شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد |

12-07-2012
|
 |
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Oct 2012
محل سکونت: همین دور و برا
نوشته ها: 1,517
سپاسها: : 2,207
2,346 سپاس در 1,420 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
روزنه ای به رنگ - سهراب سپهری
روزنه ای به رنگ
در شب تردید من برگ نگاه
می رود با موج خاموشی کجا
ریشه ام از هشیاری خورده خاک
من کجا خاک فراموشی کجا
دور بود از سبزه زار رنگها
زورق بستر فراز موج خواب
پرتویی آیینه را لبریز کرد
طرح من آلوده شد با آفتاب
اندهی خم شد فراز شط نور
چشم من در آب میبیند مرا
سایه ترسی به ره لغزید و رفت
جویباری خواب می بیند مرا
در نسیم لغزشی رفتم به راه
راه نقش پای من از یاد برد
سرگذشت من به لبها راه نیافت
ریگ باد آورده ای را باد برد
|
کاربران زیر از مستور به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|

12-07-2012
|
 |
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
دستت سایبان چشمم شد
در این کویر سوزان
زمانیکه چشمهایم
عاشقانه ترکهای زمین را می نگرد
و با این نظم
که تکرار پیوستگی است
یگانه می شود
|
2 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

12-07-2012
|
 |
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Oct 2012
محل سکونت: همین دور و برا
نوشته ها: 1,517
سپاسها: : 2,207
2,346 سپاس در 1,420 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
در این دهلیز ها انتظاری سرگردان بود
«من»دیرین روی این شبکهای
سبز سفالی خاموش شد
در سایه آفتاب این درخت اقاقیا
گرفتن خورشید را
در ترسی شیرین تماشا کرد
|
2 کاربر زیر از مستور سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

12-07-2012
|
 |
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
نوشته ها: 1,375
سپاسها: : 4,241
3,143 سپاس در 1,388 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
...درد های من نگفتنی
درد های من نهفتنی است
درد های من
گرچه مثل درد های مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است
مردمی که چین پوستینشان
مردمی که رنگ روی آستینشان
مردمی که نام هایشان
جلد کهنه ی شناسنامه هایشان
درد می کند
من ولی تمام استخوان بودنم
لحظه های ساده ی سرودنم
درد می کند
انحنای روح من
شانه های خسته ی غرور من
تکیه گاه بی پناهی دلم شکسته است
کتف گریه های بی بهانه ام
بازوان حس شاعرانه ام
زخم خورده است
درد های پوستی کجا ؟
درد دوستی کجا ؟
...قیصر امین پور
__________________
هر چه در فهم تو آید ،
آن بود مفهوم تو !
عطار
|
2 کاربر زیر از ماهین سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

12-07-2012
|
 |
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Oct 2012
محل سکونت: همین دور و برا
نوشته ها: 1,517
سپاسها: : 2,207
2,346 سپاس در 1,420 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ابری در اتاقم می گرید
گل های چشم پشیمانی می شکفد
در تابوت پنجره ام پیکر مشرق می لولد
مغرب جان می کند
می میرد
گیاه نارنجی خورشید
در مرداب به اتاقم می روید کم کم
بیدارم
نپندارم در خواب
سایه شاخه ای بشکسته
آهسته خواهم خواند
اکنون دارم میشنوم
آهنگ مرغ مهناب
و گل های چشم پشیمانی را پرپر میکنم
سهراب سپهری
|
2 کاربر زیر از مستور سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

12-07-2012
|
 |
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
نوشته ها: 1,375
سپاسها: : 4,241
3,143 سپاس در 1,388 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
من به روی آفتابم
می برم در ساحت دریا نظاره .
و همه دنیا خراب و خرد از باد است
و به ره ، نی زن که دایم می نوازد نی ، در این دنیای ابر اندود
راه
خود را دارد اندر پیش .نیما
__________________
هر چه در فهم تو آید ،
آن بود مفهوم تو !
عطار
|
2 کاربر زیر از ماهین سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

12-07-2012
|
 |
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Oct 2012
محل سکونت: همین دور و برا
نوشته ها: 1,517
سپاسها: : 2,207
2,346 سپاس در 1,420 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شب از وحشت گرانبار است
جهان آلوده خواب است
و من در وهم خود بیدار
چه دیگر طرح می ریزد
فریب زیست
در این خلوت
که حیرت نقش دیوار است
|
کاربران زیر از مستور به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|

12-08-2012
|
 |
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
تنگ غروب است
و دلتنگی
بسان حزن گویای حیاط مدرسه ای تعطیل
روح را به سوی غربت مجهولی می خواند
و هزاران کلام ناگفته
در هجوم یادها
به یک آه ... بدل می شود
تا شمع گونه از فراز خویش
فرود آید
|
کاربران زیر از افسون 13 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|

12-08-2012
|
 |
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Oct 2012
محل سکونت: همین دور و برا
نوشته ها: 1,517
سپاسها: : 2,207
2,346 سپاس در 1,420 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
در کجا هستی نهان ای مرغ
زیر تور سبزه های تر
یا درون شاخه های ذوق
می پری از روی چشم سبز یک مرداب
یا که می شویی کنار چشمه ادراک بال و پر
هر کجا هستی بگو بامن
روی جاده نقش پایی نیست از دشمن
آفتابی شورعد دیگر پا نمی کوبد به ابر
مار ابر از لانه اش بیرون نمی آید
و نمی غلتد دگر زنجیر طوفان بر تن صحرا
روز خاموش است آرام است
از چه چیز دیگر می کنی پروا ؟
|
کاربران زیر از مستور به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|

12-09-2012
|
 |
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
افسوسی نیست
که چرا ستاره ی خوشبختی
از دور سوسویی زد
در ناپایداری یک شب کوتاه
که من خاطره اش را
چون فانوس خیالی
بر سقف شبهای دگر آویخته ام
|
کاربران زیر از افسون 13 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 11:07 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|