ایران ما در این تالار هرآنچه به استانها و شهرهای ایران عزیز ما مرتبط میشه قرار داده میشه به طور ویژه تر کاربران مختلف از نقاط مختلف ایران در این تالار به معرفی شهر و استان خودشون میپردازند. |
06-09-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
چشمه های شگفت انگیز قصر طلایی اروست
چشمه های شگفت انگیز قصر طلایی اروست
مجموعه زيبا و ديدني چشمه هاي آب معدني باداب سورت اروست که از شگفت انگيزترين شاهکارهاي طبيعت و به عنوان زیباترین چشمه جهان و همچنین دومین اثر طبیعی ملی ایران پس از قله دماوند با اقدامات و پیگیریهای انجام شده توسط سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان مازندران، دهیاری اروست، مدیر عامل وقت شرکت تعاونی این روستا و همچنین مدیریت سایت اروست به ثبت رسید، در جنوب شرق شهر ساری٬ در ارتفاع ۱۸۴۱ متری از سطح دریا و طبق جغرافیای سیاسی وزارت محترم کشور در محدوده روستاي اروست واقع شده است.
این اثر زیبا و دیدنی که حدود سه هکتار را در بر می گیرد، از شمال به ارتفاعات و تپههاي پوشيده از جنگلهايي با درختان سوزني برگ ميرسد، از جنوب مشرف به درههاي پايين دست و از شرق در مجاورت ارتفاعات پوشيده از گياهان بوتهاي و درختچهها است. غرب آن را نيز روستای اروست احاطه كرده است. چشمه هاي اسرار آمیز باداب سورت اروست مشتمل بر سه چشمه با آب هاي کاملاً متفاوت از لحاظ رنگ بو مزه مي باشند.
يکي از این چشمه ها داراي آبي بسيار شور مي باشد و داراي دریاچه ای کوچک است که عمدتاً در تابستان براي شنا و آب درمانی استفاده مي شود. در قسمتی از کف این دریاچه حفره ای عمیق به نام برمودای اروست وجود دارد. در کناره های این دریاچه نیز رسوبات سیاه رنگی وجود دارد که همراه با آب دریاچه جهت درمان دردهاي کمر و پا٬ امراض پوستی٬ روماتيسم و میگرن سودمند است. همچنین به علت شوری زیاد این دریاچه و دارا بودن املاح و مواد معدنی فراوان به هیچ عنوان در فصل زمستان یخ نمی زند و هیچ جانوری نیز در آن زیست نمی کند. دو چشمه ديگر که در مجاورت اين چشمه قرار دارند، بسیار کوچکتر هستند و به اکسیر حیات معروف اند. همچنین داراي آبي به رنگ نارنجي و کمي ترش مزه اند که به صورت دائمي و نشتي همانند نوشابه ایی گاز دار از دل زمین می جوشند. همچنین در اطراف دهانه چشمه ها کمي رسوب اکسيد آهن نشسته است.
آب هاي رسوبي چشمه های باداب سورت در مسير جريان خود از بالاي کوه به پائين طي هزاران سال مانند آبشاری پلکانی با هنرنمایی خود دهها حوضچه کوچک بسيار زيبا در رنگ هاي نارنجي، زرد، قرمز و طلایی در اندازه هاي مختلف ايجاد کرده است که اسراري از دنياي مستور و پوشيده طبيعت بکر و دل انگيز را به نمايش گذاشته است. در یکی از این حوضچه ها که عمق نسبتا خوبی دارد و شبیه به یک جکوزی طبیعی است برخی از گردشگران وارد آن می شوند و در آن آبتنی می کنند.
چشمه های باداب سورت اروست از نوع ژئوپارك محسوب شده و همزمان با آخرين چين خوردگي البرز در پليوستوسن و پليوسن که دوران چهارم زمين شناسي می باشد، شكل گرفته است. البته این چشمه ها بسیار جوان هستند چرا که اگر چشمه های باداب سورت اروست را پیاده صدها متر به سمت شمال طی مسیر کنید در ارتفاعات به باداب سورت قدیمی می رسید که به گودال زمان معروف است بطوریکه اگر وارد آن شوید به قدری مبهوت خلقت خداوند می شوید که گذر زمان را فراموش می کنید.
البته این چشمه صدها سال است که خشک شده است، اما آثار بسیار زیبایی از آن باقی است و اگر این چشمه جوشان بود بدون شک جزو عجایب هستی به شمار می رفت. باداب سورت ها فقط به همین دو مکان ختم نمی شوند. مکان دیگری به نام باداب کوچک که به شورسر معروف است نیز وجود دارد که شامل دو چشمه می باشد. این دو چشمه از نظر وسعت بسیار کوچک هستند و در منطقه ایی در روستای اروست واقع اند و خواص درمانی بسیار خوبی نسبت به دیگر چشمه ها دارند.
در مجموع در حریم روستای اروست سه باداب با موقعیت های جغرافیایی مختلف وجود دارد که هر کدام از چندین چشمه که دارای آب هایی با دمای معتدل می باشند، تشکیل شده است. ديدار از چشمه و حوضچه هاي باداب سورت خستگي را از جان گردشگران بيرون مي کند و چشمان کنجکاو و حقيقت جو در کنکاش مناظر طبيعي جنگلي و کوهستاني پيرامون تا دوردست ها مبهوت و خيره مي ماند. خيال انگيزترين صحنه هاي منطقه به هنگام طلوع و غروب خورشيد است که تلالو نور خورشيد در حوضچه ها و انعکاس نور آنها همراه با سايه روشن طبيعت اطراف جلوه هاي تحسين برانگيز از موهبت خداوندي را به جلوه گري مي گذارد که اين چشم اندازهاي چشم نواز هيچگاه از روح و ذهن فراموش نمي شود و بارها و بارها طبيعت دوستان را به تماشاي خود فرا مي خواند.
باداب سورت در همه فصول سال زیباست و در هر فصل زیبایی های خاص خودش را دارد اما پر بازدید ترین زمان، فصل بهار و تابستان است. چراکه در فصل بهار این منطقه بسیار سر سبز و خرم است و فصل تابستان نیز زمان خوبی برای آبتنی در این حوضچه های زیبا و سرشار از مواد معدنی می باشد. از آنجائیکه باداب سورت اروست در ارتفاعات اروست واقع است، تماشای سرزمین های پست اطراف به آدمی شوق پرواز می دهد و حرکت آب بر روی پلکان ها عظمت خدای یگانه را نشان می دهد و این یعنی پله پله تا ملاقات با خدا. آری اینجا اروست است، سرزمین چشمه های طلایی، اقلیم عشق و سربلندی، سرزمین پرواز تا بیکران. به اروست بیایید تا مجذوب و مبهوت خلقت خداوند شوید و رویای با هم بودن را تجربه کنید!
پروژه بزرگ منطقه نمونه گردشگری اروست:
در آینده امکانات رفاهی از جمله مجتمع های آبدرمانی، ماساژ درمانی (تایلندی)، مراکز اقامتی، هتل ۴ ستاره، رستوران VIP، تشریفات CIP، اجرای موسیقی زنده، دهکده سلامت٬ دریاچه مصنوعی همراه با اسکله، خانه پرندگان به صورت مولتی کالچر٬ پیست اسکی٬ تله کابین، سرویس های بهداشتی، سنگ فرش کردن جاده خاکی باداب سورت و استفاده از اسب و دروشکه جهت انتقال گردشگران و ... در روستای اروست و نزدیکی چشمه ها ایجاد خواهد شد. البته هم اکنون در خود روستای اروست امکانات اقامتی با بالاترین کیفیت و نازل ترین قیمت وجود دارد که گردشگران عزیز می توانند از طریق قسمت رزرو آنلاین سایت اروست اقدام به رزرو محل اقامت کنند. توصیه می شود قبل از بازدید از قصر طلایی اروست (باداب سورت) شرایط و مقررات ورود به آن را مطالعه بفرمایید.
توضیحات:
- باداب [Badab] یا باد آب به معني آب گاز دار است.
- سورت [Soort] در لغت به معنای شدت اثر است.
- روستای تاریخی، متمدن و زیبای اروست با وسعت زیادش از چندین محله قدیمی تشکیل شده است که سورت نیز یکی از آنها است و در گذشته های دور محله ای زرتشتی نشین بوده است. گویند که زرتشتیان بر فراز این چشمه ها با آداب و رسوم خاصی به عبادت خداوند یکتا می پرداختند. البته بعد ها این زرتشتیان که به گبری معروفند به آیین مقدس اسلام گرویدند. سورت در لغت به معنای شدت اثر است. باداب سورت [Badab Soort] نیز به معنی شدت اثر آب گاز دار است که در زبان محلی به آن اروست وائو یا بادو می گویند. البته نام برند آن چشمه های قصر طلایی اروست می باشد. همچنین ادعای روستاهای اطراف مبنی بر مالکیت باداب سورت نیز کاملا بی اساس است و در اصل نام چندین و چند هزار ساله این چشمه ها باداب اروست می باشد. متاسفانه در برخی از سایتها مشاهده شده است که از واژه جعلی روستای سورت استفاده کرده اند، چرا که اشتباه است و روستایی بدین نام وجود خارجی ندارد!
- از آنجائیکه آب چشمه از هر مسیری حرکت کند پلکان ها و آثار زیبایی از خود بر جای می گذارد، در گذشته های خیلی دور که آب چشمه بسیار زیاد بوده است بر روی سرزمینی به مساحت حدود سه هکتار پلکان ها و آثار بسیار زیبایی ایجاد کرده است. البته در ۲۰۰ سال اخیر آب چشمه کمتر شده است و فقط آب بر روی حدود ۱۰۰۰ متر مربع از پلکان ها جریان دارد و بقیه پلکان ها که آب از روی آن جاری نیست مانند چشمه های پاموکاله ترکیه به رنگ سفید خود نمایی می کند.
- در کشور ترکیه مشابه این چشمه ها با نام پاموکاله به صورت رسوبات سفید رنگ آهکی وجود دارد که نسبت به چشمه های اروست خواص درمانی و وسعت کمتری دارد و در زبان محلی به آن قلعه سفید یا قصر سفید می گویند که البته به علت اینکه منطقه آزاد گردشگری است و حمایت های زیادی از آن شده است، گردشگران زیادی را جذب خود می کند. ما نام برند چشمه های باداب سورت اروست را به علت طلایی رنگ بودن، قصر طلایی انتخاب کرده ایم. البته این امر به معنای وجود کاخ در کنار چشمه ها نمی باشد! در برخی از کشور ها نیز آثاری شبیه به باداب سورت وجود دارد که طبق بررسی های به عمل آمده به هیچ عنوان چشمه نیستند و حداکثر تا ۱۰ درصد شبیه این اثر هستند. در مجموع چشمه های باداب سورت اروست با توجه به ویژگی های منحصر بفردش در دنیا بی نظیر است و می توان ادعا کرد که در این کره خاکی چشمه دیگری مانند این وجود ندارد. خودتان می توانید مقایسه کنید!
- پیگیری برای ثبت این اثر بی نظیر از سال ۱۳۸۵ توسط مسئولین اروست از جمله شورای اسلامی، دهیاری و همچنین شرکت تعاونی این روستا آغاز و سرانجام در سال ۱۳۸۷ به عنوان دومین اثر طبیعی ملی ایران به ثبت رسید و هم اکنون در انتظار ثبت جهانی و خواهر خوانده شدن با چشمه های پاموکاله ترکیه می باشد.
منبع : Orost.ir
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
06-09-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
چرا لبهاي شما خشك ميشود؟
آقايان محترم! اين مطلب فقط مخصوص خانمها نيست! يادگيري راهحل مشكلات لبها ميتواند براي شما هم مفيد باشد!!
يكي از حساسترين قسمتهاي بدن شما لبهاست كه با تحريكات مختلفي در طول روز آزرده ميشوند. بنابراين به مراقبت بيشتر و خاصتري نياز دارند تا سلامت و زيبايي هميشگي داشته باشند اما متاسفانه بيشتر ما معمولا اين نكته ساده را فراموش ميكنيم و بيملاحظه آنها را برابر آسيبهاي مختلف قرار ميدهيم. با توجه به اينكه دهان و بهخصوص لبها بهشدت در زيبايي چهره تاثير دارند، اگر فقط كمي به زيبايي خود اهميت دهيد بايد در پي حل و درمان مشكلات لبهاي خود باشيد. در اينجا شما را با درمان چند مشكل رايج لبها آشنا ميكنيم.
تا به حال متوجه شدهايد عادات غذايي شما ميتواند در رنگ چهرهتان تاثير داشته باشد؟ يا اينكه غذاهاي آماده و ناسالم روي پوست شما چه تاثيري ميگذارند؟ بايد بدانيد رژيم غذايي شما بهشدت در شكل و حالت لبهايتان تاثيرگذار است.
سلامت لبها كاملا وابسته به دريافت و جذب كافي از ويتامينها و مواد معدني است، بنابراين بهدنبال غذاهايي سالم و مغذي مثل سبزيها و ميوههاي تازه باشيد. ويتامينهاي E و B از موادي هستند كه در سلامت لبها و پوست نقش بسزايي بازي ميكنند همچنين سعي كنيد روزانه آب فراواني بنوشيد؛ خيلياوقات لبها خشك ميشوند چون شما به اندازه كافي آب نمينوشيد، در واقع از اين طريق بدن شما فرياد ميزند كه تشنه است. سعي كنيد روزانه حداقل 8 ليوان آب بنوشيد.
بدترين دشمن لبها را بشناسيد
وقتي صحبت از لبها و سلامت آنها ميشود معمولا خود ما بدترين دشمن آنها هستيم. بسياري از عادتهاي ما علت اصلي خشكي، گاهي سوزش و دردناكي لبهاست. وقتي با زبانتان لبهايتان را مرطوب ميكنيد در همان لحظه احساس خنكي و رهايي از خشكي ميكنيد اما بايد بدانيد، اين كار مشكل شما را حادتر ميكند، چون بزاق روي لبها به سرعت تبخير ميشود و در نتيجه آن لبها خشكتر از قبل ميشوند، علاوهبر اينها بزاق شما آنزيمهاي مهمي دارد كه كاركرد آنها تميز كردن دهان و هضم غذاهاست؛ اين آنزيمها ميتوانند براي لبهاي شما مضر باشند. نكته ديگر اينكه سعي كنيد تا حد امكان با دهان باز نفس نكشيد، اين نوع نفس كشيدن اصلا درست نيست. چون ميتواند باعث تغيير قيافه شما بشود، فرض كنيد تمام هواي مورد احتياج ريههاي شما قرار باشد از ميان لبهاي ظريف و ضعيف شما عبور كند، در اين حالت با هر نفسي لبها مقدار زيادي از رطوبت خود را از دست ميدهند. وقتي سعي كنيد تنفستان را بهگونهاي تنظيم كنيد كه تمام دموبازدمهايتان از راه بيني باشد، در واقع لبهايتان را از هواي خشككننده و پرضرر محافظت ميكنيد. بهتر است سعي كنيد با هر كسي هم روبوسي نكنيد چون قارچها، ويروسها و باكتريها بهراحتي از طريق تركهاي پوست نازك لبها وارد ميشوند. عامل بيماري تبخال و ويروسهاي سرماخوردگي بهراحتي از همين طريق منتقل ميشوند. اكنون متوجه شديد كه چرا بايد هر عامل خارجي را از لبهايتان دور نگه داريد و اين نخستين قدم در سلامت لبهاي شماست. حتي كشيدن سيگار نيز ميتواند باعث تغيير رنگ پوست اطراف لبهاي شما شود.
نکته : بزاق شما آنزيمهاي مهمي دارد كه كاركرد آنها تميز كردن دهان و هضم غذاهاست؛ اين آنزيمها هم ميتوانند براي لبهاي شما مضر باشند
يك پماد مناسب لب چگونه است؟
اگر هنوز يك پماد مناسب لب نداريد بهدنبال خريد پمادي برويد كه درون آن موادي چون موم، وازلين و پارافين وجود داشته باشد. اين مواد بهخوبي رطوبت را درون خود نگه ميدارند و مثل بالمهاي سبك و نازك نيستند كه رطوبت از ميان آنها به سرعت تبخير شود. اگر احساس ميكنيد لبهايتان خيلي ملتهب و خشك و داراي سوزش هستند، آلوورا ميتواند به شما كمك زيادي كند. اين گياه خواص التيامدهنده زيادي دارد كه ميتواند بسياري از التهابات خفيف و از جمله آفتاب سوختگي را درمان كند. شما ميتوانيد آن را هم بهصورت موضعي استفاده كنيد و هم بهصورت خوراكي. البته توجه كنيد استفاده از كرم ضدآفتاب روي لبها نيز بسيار ضروري است حتي اگر زمستان باشد.
بايد توجه كنيد بالمهايي (پماد لب) وجود دارند كه ظاهري فريبنده دارند اما مواد درون آنها لبهاي شما را حتي از قبل خشكتر ميكنند. اسيد سالسيليك كه درمان خيلي خوبي براي آكنه است، ميتواند لبهاي شما را بهشدت خشك كند. درون كرمهاي ضدآكنه موادي است كه جوشها را خشك ميكنند و در نتيجه اين كرمها دقيقا همين تاثير را روي لبهاي شما ميگذارند و آنها را خشك ميكنند، بنابراين مواظب باشيد با لبهايتان تماس پيدا نكنند. كرمهايي كه نعنا و كافور داشته باشند با اينكه خواص التيام دهندهاي دارند ولي ميتوانند باعث بهوجودآمدن مشكلاتي هم بشوند. از هر كرمي كه مواد عطري يا سيليكون دارد اجتناب كنيد، چون اين مواد رطوبت لبهاي شما را ميگيرند.
ورزشهاي مخصوص لب را بشناسيد
تا اينجا نكاتي كه گفتيم بيشتر براي سلامت لبها بود، ولي خانمهاي بسياري هستند كه دوست دارند لبهايشان كمي حجم هم داشته باشد. اما براي اينكه بتوان لبهايي پرحجم و زيبايي داشته باشيد بايد چه كاري انجام داد؟ براي بسياري از افراد حتي تصور تزريق ژل يا پروتز ترسناك است، پس بيشتر بهدنبال راهحلهاي طبيعي براي زيبا كردن لبهايشان هستند. اگر قصد داريد صورت خود را زيباتر كنيد بايد روزانه چند دقيقه انواع ورزشهاي صورت و لب را انجام دهيد. اگر اينگونه ورزشها را درست انجام دهيد باعث بهبود گردش خون ميشود و اين بهبود ميتواند سبب جلوهاي طبيعي در پوست و در نتيجه بازشدن رنگ چهره شود. علاوه براين بهكاربردن درمانها و ورزشهاي لب ميتواند باعث تقويت ماهيچههاي دهان و بهبود كاركرد آن مثل بلعيدن شود. ورزش و تمرين صحيح در بهبود ظاهر لبهاي شما بسيار تاثير دارد. بعضي از ورزشها ميتواند لبهاي شما را پرتر كرده و بعضي ديگر ميتواند آنها را كوچكتر كند. وقتي راهحلهايي به اين سادگي وجود دارد چرا بايد خطر جراحيهاي پرهزينه را به جان بخريد؟ پس بهدنبال يافتن چنين ورزشهايي باشيد.
يك ورزش اين است كه صاف بنشينيد، لبهايتان را روي هم بگذاريد و سعي كنيد تا جايي كه ميتوانيد لبخند بزنيد بدون اينكه لبهايتان از هم باز شود، تا 5 بشماريد و بعد استراحت كنيد سپس لبهايتان را جمع كنيد و دوباره تا 5 بشماريد و بعد استراحت كنيد. اين ورزش را حدود 10 دقيقه تكرار كنيد.
ورزش ديگر اين است خيلي آرام بنشينيد، دهانتان را باز كنيد و لبها را به سمت بيرون جمع كنيد. سعي كنيد با لب بالايي به بينيتان برسيد، حالا تا 10 بشماريد و سپس استراحت كنيد، اين كار را 5 بار انجام دهيد.
لبها به لايهبرداري احتياج دارند؟
لبهاي شما نيز همچون پوستتان نياز دارند بهصورت روزانه از شر سلولهاي مرده خلاص شوند. راههاي زيادي براي اين كار وجود دارد، شايد بتوان گفت يكي از ارزانترين و تاثيرگذارترين راهها استفاده از شكر است، اما نمك نيز همان كار را ميكند اما اگر جراحت خاصي روي لبهايتان نباشد؛ ابتدا لبهايتان را با وازلين يا روغن زيتون چرب كنيد، سپس با انگشت حلقه خود مقداري شكر را آرام روي لبها بماليد تا ذرات ريز شكر روي لبها حركت كنند. سلولهاي پوستي شكلي شبيه الماس دارند بنابراين اگر فقط مقداري شكر روي لبها بگذاريد و لبها را به هم بماليد هيچ فايدهاي ندارد. يك راه ديگر هم اين است كه كمي وازلين را با شكر مخلوط كنيد و با مسواك روي لبها بماليد.
چه زماني مشكل لبها جدي است؟
اگر در لبهايتان احساس ناراحتي ميكنيد و در آينه نيز ميبينيد كه ظاهر آنها تغيير كرده و دارد روز به روز اين وضعيت بدتر ميشود و هيچ بهبود هم نميبينيد، بد نيست با يك پزشك مشورت كنيد. بعضي از مشكلات لب مثلا آن مشكلاتي كه به دليل عفونت يا تغذيه ضعيف ايجاد شده است، براي بهبود يافتن احتياج به نسخه پزشك دارد همچنين اگر شما از مشكلاتي مانند خستگي مداوم و سردردهاي مكرر هم رنج ميبريد، لبهاي ترك خورده شما ميتواند نشانه يك بيماري خاص باشد، مثل كمبود ويتامين يا كمبود مواد معدني يا...
بهطور كلي بايد بگوييم غلبه بر مشكلي چون لبهاي خشك و ترك خورده نياز به يك عزم راسخ دارد اما اگر از اين مشكل رنج ميبريد، چارهاي جز اين نداريد. زبان زدن مداوم به لبها، كندن پوست لب و... همه ميتوانند به راحتي مشكل شما را شديدتر كنند و باعث شوند پوستههاي سخت در گوشه لبها بهوجود بيايد. اگر تمام چنين ملاحظاتي را انجام داديد ولي باز هم التهاب و ناراحتي لبهايتان شديدتر شد و از بين نرفت، حتما به پزشك مراجعه كنيد تا او مشخص كند آيا عامل مشكل شما باكتري يا قارچ يا ويروس است و با توجه به همان علت لبهايتان را درمان كند.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
06-09-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
لالایی
لالایی ها در ادبیات عامیانه هر ملتی، از جمله ملت ما، جایگاه خاصی دارند. این دو لالایی را به شما تقدیم می کنیم. فقط یادتان باشد لالایی را باید با آواز برای فرزندتان بخوانید.
لالایی تهرانی
لالالالا، گلم بودی
انیس و مونسم بودی
برو لولوی صحرایی
از این بچهم چه میخواهی
لالالالا، گل نسرین
بیرون رفتن، درو بستین
منو بردین به هندستون
شوهر دادین به کردستون
بیارین تشت و آفتابه
بشورین روی شهزاده
که شهزاده خدا داده
همون اسمش خداداده
لالالالا، گل چایی
لولو! از من چه میخواهی
که این بچه پدر داره
که خنجر بر کمر داره
کسی تنها نمی مونه
لالايي ماه و مهتابه
لالايي مونس خوابه
لالايي قصه گلهاست
پر از آفتاب پر از آبه
لالايي رسم و آيينه
لالايي شعر شيرينه
روون و صافه و ساده
زلاله مثل آيينه
لالايي گرمي خونه
لالايي قوت جونه
لالايي ميگه يک شب هم
کسي تنها نمي مونه
لالايي آسمون داره
گل و رنگين کمون داره
توي چشمون درويشش
نگاهي مهربون داره
لالايي هاي ما ماهه
بدون ناله و آهه
بخون لالايي و خوش باش
که عمر غصه کوتاهه
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
06-09-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
کدو قل قله زن کجامیری ؟
قصه قديمي كدو قلقلهزن قصه پيرزني است كه دلتنگ دخترش ميشود و شال و كلاه ميكند و راهي خانه دخترش ميشود.
قصه قديمي كدو قلقلهزن قصه پيرزني است كه دلتنگ دخترش ميشود و شال و كلاه ميكند و راهي خانه دخترش ميشود. در راه خطرات مختلفي او را تهديد ميكند. با ترفندي از آنها دوري جسته و به خانه دخترش ميرسد. هنگام بازگشت درون كدويي ميرود و به سلامت به خانهاش برميگردد.
خيلي از پدر و مادرها از بچگي اين داستان را شنيدهاند، اين داستان پيشينهاي طولاني در فرهنگ داستاني ايران دارد و تا به حال به زبانهاي مختلفي در كشورهاي دنيا از جمله هلند و فرانسه ترجمه شده است.
يكي داشت، يكي نداشت. پيرزني سه تا دختر داشت كه هر سه را شوهر داده بود و خودش مانده بود تك و تنها.
روزي از روزها از تنهايي حوصلهاش سر رفت. با خودش گفت: «از وقتي دختر كوچكترم را فرستادهام خانه بخت، خانهام خيلي سوت و كور شده، خوب است بروم سري بزنم به او و آب و هوايي عوض كنم.»
پيرزن پاشد چادرچاقچور كرد. عصا دست گرفت و راه افتاد طرف خانه دختر تازه عروسش كه بيرون شهر، بالاي تپهاي قرار داشت.
چشمتان روز بد نبيند! از دروازه شهر كه پا گذاشت بيرون گرگ گرسنهاي جلوش سبز شد. پيرزن تا چشمش افتاد به گرگ، دستپاچه شد و سلام بلند بالايي كرد.
گرگ گفت «اي پيرزن! كجا ميروي؟»
پيرزن گفت: «مي روم خانه دخترم. چلو بخورم، پلو بخورم، مرغ و فسنجان بخورم، خورش بادنجان بخورم، چاق بشوم، چله بشوم.»
گرگ گفت: «بي خودبهخودت زحمت نده. چون من همين حالا يك لقمهات ميكنم.»
پيرزن گفت: «يك لقمه پوست و استخوان كه سيرت نميكند، بگذار برم خانه دخترم، چند روزي خوب بخورم و بخوابم، تنم گوشت تر و تازه بياورد و حسابي چاق و چله بشوم، آن وقت من را بخور.»
گرگ گفت: «بسيار خوب! اما يادت باشد من از اينجا جم نميخورم تا تو برگردي.»
پيرزن گفت: «خيالت تخت باشد. زود برميگردم.»
و راه افتاد.
چند قدم كه رفت پلنگي، مثل اجل معلق پريد جلوش و پرسيد: «كجا ميروي پيرزن؟»
پيرزن از ترس جانش تعظيم كرد و گفت: «ميروم خانه دخترم. چلو بخورم؛ پلو بخورم؛ مرغ و فسنجان بخورم؛ خورش بادنجان بخورم؛ چاق بشوم؛ چله بشوم.»
پلنگ گفت: «زحمت نكش؛ چون من خيلي گرسنهام و همين حالا بايد تو را بخورم.»
پيرزن گفت: «يك لقمه پيرزن كجاي شكمت را پر ميكند؟ بگذار برم خانه دخترم، چند روزي خوب بخورم و خوب بخوابم، حسابي چاق وچله بشوم، آن وقت برميگردم اينجا، من را بخور.»
پلنگ گفت: «بدفكري نيست. تا تو برگردي، من دندان رو جگر ميگذارم و همين دور و بر ميپلكم.»
پيرزن گفت: «زياد چشم به انتظارت نميگذارم؛ زود برميگردم.»
و باز به راه افتاد؛ اما هنوز به خانه دخترش نرسيده بود كه شيري غرش كنان جلوش را گرفت. پيرزن از ترس سر جاش خشكش زد و تته پته كنان سلام كرد و جلو شير افتاد به خاك.
شير گفت: «كجا داري ميروي پيرزن؟»
پيرزن گفت: «دارم ميروم خانه دخترم. چلو بخورم؛ پلو بخورم؛ مرغ و فسنجان بخورم؛ خورش بادنجان بخورم؛ چاق بشوم؛ چله بشوم.»
شير گفت: «نه. نميگذارم؛ چون شكم من از گشنگي افتاده به قار و قور و همين حالا تو را ميخورم.»
پيرزن گفت: «اي شير! تو سلطان جنگلي؛ دل و جگر گاو نر و ران گورخر هم شكمت را سير نميكند؛ تا چه رسد به من پيرزن كه يك پوست و استخوان بيشتر نيستم؛ صبر كن برم خانه دخترم، چند روزي خوب بخورم و بخوابم، حسابي چاق و چله بشوم و برگردم. آن وقت من را بخور.»
شير گفت: «برو! اما زياد معطل نكن كه خيلي گشنهام.»
پيرزن گفت: «زياد چشم به راهت نميگذارم.»
و راهش را گرفت و رفت تا به خانه دخترش رسيد.
دختر و دامادش خوشحال شدند. وقت شام پيرزن را بالاي سفره نشاندند و پلو و خورش و ميوه و شربت جلوش گذاشتند و موقع خواب براش رختخواب ترمه پهن كردند.
پيرزن 4-3 روز خورد و خوابيد. وقت برگشتن به دخترش گفت: «برو يك كدو تنبل بزرگ براي من بيار.»
دختر رفت كدوي بزرگي آورد.
پيرزن گفت: «در جمع و جوري براي كدو بساز و توي كدو را خوب خالي كن.»
دختر پرسيد: «براي چه اين كار را بكنم؟»
پيرزن هر چه را كه موقع آمدن برايش پيش آمده بود، شرح داد و آخر سر گفت: «وقتي خواستم برم، ميروم توي كدو. تو هم ببرم بيرون، هلم بده و قلم بده.»
دختر توي كدو را خوب خالي كرد. پيرزن رفت تو كدو و دختر كدو را برد بيرون و از سرازيري جاده قلش داد پايين.
كدو قلقله زن قل خورد تا رسيد نزديك شير.
شير تا ديد كدو دارد ميآيد، پريد جلو و گفت: «كدو قلقله زن! نديدي يه پيرزن؟»
كدو گفت: «والله نديدم؛ بالله نديدم؛ به سنگ تقتق نديدم؛ به جوز لق لق نديدم؛ قلم بده؛ ولم بده؛ بگذار برم.»
شير گفت: «خيل خب.»
و كدو را قل داد و ول داد.
كدو قل خورد و قل خورد تا رسيد نزديك پلنگ.
پلنگ تا ديد كدو دارد ميآيد، رفت جلو و گفت: «كدو قلقله زن! نديدي يه پيرزن؟»
كدو گفت: «والله نديدم؛ بالله نديدم؛ به سنگ تقتق نديدم؛ به جوز لقلق نديدم؛ قلم بده؛ ولم بده؛ بگذار برم.»
پلنگ هم گفت: «خيلي خب!»
و كدو را قل داد و ول داد.
كدو قل خورد و قل خورد تا رسيد نزديك گرگ.
گرگ تا ديد كدو دارد ميآيد، دويد جلو و گفت: «كدو قلقله زن! نديدي يه پيرزن؟»
كدو گفت: «والله نديدم؛ بالله نديدم؛ به سنگ تق تق نديدم؛ به جوز لقلق نديدم؛ قلم بده؛ ولم بده؛ بگذار برم.»
گرگ صداي پيرزن را شناخت. گفت: «سر من كلاه ميگذاري؟ تو همان پيرزني هستي كه قرار بود بخورمت. حالا رفتهاي توي كدو.»
گرگ شروع كرد به سوراخ كردن كدو و همين كه از اين ور كدو رفت تو، پيرزن دركدو را ورداشت و از آن ور كدو آمد بيرون. دويد توي خانهاش و در را پشت سرش بست.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 06:50 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|