تو را ساختم با اون برفا ، آدم برفي
تو اون شب اومدي دنيا ، آدم برفي
شبي كه عمرش از هر شب دراز تر بود
به او شب ما مي گيم ، يلدا ، آدم برفي
يه جورايي من و تو عين هم هستيم
توام تنها ، منم تنها ، آدم برفي
من عاشق بودم و خواستم پناهم شي
توام عاشق بودي اما ، آدم برفي
همه انگار پي اونن كه كم دارن
تو بودي عاشق گرما ، آدم برفي
منم از عشقم و اسمش واست گفتم
نوشتم با دسام زيبا ، آدم برفي
تو خنديدي و گفتي ، قلبت از يخ نيست
تو عاشق بودي عين ما ، آدم برفي
تو گفتي كه براش مي ميري و مردي
آره مردي همون فردا ، آدم برفي
ديگه يخ سمبل قلباي سنگي نيست
سفيدي داشتي و سرما ، آدم برفي
تو آفتاب و مي خواستي تا دراومد اون
واسش مردي ، چه قدر زيبا ، آدم برفي
نمي ساختم تو رو اي كاش واسه بازي
تو يه پروانه اي حالا ، آدم برفي
چه آروم آب شدي ، بي سر و صدا رفتي
بدون پچ پچ و غوغا ، آدم برفي
كسي راز تو رو هرگز نمي فهمه
چه قدر عاشق ، چه قدر رسوا ، آدم برفي
من اما با اجازت مي نويسم كه
تو روحت رفته به دريا ، آدم برفي
تو روحت هر سحر خورشيد و مي بينه
مي بينيش از همون بالا ، آدم برفي
ببخشيد كه واسه بازي تو را ساختم