بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 04-27-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

قول ای تو

من دیگه برنمی گردم ‚ اشکات رو هذر نکن
توی این لحظه ی آخر دل رو در به در نکن
من باید برم ولی ‚ تو باید اینجا بمونی
وقت دلتنگی بازم ترانه هام رو بخونی
قد یه چش به هم زدن ‚ قول ای تو دووم نداشت
دست تو حتی یه نهال ‚ تو گلدون دلم نکاشت
من مثه ایینه ت شدم ‚ تا تو رو تکرار بکنم
اما چشمای مات تو یه اینه رو به روم نذاشت
من ساده فکر می کردم که همیشه با منی
فکر می کردم که میای سایه ها رو پس می زنی
اما تو به اینه و ترا پشت پا زدی
اون ور حادثه ها ‚ تازه سراغم اومدی
قد یه چش به هم زدن ‚ قول ای تو دووم نداشت
دست تو حتی یه نهال ‚ تو گلدون دلم نکاشت
من مثه ایینه ت شدم ‚ تا تو رو تکرار بکنم
اما چشمای مات تو یه اینه رو به روم نذاشت
__________________
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 04-27-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ساعت تحویل شب

آتیش به جونم زدن این دریچه های نیمه باز
خسته ام از ضجه ی این زنجره ی روده دراز
تکی حضور نقطه چین ؟ تا کی جوون مرگی ساز ؟
ای ! بوتیمار در به در !‌ خونه ت رو دریا نساز
حلب آباد هنوزم آباده
هنوزم هستی ما بر باده
بطری جادو شکست اول شب
دیو قصه ها بازم آزاده
دوباره رو سینه ی سرو ‚ زخم بد خط و نشون
دوباره قحطی نفس ‚ دوباره روزنامه کشون
آبتنی کبوترا ‚ تو حوض سرخ خون شون
مرد سپیده یک نفر ‚ دیو سیاه قشون ‚ قشون
حلب آباد هنوزم آباده
هنوزم هستی ما بر باده
بطری جادو شکست اول شب
دیو قصه ها بازم آزاده
ساعت تحویل شبه !وقت چراغونی روز
فتیله های شعله ور ‚ جرقه های سایه سوز
وقت طلوع روشنی ‚ از ته قصه تا هنوز
برای بانی غزل ‚ یه جامه ی تازه بدوز
حلب آباد هنوزم آباده
هنوزم هستی ما بر باده
بطری جادو شکست اول شب
دیو قصه ها بازم آزاده
__________________
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 04-27-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

هشتمین رنگ


تو دورنگی ! هم زمینی ‚ هم یه رنگ آسمونی
هشتمین رنگ قشنگ جاده رنگین کمونی
من رو بی صدا می خواستی ‚ اما من از تو می خوندم
پشت پا زدی به حسم ‚ تابیفتم ‚ اما موندم
تو دورنگی! تو دورنگی اما من با تو یه رنگم
تو ی خوابناتمومی ‚ من پر از خواب قشنگم
شب تاریک چشات
یک ستاره نداره
پیش زیبایی تو
ترانه هم کم میاره
تا سر کوه ستاره واسه دیدنت دویدم
صد دفه زانو شکستم ‚‌ اما پا پس نکشیدم
گفتی گوش به زنگ می مونی ‚ تا بازم برات بخونم
اما رفتی و نموندی ‚ تا تک وتنها بمونم
تو دورنگی ! تو دورنگی ‚ اما من با تو یه رنگم
تو یه خواب ناتمومی ‚ من پر از خواب قشنگم
شب تاریک چشات
یک ستاره نداره
پیش زیبایی تو
ترانه هم کم میاره
__________________
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 06:29 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها