را فعالانه تجربه مي كرد ودر تلاش براي ساختن آينده بود.ژيد از ريشه مذهبي دوگانه اي برخوردار بود : پدرش پروتستان و مادرش كاتوليكي بسيار ديندارتر و جزمي تر از شوهرش بود. پدرآندره به فاصله كمي پس از تولد او درگذشت. ويدر كنار دو بانوي سختگيرمذهبي(مادر و مادربزرگش) رشد كرد و البته راه و روش زنانه را همآموخت.حساس بودنش موجب شد كه احساس جنسي تند و تيزي پيدا كند. به استمنا پناه برد،امانتوانست آنرا ترك كند و از احساس گناه رنج مي برد. « تا بيست وسه سالگي ازهرگونه ارتباط جنسي بركنار بودم و رنج مي بردم . چنان آشفته و پريشان بودم كه همه جا ميگشتم تا بلكه لبي پيدا كنم و لبانم را بر آن بچسبانم ». در اين شرايط ، براي منحرف كردن تب وتاب جنسياش، به نوشتن روي آورد و اولين كتاب خود را با نام« يادداشتهاي آندرهوالتر»دربيست و دو سالگي منتشر كرد؛ اين كتاب، داستان جواني را باز ميگويد كه در نهايت، خود آندره ژيداست. درسال ۱۸۹۱ كه به الجزيره سفر كرد،براي اولين بار با فاحشه اي خوابيد .چهار سال بعد در افريقا ، باز هم با اسكاروايلد ديدار كرد و تحت تاثير او دل به دريا زد و به همجنس گرايي تن در داد . با اين وجود، به هنگام بازگشت به فرانسه در سال 1895 با دختر عموي خود ، «مادلن روندو» ازدواجكرد. آندره ژيد اين زن را « ام » (مخفف اميلين) مي ناميد،و او را بيشتر به سبب شخصيت والايش دوست مي داشت تا زيبايياش. وي هرگز با اين زن همبستر نشد. زماني كه همسرش محروميت جنسي خود را با اعتقادات شديدكاتوليكي تسلي مي بخشيد، آندره ايمان مذهبي خود را به تدريج از دست مي داد. ژيددردفترخاطرات محرمانه خود، دوتعريف و يك اعتراف را يادداشت مي كند : « من به كسي مي گويم «بچه باز» كه همانطوركه از خود كلمه بر مي آيد، عاشق پسرهاي جوان باشد و به كسي ميگويم«همجنس گرا» كه به مردان بالغ گرايش دارد...». «... بچه بازها كه من هم يكي ازآنان هستم، بسيار نادرند، ولي همجنس گراها بسيار بيشتر از آنند كه من فكرميكردم. اينكه اين عشقها چگونه به وجود مي آيند، و اين روابط چگونه شكل ميگيرند، براي من كافي نيست تا بتوانم بگويم امري طبيعي است.منعقيده دارم كهخوب است، چون هركدام از دو انسان درگير اين رابطه، با چنين كاري در درون خود، احساس تعالي، اعتماد و رضايت خاطر مي كند… ». ژيد مانند بسياري از افراد، براي توجيه اميال خويش در برابر محرمات مذهبي ، فلسفه اي بنياد نهاد. وي در سال ۱۸۹۷ دركتاب مائدههاي زميني،به دفاع پرشوري از « لذت و ... » پرداخت .او در اين كتاب چنين استدلال مي كند كه تمام اميال طبيعي،سودمند بوده ومايه تندرستي است، و بدون اين اميال، زندگي لطف خود را از دست ميدهد. « وقتياز عملي لذت مي برم ، براي من دليل خوبي است كه آن عمل را انجام بدهم. بنابراين لذتي را كه موجب شادي، سرور جان و اميال عاشقانه ات مي شود، مادامي كه لبانت براي بوسيدن هنوز شيرين است، سيراب كن چنان زندگيكن كه « زندگيت بدون ترس از نتايج محرماتي كه اخلاقيات رسمي بر تو تحميل مي كند، پذيراي هر رويدادي باشد». اما ژيد خطر افراط كاري را به خواننده كتاب خودهشدار مي دهد و در آخر، از او مي خواهدكه : « كتاب مرا به دور بينداز،مگذار متقاعدت كند ! گمان مبر كه حقيقت تو را كس ديگري ميتواند برايت پيدا كند ...به خود بگو كه اين كتاب هم چيزي نيست، مگر يكي از هزاران شيوه رويارويي بازندگي. تو راه خويش را بجوي! » ژيد براي سالها بت «پيشروها» بودومحافظه كاران او را «منحرف كننده جوانان» مي دانستند.اما او پاسخ ميداد ؛ سقراط نيز (كه اكنونيكي از خدايان اين محافظه كاران محسوب مي شود)، از چنين تهمت هايي به دور نبوده است. درسال ۱۹۴۷وزماني كه ژيد هفتاد و هشت ساله بود، آكادمي سوئد جايزه ادبيات نوبل را به او اهدا كرد. وي مي نويسد : « بزرگترين الهه تقدير پيوسته در گوشم زمزمه مي كند كه ديگرچيززيادي از عمرت باقي نمانده است». تا زمان مرگش (۱۹ فوريه ۱۹۵۱)، بحث و جدلهاي فراواني پيرامون شخصيت و نفوذ او در جريان بودو « سيل انتقاد» از چپ و راست،كمونيستها و كاتوليكها، تا لب گور او را دنبال ميكرد.فرانسه هنوز نميداند كه آيا اين مرد همان شيطان بود كه براي دگرگون كردن «اخلاقيات» جسميت يافته بود، يااينكه بزرگترين نثرنويس فرانسه پس از آناتول فرانس بود؟ اوهنرمند بزرگي بود، اما تنها كساني مي توانند او را دوست بدارند كه در مشكلات، آزارهاورنجهايي كه مي برد، سهيم باشند
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 2 نفر (0 عضو و 2 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 10:19 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها